eitaa logo
هامون
44.5هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
671 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل نیست، کبوتر که چو برخاست نشیند، از گوشه بامی که پریدیم پریدیم 💠 @e_adab 💠
مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است... من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم؛ آخرین دانه‌ی کبریتم را می‌کشم در این باد هرچه بادا باد. - 💠 @e_adab 💠
“زندگی مانند دوربین عکاسی است، شما باید حداقل یک عکس خام درش بگذارید تا یک عکس از چیزی که میخواهید به شما تحویل دهد.”🤍 💠 @e_adab 💠
سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید بلی حال دگر دارد سخن کز روی درد آید چنان خو کرده با دردش دل اندوهگین من که روزی صد ره از راحت گریزد سوی درد آید 💠 @e_adab 💠
“زندگی مانند دوربین عکاسی است، شما باید حداقل یک عکس خام درش بگذارید تا یک عکس از چیزی که میخواهید به شما تحویل دهد.”🤍 💠 @e_adab 💠
“زندگی مانند دوربین عکاسی است، شما باید حداقل یک عکس خام درش بگذارید تا یک عکس از چیزی که میخواهید به شما تحویل دهد.”🤍 💠 @e_adab 💠
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی افسانه کند ما را بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم مشاطه به جای مو در شانه کند ما را من می زده دوشم شاید که خیال تو امروز به یک ساغر مستانه کند ما را چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو بر آتش روی تو پروانه کند ما را ‌ 💠 @e_adab 💠
خداوند همواره ناظر اعمال ماست... فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: «هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد. 📚معارف اسلامی، شماره ۷۷ ‌‌‌‌‌📜 💠 @e_adab 💠
‌ بخونید و لذت ببرید...♥️ . روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده‌ام بس‌که خود را در دل آیینه غمگین دیده‌ام مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید گرگ باران‌دیده هستم، برف سنگین دیده‌ام آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد حال یوسف را ببینم با کدامین دیده‌ام؟ آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند یادم آمد، من تو را روز نخستین دیده‌ام بیستون دیشب به چشمم جاده‌ای هموار بود ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده‌ام 💠 @e_adab 💠
‌ بخونید و لذت ببرید...♥️ . روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده‌ام بس‌که خود را در دل آیینه غمگین دیده‌ام مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید گرگ باران‌دیده هستم، برف سنگین دیده‌ام آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد حال یوسف را ببینم با کدامین دیده‌ام؟ آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند یادم آمد، من تو را روز نخستین دیده‌ام بیستون دیشب به چشمم جاده‌ای هموار بود ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده‌ام 💠 @e_adab 💠