🔴 #انتخابات در ڪلام #شهید_بهشتی 🔴
🔰 امید ما این است که دوسـت و دشمن، حضور روزافزون مردم در صحنه را حس کنند تا دوست دل گرم تر شود و دشمن بیشتر بترسد. جز با حضور متعهدانه و مسئولانه شما مردم جامعه ما، جمهوری اسـلامی نخواهد بود. برای نظارت در اداره جامعه اسلامی، «به من چه و به تو چه» وجود ندارد، ولی برای دخالت البته وجود دارد.
#بهشتی_را_بشناسیم
#حکمت_بهشتی
#حضور_حداکثری
🔸ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🔸
📚 #گزیده دیدگاه های شهید بهشتی، ص ۲۱۳
🇯🇴💐 🇮🇷﷽🇮🇷💐🇯🇴
💐 بصائر علوی
🌹 قال امیرالمومنین علیه السلام:
مَنْ لاَنَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ.
امیرمومنان فرمودند:
كسى كه ساقه درخت وجودش نرم است، شاخه هايش فراوان است
📚 #نهج_البلاغه_حکمت214
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#انتخابات
#حضور_حداکثری
#انتخاب_اصلح
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فَبَلِّغْهُ مِنّاٰ تَحِیَّةً وَ سَلاٰماً...
«أَللّٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَٱلْفَرَج»
✅ تدوین: مرتضوی نژاد
🆔 Eitaa.com/e_beman
🆔 Sapp.com/e_beman
پیرمردی با چهرهای زیبا و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد.
پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم!
مرد زرگر قهقههای زد وبا ناباورانه گفت: درست است که چهرهای دلربا دارید اما هرگز گمان نمیکنم عمل صالح چنین شکلی داشته باشد!
درهمین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند.
مرد زرگر از آنهاخواست که تا اوحساب کتاب میکند، در مغازه بنشینند.
باکمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نشست. با تعجب از زن سوال کرد: که چرا دربغل شیخ نشستی؟
خانم جوان با تعجب گفت: کدام شیخ؟ حال شما خوبست؟ ازچه سخن میگوئی؟ اینجا کسی نیست. و با اوقات تلخی گفت: بالاخره طلا رابه ما میدهی یانه؟
مرد طلافروش با تعجب وخجالت، طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را گرفت و زوج جوان مغازه را ترک کردند.
شیخ رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمیبیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق میشود.
دوباره مرد و زن دیگری نیز وارد شدند و همان قصه تکرار شد!!!
شیخ به زرگر گفت: من چیزی از تو نمیخواهم! این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود .
زرگر باحالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به قصد تبرک به صورت مالید و نقش بر زمین شد.
شیخ دروغین و دوستانش هرچه پول وطلا بود، برداشته و مغازه را جارو زدند!
👌 بعد از 4سال همان شیخ دروغین با غل و زنجیر، همراه پلیس وارد مغازه شد
افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت بازگو کردند.
افسرپلیس گفت: برای اطمینان بیشتر باید دقیقا صحنه جرم را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و دوباره نقش بر زمین شد و اینبار شیخ و پلیس دروغین و دوستانش، دوباره مغازه را جارو زدند!
👌 نتیجه: هرچهارسال یکبار، انتخابات تکرار میشود، وما ملت، همان زرگران غارت زده ایم. که فرق بین راستگو و دروغگو را نمیدانیم!!!
👌 دوستان انتخابات نزدیکست، مراقب مغازه زرگری و رأی طلائی خودتان باشید.
به زودی بازار وعدهای دروغین و نطقهای آتشین و سینه چاک کردن افساد طلبان برای دفاع از آزادی! و دفاع از حق زن! و حقوق شهروندی! وحتی دفاع از قاتل! وخائن! و وطن فروش! گرم میشود!
👌 مراقب تغییر رنگها ازسبز به بنفش! واز بنفش به مخملی! باشیم چراکه هیچ رنگی جز همرنگی با مردم وانقلابی بودن حقیقت ندارد
رنگ فقط رنگ خاکی لباس سرباز ولایت!
رنگ فقط رنگ وصیت نامه سردار دلها!
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد
به کسی رای دهید که همرنگ و همراه شهید جمهورشان بوده نه کسی که ضد او هست
#انتخابات_1403
#حضور_حداکثری
#اصلح #مردمی #جهادی #انقلابی #ولایت_پذیر
#سید_الشهدای_خدمت
#قهرمان_ملت
#سردار_دلها
#اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_خامنه_ای