eitaa logo
طنز و سرگرمی
113.4هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
14.9هزار ویدیو
43 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/b18X.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند: استاد زيبايي انسان درچيست؟ حکيم ٢ کاسه کنار شاگردان گذاشت وگفت به اين ٢ کاسه نگاه کنيد: اولي ازطلا درست شده است و درونش زهر است... و دومي کاسه اي گليست و درونش آب گوارا است... شما کدام راميخوريد؟ شاگردان جواب دادند کاسه گلي را. حکيم گفت آدمي هم همچون اين کاسه است، آنچه که آدمي را زيبا ميکند درونش و اخلاقش است. 🐣 @e_sargarmi 🐣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین جایی که میتونست لونه بسازه رو سر گاومیش بود، چقدر صاحب خونه خوبیه واسه مستأجرش ‌ 🐣 @e_sargarmi 🐣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدیده عجیب و باورنکردنی در زاینده‌رود اصفهان واقعا آدم نمیدونه چی بگه😐 🐣 @e_sargarmi 🐣
📚 هارون بر خود قرار داد که هرکس حرف حکیمانه و شیرینی زد به او کیسه ی زری ببخشد، روزی دید پیرمردی پشت خمیده، با حالت زار، مشغول کاشت درخت زیتون است!!! هارون گفت : ای پیرمرد تو با این سن و سال زیتون می کاری و حال آنکه عمر تو کفاف برداشت میوه ی آن نمیکند؟ پیرمرد گفت: ای خلیفه! دیگران کاشتند و ماخوردیم ما میکاریم، دیگران بخورند!!! هارون خوشش آمد بدره ی زری به او داد... پیر مرد گفت : درختان مردم بعد از سالها میوه میدهد ولی درخت ما در حال میوه داد!!! هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ای دیگر زر به او داد... پیر مرد گفت : درختان دیگر سالی یکبار میوه میدهد اما درخت ما دوبار به بار نشست!!! هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ی زری دیگر به او داد و زود از آنجا عبور کرد و میگفت : اگر بایستیم خزانه را خالی خواهد کرد..... 🐣 @e_sargarmi 🐣
مجنون از راهی میگذشت جمعی در حال نماز خواندن بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد. نمازگزاران بدون اتمام نماز به مجنون هجوم برده و او را کافر و بی دین خواندند. مجنون گفت: مگر چه کردم؟! گفتند: مگر کوری که از لای صف نماز گزاران میگذری مجنون گفت: من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گزار را هم ندیدم، شما چطور مدعی عشق و بندگی خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید و نمازتان را برهم زدم؟! 🐣 @e_sargarmi 🐣
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به همین راحتی یه صبحانه سالم، مقوی، خوشمزه و خوشگل درست کنید😋 ‌ 🐣 @e_sargarmi 🐣
21.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙معنای «قتیل العبرات» در بیان آیت الله العظمی جوادی آملی 🐣 @e_sargarmi 🐣
🔅 ✍ کجای زندگی باید تلاش کرد 🔹موتور کشتی بزرگی خراب شد. مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچ‌کدام موفق نشدند! 🔸سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سال‌ها تعمیرکار کشتی بود، بیاورند. 🔹وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد. دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند. 🔸مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربه‌ای به قسمتی از موتور زد. بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد. 🔹یک هفته بعد صورت‌حسابی ۱۰هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند. 🔸صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد! ۱۰هزار دلار برای چه می‌خواهد بگیرد؟ 🔹بنابراین از آن مرد خواستند ریز صورت‌حساب را برایشان ارسال کند. 🔸مرد تعمیرکار نیز صورت‌حساب را این‌طور برایشان فرستاد: ضربه‌زدن با آچار، ۲ دلار و تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود، ۹۹۹۸ دلار. 🔹و ذیل آن نیز نوشت: تلاش‌کردن مهم است. اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد می‌تواند همه چیز را تغییر بدهد. 🐣 @e_sargarmi 🐣
🔴نكاتى حسّاس با گذرى بر شب آخر تا عروج مرحوم شيخ مفيد رحمة اللّه عليه و ديگر محدّثين و تاريخ ‌نويسان در كتاب هاى مختلف آورده اند: 🏴چون شب عاشورا فرا رسيد حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه به جهت خستگى بيش از حدّ، جلوى خيمه نشسته بود و سر مبارك خود را بر سر زانوهاى خود نهاده ، تا قدرى استراحت نمايد. 🏴پس ناگهان حضرت زينب عليها السّلام با شنيدن صداى صيحه اسبان و هجوم دشمنان ، نزديك برادرش امام حسين عليه السّلام آمد و به آن حضرت خطاب كرد و اظهار داشت : اى برادر! آيا صداى اسبان را نمى شنوى ، كه هجوم آورده اند؟! 🏴پس امام حسين عليه السّلام سر از زانوى خود برداشت و ايستاد؛ و آن گاه برادر خود حضرت اباالفضل العبّاس عليه السّلام را صدا كرد و فرمود: برادرجان عبّاس ! حركت كن و به سوى مهاجمين برو؛ و از ايشان بخواه كه امشب را به ما مهلت دهند، تا در اين شب با پروردگار متعال مناجات و راز و نياز نمائيم . 🏴خدا مى داند كه من نماز و تلاوت قرآن ، همچنين مناجات و استغفار به درگاه خداوند متعال را خيلى دوست دارم . لذا حضرت اباالفضل عليه السّلام از آن ها مهلت گرفت . 🏴و در آن شب امام حسين عليه السّلام و ديگر اصحاب و ياران آن حضرت هر كدام به نوعى مشغول عبادت و استغفار و راز و نياز با قاضى الحاجات شدند. 🏴و هنگامى كه نماز صبح عاشوراء را اقامه نمودند، ناگاه تعدادى از لشكر دشمن به سمت خيمه هاى حضرت ، هجوم آوردند و شمر ملعون در حالتى كه فرماندهى آن ها را به عهده داشت ، نعره مى كشيد و به امام عليه السّلام و اهل بيت رسالت جسارت مى كرد. يكى از ياران حضرت ، به نام مسلم بن عوسجه از حضرت اجازه خواست تا شمر را مورد هدف تير قرار دهد. 🏴ولى حضرت سلام اللّه عليه ضمن ممانعت از تيراندازى ، فرمود: من دوست ندارم كه ما شروع كننده جنگ و كشتار باشيم . 🏴پس از آن حضرت جلو آمد و لشكر عمر بن سعد را موعظه نصيحت كرد ولى سودى نبخشيد. و در نهايت ، سپاه دشمن با فرماندهى عمر بن سعد تيراندازى به سمت امام حسين عليه السّلام و اصحاب باوفايش را آغاز كردند. 🏴و چون اصحاب و ياران حضرت يكى پس از ديگرى به شهادت رسيدند، و امام عليه السّلام در ميدان نبرد تنها ماند؛ ولى آن حضرت باز هم براى اتمام حجّت ، دشمنان را موعظه و راهنمائى نمود. 🏴و بطور مرتّب از آن ها درخواست آب مى كرد. امّا آن سنگ دلان به جاى آن كه به حضرت پاسخى دهند؛ و با اين كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيده بودند، كه وى يكى از دو سيّد جوانان اءهل بهشت مى باشد، اعتنائى نكرده ؛ و اءطراف حضرت را محاصره كرده و هر كسى به شيوه اى امام عليه السّلام را هدف پرتاب تير، سنگ ، نيزه و ... قرار مى داد. تا آن كه حضرت عليه السّلام در اءثر شدّت جراحات و نيز تشنگى بيش از حدّ نقش بر زمين گرديد. 🏴در همين بين ، دشمنان براى غارت اموال زنان و كودكان به خيمه ها يورش بردند؛ و چون حضرت متوجّه هجوم دشمن به خيمه اهل و عيال خود شد، فريادى بر آن ها كشيد: 🏴واى بر شماها، اى پيروان ابوسفيان ! اگر دين نداريد و از روز قيامت نمى هراسيد، آزاده و با غيرت باشيد، و اگر مرد هستيد مردانه بجنگيد. در اين هنگام ، شمر ملعون صدا كرد: اى حسين ! چه مى گوئى ؟ 🏴حضرت سلام اللّه عليه فرمود: مى گويم شما با من جنگ مى كنيد و زنان چه گناهى دارند، سربازان و نيروهاى خود را تا من زنده هستم از حرم و ناموس من دور نگه داريد و ايشان را مورد تجاوز و اذيّت قرار ندهيد. 🏴پس دشمن عقب گرد كرد و عمر بن سعد ملعون دستور داد كه برويد كار او را تمام كنيد. و چند نفر از فرماندهان لشكر آمدند و خواستند حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام را به شهادت برسانند، ولى طاقت نياوردند و بازگشتند. 🏴تا آن كه در نهايت ، شمر ملعون وارد قتلگاه شد و با وضعى رقّت بار و دلخراش سر مقدّس آن امام مظلوم و غريب را از بدن جدا كرد  كه زبان و قلم از گفتار آن شرم دارد. 📚تلخيص از : مقتل خوارزمى : ج 2، ص 33، تاريخ طبرى : ج 4، ص 344،مشيرالاحزان : ص 72، بحارالانوار : ج 45، ص 47 - 57. 🐣 @e_sargarmi 🐣
📚 بی مار 💎با هجوم موشها به شهر همدان، که موجب شیوع بیماری طاعون در این شهر شده بود،پزشک حاذق ما *ابو علی سینا به مردم دستور داد برای مقابله با موشها از "مار" استفاده کنند! و بعد ها نیز به پاس اینکار در سر راه مارها جام شرابی از انگور سیاه گذاشتند تا از آن بنوشند، زیرا زهر مارها را بیشتر و خطرناک تر میکرد! از آن پس "مار" نماد بهداشت و نماد داروخانه های جهان شد، لذا برخی داشتن و نگهداری "مار" را نشانه سلامت میدانستند! و به افرادی که زیاد دچار امراض میشدند، "بی مار" میگفتند! کلمه ایی که تا به امروز نیز پابرجاست و به همین عنوان استفاده میشود...! 🐣 @e_sargarmi 🐣
🌳🥀🌳🥀🌳🥀🌳🥀🌳🥀🌳 🔆دستگيرى از تهى دستان 🌱در يكى از روزها امام حسين عليه السّلام از محلّى گذشت و عبورش به عدّه اى از فقراء و تهى دستان افتاد، كه سفره نانى پهن كرده و مشغول خوردن غذا بودند. 🌱هنگامى كه آن افراد حضرت را مشاهده كردند او را براى خوردن غذا دعوت نمودند. 🌱و حضرت دعوت آنان را پذيرفت ؛ و چون در كنار آن ها نشست ، پس از لحظه اى فرمود: چنانچه خوراك شما صدقه نمى بود، حتما با شما غذا مى خوردم . 🌱سپس امام حسين عليه السّلام در ادامه فرمايشاتش افزود: 🌱هنگامى كه غذايتان را ميل نموديد، بلند شويد تا با همديگر به منزل ما رويم ؛ و ميهمان من باشيد. 🌱آن ها هم دعوت امام عليه السّلام را اجابت كردند و چون وارد منزل شدند؛ حضرت آن ها را مورد لطف و احترام قرار داد؛ و تعدادى لباس به همراه مقدارى پول نقد به هر يك از آن ها پرداخت نمود. چون صدقه بر ذرارى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله حرام است . 📚بحارالا نوار: ج 44، ص 191، عوالم : ج 17، ص 65. 🐣 @e_sargarmi 🐣