سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 0⃣3⃣ وقتى پيامبر وارد خانه شد ديد كه اُم اَ
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 1⃣3⃣
خبر به فاطمه (س) مى رسد كه خليفه، كارگزار او را از فدك بيرون كرده و آنجا را تصرّف كرده است.
فاطمه (س) تصميم مى گيرد نزد خليفه برود و با او سخن بگويد:
اى ابوبكر! تو كه ادّعا مى كنى خليفه پيامبر هستى، چرا فدك مرا غصب نموده اى و كارگزار مرا از فدك اخراج كرده اى؟ 159
مگر فدك، مالِ توست؟آيا تو نشنيده اى كه پيامبر فدك را به من بخشيد؟
اى دختر رسول خدا، برو براى اين سخن خود شاهد بياور. 160
فاطمه (س) قبول مى كند و مى رود تا شاهد بياورد.آن روز كه پيامبر، فدك را به فاطمه (س) داد اُم اَيمَن و على (ع) شاهد بودند.
فاطمه (س) به خانه اُم اَيمَن مى رود و جريان را براى او تعريف مى كند.
اُم اَيمَن برمى خيزد و همراه با فاطمه (س) به مسجد مى آيد، على (ع) هم مى آيد.
اُم اَيمَن رو به ابوبكر مى كند و مى گويد:
اى ابوبكر، من از تو سؤلى دارم.
(صفحه63)چه سوالى؟
بگو بدانم آيا شنيده اى كه پيامبر فرمود: «اُم اَيمَن، زنى از زنان بهشت است»؟ 161آرى، شنيده ام.اگر قبول دارى كه من از اهل بهشتم، اكنون، شهادت مى دهم كه پيامبر فدك را به فاطمه (س) بخشيد. 162
على (ع) هم شهادت مى دهد كه پيامبر فدك را به فاطمه (س) داده است.
ابوبكر به فكر فرو مى رود، او ديگر چاره اى ندارد جز اين كه فدك را به فاطمه برگرد (س) اند.
فاطمه (س) از ابوبكر مى خواهد تا سندى به او دهد كه همه بدانند فدك از آنِ اوست. ابوبكر كاغذى را مى طلبد و در آن مى نويسد كه فدك از آن فاطمه است. (س) 163ابوبكر سند فدك را به فاطمه (س) مى دهد، در همين لحظه، عُمَر از راه مى رسد. او مى بيند كه ابوبكر كاغذى را به دست فاطمه (س) داده است. او از جريان خبر ندارد، براى همين رو به ابوبكر مى كند و مى پرسد:
اين كاغذ چيست كه به فاطمه داده اى؟
فاطمه نزد من آمد و ادّعا كرد كه فدك از آن اوست، من به او گفتم كه شاهد بياورد، او رفت و اُمّ اَيمَن و على را به عنوان شاهد آورد و آنها شهادت دادند كه پيامبر فدك را به فاطمه داده است.
خوب، آن وقت تو چه كردى؟
من هم سندى نوشتم و آن را به فاطمه دادم.
اى خليفه، مگر نمى دانى كه يك عرب بيابان گرد به نام ابن حَدَثان پيدا شده و شهادت داده كه اين سخن را از پيامبر شنيده است: «پيامبران از خود هيچ ارثى باقى نمى گذارند، و هر مالى كه از آنها بماند صدقه است». اين سخن و حديث پيامبر است. هم چنين دختر من (حَفصه)، و دختر خودت (عايشه) نيز اين حديث را شنيده اند.
آرى! فدك از پيامبر بود و اكنون كه او از دنيا رفته است فدك، صدقه است و مالِ همه مسلمانان است. 164
اى عُمَر، اُم اَيمَن و على شهادت داده اند كه پيامبر فدك را به فاطمه بخشيده است، من با شهادت اين دو نفر چه كنم؟
جناب خليفه، شهادت على قبول نيست چون شوهر فاطمه است و به نفع خودش گواهى مى دهد، امّا اُم اَيمَن هم يك زن است و همه مى دانند كه شهادت يك زن به تنهايى قبول نيست، امّا مشكل اين است كه ابوبكر سندى را نوشته و به دست فاطمه (س) داده است. 165
📚 #پی نوشتها👇
159. معاني الأخبار، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه)، تحقيق: علي أكبر الغفّاري، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1361 ه.
160. المعجم الأوسط، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت 360 ه)، تحقيق: طارق بن عوض اللّه وعبد الحسن بن إبراهيم الحسيني، القاهرة: دار الحرمين، الطبعة الاُولى، 1415 ه.
161. معجم البلدان، أبو عبد اللّه شهاب الدين ياقوت بن عبد اللّه الحموي الرومي (ت 626 ه)، بيروت: دار إحياء التراث
(صفحه184)العربي، الطبعة الاُولى، 1399 ه.
162. المعجم الكبير، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت 360 ه)، تحقيق: حمدي عبد المجيد السلفي، بيروت: دار إحياء التراث العربي، الطبعة
الثانية، 1404 ه.
163. معجم رجال الحديث، السيّد الخوئي (ت 411 ه)، الطبعة الخامسة، 413 ه، طبعة منقّحة ومزيدة.
164. معرفة السنن والآثار، أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقي (ت 458 ه)، مصر: المجلس الأعلى للشؤون الإسلامية.
165. مقاتل الطالبيّين، أبو الفرج علي بن الحسين بن محمّد الإصبهاني (ت 356 ه)، تحقيق: السيّد أحمد صقر، قمّ: منشورات الشريف الرضي، الطبعة الاُولى، 1405 ه.
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
هر آقا پسرۍ؛
نمیتونہ لباس ائمه رو تن کنه...
اما دختر خانوما؛
همشون اجازه دارن
چادر حضرت زهرا(سلام الله علیها)رو سرڪنن :)
#سلام_برشهیدان
#پای_کار_انقلاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
#در_آرزوی_شهادت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
هدایت شده از سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
#صبحتبخیرمولایمن
درِ خانهی علی را نه ،
دنیا را آتش زدند !
که تو چنین غریبانه
از دنیا جدا شدی و رفتی !
نگاه کن مادر جان !
که چگونه با چترِ آتش گرفتهی دلهایمان ...
منتظرِ بارانِ انتقام ایستادهایم
صدای مادر است
میان واویلای کوچه
میان هجوم وحشیان کافر ...
یا ثائر ! یا ثائر ! یا ثائر !
▪️غیر از ظهورت مگر مادر چه میخواهد؟
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چہڪردےڪہمادر
خریــدارتشد...🕊🙂:)
#پرستوےگمنامشهیدابراهیمهادے🍂
صبحتون شهدایی🌷🌷🌷
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
#تـلنگـــر
بهـلول هــارون را در حــمام دید و
گفت: به من یک دینار بدهڪاری
طلب خود را مــےخــواهــم.
هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام
خارج شوم منڪه اینجا عـریانم
و چــیزی ندارم بدهم بهلول گفت:
در روزقیامت هم اینچنین عریان
و بیچیز خــواهــــے بود!!
👌پس طلبدنیا را تا زندهای بده
ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و
دستـتخــالـی
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
🎬 #کلیپ «ظلم اثباتی»
👤 استاد #عالی
⁉️ چرا حضرت تشریف نمیارن؟
🔥 ظلم بعد از سقیفه همه جا رو گرفت، اما خیلیا نفهمیدند که تو ظلمن...
#مهدویت
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 1⃣3⃣ خبر به فاطمه (س) مى رسد كه خليفه، كارگ
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 2⃣3⃣
بايد هر چه زودتر اين سند را از فاطمه (س) گرفت! نگاه كن، عُمَر به سرعت به ميان كوچه مى دود، او مى خواهد هر چه زودتر خود را به فاطمه (س) برساند.
خداى من! او راه را بر فاطمه (س) مى بندد و مى گويد: «اين نوشته را به من بده». فاطمه (س) نامه را نمى دهد، عُمَر سيلى به صورت او مى زند و هر طور كه شده سند را مى گيرد و آن را پاره مى كند. 166
اشك در چشمان فاطمه (س) حلقه مى زند، چرا هيچ كس به يارى دختر پيامبر نمى آيد؟ * * * على (ع) به دنبال فرصت مناسبى است تا با خليفه در مورد فدك سخن بگويد. او يك روز صبر كرده است، اكنون او به سوى مسجد مى رود.
مسجد پر از جمعيّت است، على (ع) جلو مى آيد و
(صفحه65)
چنين مى گويد:اى ابوبكر، چرا فدك را از فاطمه گرفتى؟
فدك براى همه مسلمانان است، فاطمه براى سخن
خود بايد شاهد معتبر بياورد.
اى خليفه، من سؤلى از تو دارم.
سؤل خود بپرس!
اگر كسى خانه اى داشته باشد و آن خانه در تصرّف او باشد و من بيايم و بگويم كه خانه از من است، و از تو بخواهم ميان ما حكم كنى چه مى كنى؟
از تو كه ادّعا مى كنى خانه مال توست شاهد مى طلبم، امّا از صاحب خانه شاهد نمى خواهم چون خانه در تصرّف اوست.
چرا اين حكم را مى كنى؟
اين حكم رسول خداست، از كسى كه ملكى را در تصرّف دارد شاهد نبايد خواست، طرف مقابل بايد شاهد بياورد.
اكنون سؤل ديگرى از تو دارم.
بپرس.
سه سال است كه فدك در تصرّف فاطمه است، او در آنجا كارگزار داشته است، اكنون كه افرادى ادّعا مى كنند كه فدك از بيت المال است، خوب، تو بايد از آنها بخواهى براى گفته خود شاهد بياورند، فاطمه نبايد شاهد بياورد، اين قانون اسلام است، پس چرا بر خلاف قانون اسلام حكم كردى؟
ابوبكر مى ماند چه جواب بدهد. اينجاست كه عُمَر به كمك خليفه مى آيد، آخر، او قاضى اين حكومت است!
عُمَر مى گويد: «اى على! اين سخنان را رها كن، اگر فاطمه دو شاهد عادل آورد، سخن او را قبول مى كنيم و اگر دو شاهد نداشت ما فدك را به او نمى دهيم، يعنى اصلاً نمى توانيم اين كار را
(صفحه66)
بكنيم، اسلام به ما اجازه نمى دهد زيرا فدك از بيت المال است».
على (ع) بار ديگر رو به خليفه مى كند و مى گويد:
آيا قرآن را قبول دارى؟
آرى.بگو بدانم آيه تطهير را خوانده اى؟
كدام آيه؟
آيه 33 سوره أحزاب، آنجا كه قرآن مى گويد: «إِنّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا: خداوند اراده كرده است كه خاندان پيامبر را از هر پليدى پاك نمايد.
آرى، اين آيه را خوانده ام.
بگو بدانم اين آيه در مورد چه كسى نازل شده است؟
در مورد تو و فاطمه، حسن و حسين.
اى ابوبكر، اكنون از تو سؤلى مى كنم، اگر چند نفر نزد تو بيايند و شهادت بدهند كه فاطمه، كار خلافى انجام داده است، تو چه مى كنى؟
ما در اجراى قانون اسلام هيچ كوتاهى نمى كنيم، درست است فاطمه دختر پيامبر است امّا اگر كار خلافى انجام دهد مجازاتش مى كنيم.
آيا مى دانى كه در اين صورت كافر شده اى؟
براى چه؟
زيرا خدا در قرآن به پاكى و عصمت فاطمه شهادت داده است و تو شهادت خدا را رها مى كنى و شهادت مردم را قبول مى كنى! تو قرآن را انكار مى كنى.
عجب! من اصلاً به اين مطلب فكر نكرده بودم.
اى ابوبكر، تو سخن فاطمه را در مورد فدك قبول نكردى، امّا سخنِ يك عرب بيابان گرد را قبول كردى، تو به سخن ابن حَدَثان اعتماد كردى. مگر خدا در قرآن به پاكى و راستگويى فاطمه شهادت نداده است؟(صفحه67)بگو بدانم آيا شهادت خدا بالاتر است يا شهادت آن عرب بيابان گرد؟
ابوبكر نمى داند چه بگويد. همه مردم فهميده اند كه ابوبكر بر خلاف قرآن، سخن گفته است. عُمَر هم هيچ
جوابى ندارد كه بگويد.
مردمى كه در مسجد نشسته اند براى اوّلين بار از خليفه ناراحت مى شوند. چرا بايد خليفه بر خلاف قرآن سخن بگويد؟ بعضىها فرياد مى زنند: «به خدا قسم، على، راست مى گويد».
با سخنان شيوا و محكم على (ع)، ضربه بزرگى بر حكومت خليفه وارد شده است. ديگر وقت آن است كه على (ع) به خانه برگردد. 167
📚 پی نوشتها👇
166. الملل والنحل، أبو الفتح محمّد بن عبد الكريم الشهرستاني (ت 548 ه)، بيروت: دار المعرفة، 1406 ه.
167. مناقب آل أبي طالب = مناقب ابن شهرآشوب، أبو جعفر رشيد الدين محمّد بن علي بن شهر آشوب المازندراني (ت 588 ه)، قمّ: المطبعة العلمية.
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 3⃣3⃣
آيا راهى هست كه خليفه را از اين همه ظلم و ستم باز داشت؟ نمى دانم.
على (ع) در خانه خود نشسته است و دارد مى كند. ناگهان، فكرى به ذهن او مى رسد.
خوب است نامه اى براى خليفه بنويسم.
نامه براى چه؟
خليفه كه در مسجد است و هر وقت بخواهى او را ببينى مى توانى، امّا تو مى دانى وقتى يك مطلب روى كاغذ مى آيد باعث تمركز بيشتر مى شود و بهتر در ذهن مخاطب نقش مى بندد.
تأثير يك متن نوشته شده، خيلى بيشتر از گفتار است. على (ع) در حال نوشتن نامه مهمّ خود است.
مى دانم كه خيلى دلت مى خواهد از متن اين نامه
باخبر شوى.
اين نامه على (ع) است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم. من همان كسى هستم كه با لشكرهاى زيادى جنگ كرده و آنها را شكست داده ام.
آن روزى كه
(صفحه68)من مرد ميدان بودم شما در گوشه خانه در آسايش بوديد.
شما مى دانيد كه من نزد پيامبر چقدر عزيز بودم.
اگر من سخنى بگويم مى گوييد كه على حسادت مى ورزد، اگر سكوت كنم خيال مى كنيد من از مرگ مى ترسم.
من همان كسى هستم كه در جنگها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختىها صبر مى كنم.
نامه على (ع) به پايان مى رسد.
على (ع) اين نامه را براى ابوبكر مى فرستد. ابوبكر نامه
را باز مى كند و آن را مى خواند.
با خواندن اين نامه، ترس تمام وجود ابوبكر را فرا مى گيرد، او به ياد شجاعت على (ع) مى افتد. على (ع) كسى است كه پهلوانان عرب را به خاك و خون كشيده است. او يك بار ديگر نامه را مى خواند، على (ع) در اين نامه از شجاعت و برقِ شمشير خود سخن گفته است. 168 * * * خليفه دستور مى دهد تا مردم در مسجد جمع شوند، او مى خواهد براى مردم سخنرانى كند. به راستى چه خبر شده است؟ او بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: «اى مردم! من مى خواستم پولِ فدك را صرف تقويت سپاه اسلام بنمايم، امّا على با اين نظر مخالفت كرده و مرا تهديد كرده است، گويا او با اصل خلافت من مخالف است. من از همان روز اوّل، از درگير شدن با على مى ترسيدم و از جنگ با او گريزان بودم ». 169
📚 پی نوشتها👇
168. المناقب (المناقب للخوارزمي)، الحافظ الموفّق بن أحمد البكري المكّي الحنفي الخوارزمي (ت 568 ه) تحقيق: مالك المحمودي، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الثانية، 1414 ه.
169. منتهى المطلب في تحقيق المذهب، جمال الدين أبو منصور الحسن بن يوسف بن علي المطهّر الحلّي
المعروف بالعلاّمة الحلّي (ت 762 ه).
. من لا يحضره الفقيه = كتاب من لا يحضره الفقيه.
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
#اندکی_تفکر
👂شنیدی ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ میگن:
بابا ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎشه کافیه…
نماز هم نخوندی نخون…
روزه نگرفتی نگیر…
به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و…
فقط سعی کن دلت پاک باشه❗️
📖ﺟﻮﺍﺏ 👇👇ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ:
آنکس ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝِ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ میگفت: «ﺁﻣﻨﻮﺍ» ﺩﺭ حالیکه ﮔﻔﺘﻪ:
👌 «ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ»
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ، ﻫﻢ 👌ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳ
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
18.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢حتما تا آخر ببینید
🏴فیلم کامل کتک خوردن دختران چادری به دست آشوبگران در مترو در فاطمیه😭
💔دختر کم حجابی که به حمایت از دختران چادری کتک میخورد
😏مسئولین خوابند یا خودشون به خواب زدن
#انتشار_دهید
#مماشات_تا_کی
#دختران_انقلاب
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
هدایت شده از سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
🔴 یک دست صدا ندارد
🔵 می گویند یک دست صدا ندارد ولی ما از ماجرای شهادت حضرت زهرا چنین آموختیم که صدای دستی که برای یاری #امام_زمان بلند شود در گوش زمین و زمان میپیچد
🔺 حتی اگر شکسته باشد.
🌕 آری فاطمه تمام سپاه علی بود.
#فاطمیه_مهدوی
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
🌷 شهید ابراهیم هادی مـےگفـت:
اگر میگویـید الگویتان
حضرت زهرا "س" است باید
ڪاری ڪنید ایشان از شما
راضے باشند و حجاب
شما فاطمے باشد ...
《منبع: کتاب سلام بر ابراهیم 》
⚘شادی روح شهدا صلوات⚘
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
#مسافر_بهشت ❤️
يكي اومد نشست بغل دستم، گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟
گفتم: بفرماييد !
يه عكسي به من نشون داد، يه پسر مثلاً 19، 20 ساله اي بود، گفت: اين اسمش «عبدالمطلب اكبري» است، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود، در ضمن كر و لال هم بود، يه پسرعموش هم به نام «غلام رضا اكبري» شهيد شده بود. غلام رضا كه شهيد شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست، بعد هي با اون زبون كر و لالي خودش، با ما حرف مي زد، ما هم مي گفتيم: چي مي گي بابا؟! محلش نمي ذاشتيم، مي گفت: عبدالمطلب هر چي سر و صدا كرد، هيچ كس محلش نذاشت ...
گفت: ديد ما نمي فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد، روش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم شوخيش گرفته.
مي گفت: ديد همه ما داريم مي خنديم، طفلك هيچي نگفت، سرش رو انداخت پائين، يه نگاهي به سنگ قبر كرد، با دست، پاكش كرد
فرداش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه اش رو آوردند، دقيقاً تو همون جايي كه با انگشت كشيده بود، خاكش كردند.
وصيت نامه اش خيلي كوتاه بود، اين جوري نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم
يك عمر هرچي گفتم به من مي خنديدند. يك عمر هرچي مي خواستم به مردم محبت كنم، فكر كردند من آدم نيستم. مسخره ام كردند. يك عمر هرچي جدي گفتم، شوخي گرفتند. يك عمر كسي رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خيلي تنها بودم. يك عمر براي خودم مي چرخيدم. يك عمر ...
اما مردم! حالا كه ما رفتيم، بدونيد هر روز با آقام حرف مي زدم و آقا بهم مي گفت: تو شهيد مي شي. جاي قبرم رو هم بهم نشون داد، اين رو هم گفتم، اما باور نكرديد!»
راوی:حجت الاسلام انجوي نژاد
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
#عاشقانه_های_من_و_خدا 💞
#جملات_ناب ✅
خستگی را تو به خاطر مسپار🍁
که افق نزدیک است 💫
و خدایی بیدار که تو را میبیند❣
و به عشق تو همه فاصله ها را💓
چنان میچیند🌻
که به یادش افتی🍃🌸🍃🌼
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 3⃣3⃣ آيا راهى هست كه خليفه را از اين همه ظل
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 4⃣3⃣
آرى، سخنان خليفه نشان مى دهد كه او خيلى ترسيده است، اگر دسته گلى به آب بدهد
(صفحه69)
و خود را از خلافت بر كنار كند چه خواهيم كرد؟
آن وقت همه نقشهها خراب خواهد شد.
بايد به او قوّت قلب داد، بايد او را راهنمايى كرد.
من بايد از جا برخيزم. اگر من يك ساعت كنار خليفه نباشم او همه چيز را خراب مى كند.
اين عُمَر است كه با خود سخن مى گويد. و سرانجام برمى خيزد و چنين مى گويد:
اى حضرت خليفه!
چرا اين قدر ترسو و ضعيف هستى؟ من چقدر زحمت كشيدم تا اين خلافت را براى تو آماده كردم، امّا تو حاضر نيستى از آن بهره مند بشوى.
من بودم كه نيروهاى شايسته و كاردان را گرد تو جمع كردم و دشمنانت را آرام كردم. اگر من با تو نبودم على، استخوان هاى تو را در هم شكسته بود.
برو خدا را شكر كن اى جناب خليفه، كه من در كنار تو بودم و هستم، البتّه كسى كه بر مقام خلافت نشسته است بايد شكر خدا را هم بكند.
آيا بار ديگر از على ترسيده اى؟ ما مى توانيم على را با نيرنگ آرام كنيم. على كسى است كه پهلوانان عرب را كشت، امّا نترس، از تهديد او وحشت نكن كه من او را آرام مى كنم. 170
سخنان عُمَر به پايان مى رسد.
بار ديگر آرامش به قلب خليفه باز مى گردد و لبخند بر صورتش مى نشيند.
عُمَر به خليفه قول داده كه هر طور هست على (ع) را آرام كند، امّا به راستى او چگونه مى خواهد اين كار را بكند؟
آيا او خواهد توانست به قول خود عمل كند، آيا او خواهد توانست خليفه را براى هميشه از
(صفحه70)
اين غم نجات دهد؟ آرى! خليفه جهان اسلام نياز به آرامش دارد، بايد هر طور هست آرامش را به او هديه كرد تا بتواند به راحتى به امور حكومتى بپردازد. * * * اينجا خانه خليفه است، او به سخنان عُمَر فكر مى كند، عُمَر به او قول داده است كه على (ع) را آرام كند.
امّا چگونه؟ آيا او مى خواهد فدك را به فاطمه (س) باز گرداند؟ اين كار يعنى پايان خلافت ابوبكر.
خليفه كسى را مى فرستد تا عُمَر نزد او بيايد. نگاه كن، عُمَر با عجله به خانه خليفه مى آيد.
وقتى خليفه نگاهش به او مى افتد مى گويد:
به نظر تو اكنون بايد چه كنيم؟
من مى گويم كار را يكسره كنيم و على (ع) را به قتل برسانيم.
آخر چگونه؟! كشتن على (ع) كار ساده اى نيست.
من يك نفر را سراغ دارم كه مى تواند اين كار را بكند.
چه كسى؟
خالد (پسر وليد).
خليفه به فكر فرو مى رود، چاره اى نيست، بايد على (ع) را ترور كرد.
او كسى را به دنبال خالد مى فرستد تا هر چه زودتر بيايد.
خالد نزد خليفه مى آيد.
نگاه كن! آن خانم كيست كه پشت در ايستاده است؟ گويا او هم سخنان اين سه نفر را شنيده است. آيا او را مى شناسى؟
او اسماء همسر ابوبكر است، امّا اين زن با شوهرش از زمين تا آسمان تفاوت دارد، اين زن از دوست داران على (ع) است. 171
📚 پی نوشتها👇
170. الموسوعة الكبرى عن فاطمه الزهراء، إسماعيل الأنصاري الزنجاني الخوئيني،
(صفحه185)
قمّ: دليل ما، الطبعة الاُولى، 1385.
171. الموطّأ، أبو عبد اللّه مالك بن أنس الأصبحي (ت 179 ه)، تحقيق: محمّد فؤاد عبد الباقي، بيروت: دار إحياء التراث العربي.
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
🍃🌷
﷽
📚 #فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 5⃣3⃣
اى اسماء! با تو هستم، چرا رنگ از چهره تو پريده است؟
مگر نمى شنوى كه اين سه نفر چه مى گويند؟
من گوش تيز مى كنم تا صداى آنها را بشنوم.
اى خالد، ما مى خواهيم مأموريّت ويژه اى به تو بدهيم.
آن مأموريّت چيست؟
كشتن على.
من چگونه او را بكشم؟
فردا، در هنگام نماز جماعت.
در نماز جماعت؟
آرى، تو بايد در نماز، كنار على قرار بگيرى، وقتى كه من سلام نماز را گفتم تو فورا شمشير مى كِشى و كار را تمام مى كنى.
اكنون، اسماء نمى داند چه كند، خدايا! خودت به او كمك كن! او چگونه بايد اين خبر را به على (ع) برساند؟
تو چه پيشنهادى دارى؟
ناگهان، فكرى به ذهن اسماء مى رسد. او كنيز خود را صدا مى زند و به او مى گويد:
همين الآن به خانه على (ع) برو، و سلام مرا به او برسان و اين آيه قرآن را بخوان و برگرد.
كدام آيه؟
آيه 20 سوره قصص، آنجا كه خدا از زبان دوست حضرت موسى (ع) مى گويد: (إِنَّ المَلأَ يَأتَمِروُنَ بِكَ لِيَقتُلُوكَ فَاخرُج)، «اى موسى، مردم مى خواهند تو را بكشند پس هر چه زودتر از اين شهر خارج شو».
كنيز حركت مى كند تا خود را به خانه على (ع) برساند.
اين آيه در مورد حضرت موسى (ع) است، وقتى كه فرعون تصميم گرفت تا او را به قتل برساند يك نفر او را ديد و به او خبر داد تا هر چه سريع تر فرار كند.
كنيز به درِ خانه فاطمه (س) رسيده است، او در مى زند، على (ع) در را باز مى كند، كنيز آيه قرآن را مى خواند.
على (ع) در جواب مى گويد: «سلام مرا به اسماء برسان و بگو خداوند نگهبان على است». كنيز خداحافظى مى كند و به خانه برمى گردد.
📚 پی نوشتها👇
172. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، محمّد بن أحمد الذهبى (ت 748 ه)، تحقيق: علي محمّد البجاوي، بيروت: دار الفكر.
👈 #ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
هدایت شده از سلام برابراهیم هادے🇵🇸
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود "
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
💠خوشبختی یعنی:
🌸یه کسی توی زندگیت هست که
تورو به "سمت خدا" هُل میده،
نه به سمت پرتگاه...
#رفیق_شهیدم
ابراهیم هادی | هادی دلها❣
صبحتون شهدایی🌷🌷🌷
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
#زندگی_به_سبک_شهدا
💖 زندگی با ایشان ، #زندگی راحتی نبود !
#سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید !
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما #آرامش می داد !
#مهربانی اش ، #ایمان اش و #قدرشناسی اش !
💖 یک روز #جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا ، آستین هایش را هم !
پرسیدم :
حاج آقا!
چرا این طوری کرده ای ؟
رفت طرف #آشپزخانه .
گفت :
💞 به خاطر #خدا و برای #کمک به شما !
رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن !
رفتم که نگذارم ، در را رویم بست و گفت :
#خانم !
بروید بیرون !
#مزاحم نشوید !
پشت در #التماس می کردم :
حاج آقا !
شما رو به خدا بیا بیرون !
من #نارحت می شوم !
#خجالت می کشم !
شما را به خدا بیا بیرون !
💖 می گفت : چیزی نیست .
الان تمام می شود ، می آیم بیرون !
آشپزخانه را مرتب کرد ،
ظرف ها را چید سرجایشان ،
روی اجاق گاز را مرتب کرد ،
بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست !
آشپزخانه مثل دسته ی #گل شده بود .
🌷 شهید صیاد شیرازی 🌷
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74