eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب حکایتهای کوتاه📚📚 روایت یک حکایت  شب هنگام ؛ محمد باقر – طلبه جوان - در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند . شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی! محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟  محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد  و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … علت را پرسید. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتـش جهنم را بچشم  و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم  و به فضل خدا،شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند. شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب مـیـردامــاد داد  و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه…..اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه…..ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه . . . 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ 🕊شهید حسن رشیدی🕊 اگر آن سبز قامت رو نماید در باغ خدا را میگشاید تنم را فرش کردم تا بتازد دلم را نذر کردم تا بیاید 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ جز دیدن روی شه خوبان هوسی نیست درغیبت او ارض وسماء جزقفسی نیست فریادرس و مرهم زخم دل خوبان... جز یوسف زهرا بخدا هیچ کسی نیست 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد مست بودم تشر قهر تو هوشیارم کرد من که بودم همه‌جا ذرهٔ دور از نظری مهر صاحب نظران نقطهٔ پرگارم بود 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ جاده‌ی چشمِ نگاهِ نگران مرطوب است یوسف از راه بیا؛ شهر، پر از یعقوب است جانِ «عَجّل فَرج»؛ ای روح دعا منتظریم «منتَظَر» با دلِ‌مان راه بیا منتظریم 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
1_205329286.mp3
1.49M
🎤صوت شهدایی🎤 💞شهید سید مرتضی اوینی💕 🦋✨ما از سوختن نمیترسیم که پروانه های عاشق نوریم✨🦋 🔸 بیستم فروردین ماه، سالروز شهادت سید مرتضی آوینی گرامی باد.🕊 ✅پیشنهاد دانلود @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti
🎁 🔅🎁﷽🎁🔅 🎁🔅🎁 🎁 😇😇مـــــــژده به عاشقــــــــان😇😇 💗💗مولـــــود نیمه شعبـــــــان💗💗 هدیه ای ارزشمند برای ارسال به دوستانتون😉🤩 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎊✔️با نیت قلبی پاڪ ڪلیڪ ڪنید✔️🎊 https://digipostal.ir/shabaan خیلی جذابه ببین چی نشون میده😉 بزن رو لینک و لذت ببرید و یکم از فکر کرونا بیاید بیرون و به دوستان خوبتون ارسال کنید 🔅🎁🔅 🎁🔅🎁🔅 🔆🎁🔅🎁🔅🎁🔅
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ و قسم بـه قنوت و رکوع و سجود زیبایت، ما بی شکیب تیغه ي ذوالفقار توییم اي امیر ظهور و قیام! ما «لثار» حسینیم و دل بـه راه تو نثار کرده ایم. اي تکسوار سمند سعادت، اي تنها ترین شمشاد شرافت! "اللهم عجل لولیک الفرج" 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ ای صاحب هستی جهان مهدی جان وی مالک ظاهر به نهان مهدی جان ما را نبود گـــره گشـــائی جـز تــو بنما نظری به شیعیان مهدی جان 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣3⃣1⃣ شاید که به پیکر جهان جان آمد شاید که شب غصه به پایان آمد آماده پی ظهور او باید شد شاید که همین نیمۀ شعبان آمد 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🌐 🔴بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس كه از يك هفته پيش به ويروس كرونا مبتلا شده بود و شب گذشته به بيمارستان منتقل شد بعلت وخامت حالش به ICU منتقل شد. الجزيره به نقل از رويترز: بوريس جانسون آگاه نيست، سطح هوشيارى جانسون [در ICU] پايين آمده است. (رفته تو کما)😐 ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
42.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 چادرت فقط برایت پوشش نیست😇 کاخ سیاهیست♥️ در مقابل فتنه های کاخ سفید👊🏻 حجاب بر صورت هر ڪسي ڪہ مے‌نشیند☺ بر سیرتش هم ، جا خــــــوش مي ڪند☘ باور ڪن حتی خـاك چـادرت هم مقدس است...💙 و چھ خوب اسٺ ڪھ وقتے انسان فهمید فریب خورده و بےراهھ رفتھ😔 از همان‌جا برگردد و جبران ڪند☺️ نہ اینڪہ بگوید: این همھ راه آمده‌ایم، بقیہ راه را هم برویم هر چہ بادا باد❌ اگرچہ بر خلاف شرع و رضاے خدا باشد🕋 آری باتوام ای میراث دار چادر حضرت مادر(س) 🌸 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💛 ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت هفتم حیاء🌺 💢از وقتی خودم را در دبیرستان شناختم همراه همیشگی ابراهیم بودم. 💢من و او با هم ورزش می رفتیم و یا مسجد و هیئت. 💢او الگوی اخلاق عملی برای تمام دوستان و همسالان بو . 💢برایم سوال بود چرا ابراهیم به یکباره اینقدر تغییر کرد؟ 💢من بعد ها خیلی دقت کردم جز پدر و مادر که در تربیت او تاثیر داشتند یکی از اهالی محل بود که در شخصیت او بسیار موثر بود. 💢شخصی بود در حوالی منزل آنها و در نزدیکی میدان خراسان ساکن بود. 💢پهلوانی به نام سید عباس، او یک انسان ورزشکار و فرهیخته بود خیلی ابراهیم را دوست داشت هرجا می رفت ابراهیم را با خودش می برد. 💢می گفت: من عاشق حیا و ادب ابراهیم هستم. 💢او در زورخانه های بسیاری رفت آمد داشت همه او را تحویل می گرفتند. 💢من هم با ابراهیم چند بار همراه سید عباس به ورزش رفتم. 💢در مسیر رفت و برگشت سید عباس برای ما حرف می زد او غیر مستقیم نصیحت می کرد. 💢او آدم دنیا دیده و باسواد بود. و نگاهش به دنیا، نگاهی الهی بود و خیلی از چیزهایی که اعتقاد داشت را به ما می آموخت بدون اینکه دستور بدهد. 💢مدتی بعد خبر دار شدیم سید عباس مسئول آموزش تکاوران ارتش شاهنشاهی است اما اصلا به چهره اش نمی خورد او دارای محاسن و مذهبی و مسجدی بود. 💢ابراهیم یک بار با ادب از خود سید عباس سوال کرد. 💢سید عباس گفت: از من خواستند من هم قبول کردم به شرطی که محاسنم را کوتاه نکنم و نمازم را اول وقت بخوانم و آزادی عمل در مسائل دینی داشته باشم. 💢سال بعد که ابراهیم وارد دنیای کشتی شد سید عباس در یک سانحه ای از دنیا رفت. 💢اما یکی از مهمترین مسائلی که سید عباس به ابراهیم تاکید داشت بحث حیاء بود. 💢ابراهیم تحت تاثیر او همیشه لباس گشاد می پوشید. هیچ گاه در حضور دیگران لخت نمی شد. 💢ما ابراهیم را در همه عرصه ورزش دیده بودیم اما یادم نمی آید یک بار به استخر و شنا رفته باشیم. 💢در مورد کشتی معمولا دو بنده ای تهیه می کرد که پارچه دار باشد و معمولا لباسش را در خانه زیر لباس می پوشید و در سالن فقط لباسش را در می آورد. 💢در بین دوستان و همسالان اگر کسی را برای رفاقت انتخاب می کرد اگر می دید بی حیا و دریده است تلاش می کرد که رفتار آن شخص را تغییر دهد. 💢حتی اعتقاد دارم بخاطر همین حیا بود که آرزو داشت پیکرش باز نگردد. 💢در مراسم یکی از شهدا به بهشت زهرا علیه السلام رفتیم آنجا پیکر شهید را می شستند و مردم نگاه می کردند. 💢ابراهیم گفت: خدا کنه ما اینطور نشیم کسی که آدم را شست شو می کنه اگر دقت لازم رو نداشته باشه خیلی بد میشه. 💢بعد ادامه داد: من از خدا خواستم مثل مادر سادات حضرت زهرا علیه السلام گمنام باشم و دیگر کارم به غسال خانه نرسه. 🗣حسین جهانبخش @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💚 ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙شهید مدافع حرم: مجید قربانخانی💙 تاریخ ولادت:1369/5/29🌹 تاریخ شهادت: 1394/10/20🥀 محل شهادت: سوریه🔥 بخشی از وصیت نامه شهید مجید قربانخانی🍂👇🏻 «بسم رب الشهدا و الصدیقین» سلام عرض می کنم خدمت تمام مردم ایران، سلام می کنم به رهبر کبیر انقلاب و سلام عرض می کنم به خانواده عزیزم، امیدوارم بعد از شهادتم ناراحتی نداشته باشید و از شما خواهش می کنم بعد از مرگم خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. صحبتم با حضرت امام خامنه ای، آقا جان گر صد بار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان می دهم....... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💚 ✦°═══ ❀.👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃 🌺 🔹: بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که نامی‌است در میان نام‌ها و شهریست در میان شهر‌ها؛ کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یارانِ امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقت نیست. 👈خوشا آنان که مردانه می‌میرند و تو ای عزیز؛ خوب می‌دانی که تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته باشند. 👆 ۲۰فروردین شادی روحش🌹 ...........🌹🌹............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........🌹🌹..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#عاشقانه_دو_مدافع 💘 #قسمت2⃣5⃣ وارد حرم شدیم... حس عجیبے داشتم سرگردوݧ تو بیـݧ الحرمیـݧ وایستاده بو
💘 ⃣5⃣ نتونستم طاقت بیارم اشکام سرازیر شد . چطورے میتونستم بزارم علے بره ،چطورے در نبودش زندگے میکرم. اگہ میرفت کے اشکام و پاک میکردو عاشقانہ تو چشمام زل میزد .کے منو درآغوش میگرفت تا تمام غصه هامو فراموش کنم؟ پنج شنبہ ها باید باکے میرفتم بهشت زهرا؟ .دیگہ کے برام گل یاس میخرید . سرمو گرفت و پیشونیمو بوسید .تو چشمام زل زدو گفت :اسماء چیشده ؟چرا چند وقتہ اینطورے شدی بہ علےنمیخواے بگے میخواے با اشکات قلبمو آتیش بزنے؟ اشکامو پاک کردم و باصداے آرومے گفتم:کے میخواے برے؟ کجا؟ سوریہ. باتعجب نگاهم و کردو گفت:سوریہ؟ نگاهش کردم و گفتم:آره ،مـݧ میدونم کہ میخواے برے. مـݧ میدونم کہ میخواے برے فقط بگو کے؟؟؟ چیزے نگفت زدم بہ شونش و گفتم :علے با توام . اشک تو چشماش حلقہ زده و گفت:وقتےکہ دل تو راضے باشہ برگشتم،پشتمو بهش کردم و گفتم:إ جدے؟؟پس هیچوقت نمیخواے برے دستشو گذاشت رو شونم ومنو چرخوند سمت خودش . اومد چیزے بگہ کہ انگشتمو گذاشتم رولباشو گفتم:هیس ،هیچے نگو علے تو کہ میخواستے برے چرا اصلا زن گرفتے؟؟؟ چرا موقع خواستگارے بهم نگفتے؟؟ اصلا چرا مـݧ؟؟؟ علے چرا؟؟؟ دستمو گرفت تو دستشو گفت:اجازه هست حرف بزنم؟؟ اولا کہ هر مردے باید یروزے زݧ بگیره دوما کہ اسماء تو کہ خودت میدونے مـݧ عاشقت شدم و هستم باز میپرسے چرا مـݧ؟ اوݧ موقع خبرے از رفتـݧ نبود کہ بخوام بهت بگم.الانش هم اگہ تو راضے نباشے مـݧ جایے نمیرم آره مـݧ راضے نباشم نمیرے.اما همش باید ببینم ناراحتے.?? بادیدݧ عکس یہ شهید بغضت میگیره?? ینے مـݧ مانع رسیدݧ بہ آرزوت بشم؟ مـݧ خودخواهم علے؟؟ ݧ ݧ اسماء چرا اینطورے میکنے؟ نمیدونم علے ،نمیدونم بس کـݧ اسماء دستم گذاشتم رو سرمو بہ دیوار تکیہ دادم علے از جاش بلند شد رفت سمت در،یکدفعہ وایستاد و برگشت سمت مـݧ بہ حرکاتش نگاه میکردم اومد پیشم نشست و با ناراحتے گفت:!اسماء ینے اگہ موقع خواستگارے بهت میگفتم کہ احتمال داره برم سوریہ قبول نمیکردے؟؟ نگاهم و ازش دزدیدم و بہ دستام دوختم قلبم بہ تپش افتاده بود ،نمیدونستم چہ جوابے باید بدم چونم و گرفت و سرمو آورد بالا اشک تو چشماش حلقہ زده بود سوالشو دوباره تکرار کرد ایندفعہ یہ بغضے تو صداش بود طاقت نیوردم دستشو گرفتم و گفتم:قبول میکردم علے مثل الاݧ کہ... کہ چے؟؟؟؟ بغضم ترکید،توهموݧ حالت گفتم،مثل الاݧ کہ راضے شدم برے... باورم نمیشد ایـݧ حرفو مـݧ زدم ؟؟ کاش میشد حرفمو پس بگیرم کاش زماݧ فقط یکدیقہ بہ عقب برمیگشت علے اشکامو پاک کردوسرمو چسبوند بہ سینش دوباره صداے قلبش میشنیدم پشیموݧ شدم از حرفے کہ زدم تو دلم گفتم:الاݧ وقت درآغوش گرفتنم نبود علے،دارے پشیمونم میکنے،چطورے ازت دل بکنم چطورے؟؟؟ باصداش بہ خودم اومدم. اسماء اینطورے راضے شدے؟؟؟با گریہ واشک؟؟؟با چشماے غمگیـݧ؟؟؟ فایده اے نداشت مـݧ حرفمو زده بودم نمیتونستم پسش بگیرم. ازش جدا شدم سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم:مـݧ تصمیممو گرفتم... فقط بگو کے میخواے برے؟؟؟ بگو بہ جوݧ علے راضیم برے؟؟ إ علے گفتم راضیم دیگہ ایـݧ حرفا ینے چے؟؟؟ ݧ بگو بہ جوݧ علے علے دارے پشیمونم میکنیا دیگہ چیزے نگفت ... علے نمیخواے بگے کے میخواے برے؟؟ آهے کشید و آروم گفت:جمعہ شب پس واقعیت داشت رفتنش تو ایـݧ یکے دوماه دنبال کاراش بود... بہ من چیزی نگفته بود چرا؟؟؟؟؟ احساس کردم سرم داره گیج میره نشستم رو صندلے و چشمامو بستم زماݧ از دستم خارج شده بود نمیدونستم چند روز تا رفتنش مونده باصداے آروم کہ کمے هم لرزش قاطیش بود پرسیدم:علے امروز چند شنبست چهارشنبہ فقط سہ روز تا رفتنش زماݧ داشتم.باید چیکار میکردم؟؟ما هنوز عروسے هم نکرده بودیم .قرار بود تولد امام رضا عروسیمونو بگیریم وماه عسل بریم پابوس آقا. جلوے چشمام سیاه شداز رو صندلے افتادم دیگہ چیزے نفهمیدم… ادامه دارد .... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉 🍃جمال عشق پیدا می شود وقتی تو می آیی بساط عیش برپا می شود وقتی تو می آیی 🌼نه تنها خاطر دلها شود آشفته از زلفت چه غوغایی به دنیا می شود وقتی تو می آیی میلاد با سعادت منجی عالم بشریت ؛ حضرت صاحب العصر والزمان ارواحنا الفدا را خدمت همه شما عزیزان تبریک و شادباش عرض میکنیم. به امیدظهور هرچه سریعتر 🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 ...........🌹🌹............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........🌹🌹..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 ✅چقدرامام زمان عج را دوست دارید؟؟ السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) 💫طلوع نزدیک است اگر بخواهیم … ظهور تو زیباتر از ظهور همه‌ی زیبایی‌هاست؛ چشم به راه زیباترین بهاریم🍃 خدایا انتظار چقدر دیر می‌گذرد با صد نگاه خسته، صدا می‌زنیم تو را بیایید همه منتظر آمدنش شویم ... ؛ ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 اخبار🌐 به بهانه سالروز سه سپهبدی که به فاصله ۲۰ سال از هم به شهادت رسیدند🌺 ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ندیدم شهی؛ در دل آرایی تو♥️ به قربانِ اخلاقِ مولایی تو💙 تو خورشیدی و ذره پرورترینی☀️ فدای سجایای زهرایی تو💫 نداری به کویت؛ ز من بینواتر!😔 ندیدم کریمی؛ به طاهایی تو….💚 نداری گدایی به رسوایی من!😔 ندیدم نگاری، به زیبایی تو♥️ نداری مریضی؛ به بدحالی من😔 ندیدم دمی، چون مسیحایی تو♥️ نداری غلامی؛ به تنهایی من😔 ندیدم غریبی، به تنهایی تو…💙 نداری اسیری، به شیدایی من✨ ندیدم کسی را به آقایی تو ♥️ امیدِ غریبانِ تنها، کجایی؟😭 چراغ سر قبرِ زهرا؛ کجایی؟😭 تجلی طه… گل اشک مولا…💚 مـــــیلاد پـــر بــــرکــت مــــهدی فــــاطــــمـــہ مــــبارک باد😍💛 💖 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ♥️ ✦°═══ ❀.👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت هشتم سیلی🌺 💢اوایل دهه پنجاه و دوران نوجوانی ما بود. روزها در چراغ سازی در حوالی مزار چهل تن کار می کردم در اوقات بیکاری با دوست و رفیقا دنبال کفتر بازی بودم. 💢اون موقع همسن و سال های ما با اینکه سرشان گرم بود دنبال فساد و گناه بودند من به خاطر برخی از دوستانم به خیابان عجب گل می آمدم. 💢در آنجا با شخصی به نام برخورد کردم که روحیاتش با بقیه فرق می کرد مثل خود ما می خندید و‌ حرف می زد اما اهل گناه نبود. 💢از اینکه با او رفیق شدم خیلی خوشحال بودم کشتی گیر بود و بدنی قوی داشت. 💢من در آن دوران رفقای زیادی داشتم که بعدها به کاروان شهدا پیوستند اما ابراهیم بینشون چیز دیگه بود. 💢یه مثال می زنم تا متوجه بشید. 💢ما عصرهای جمعه دور هم جمع می شدیم گل یا پوچ بازی می کردیم خیلی حال می داد. 💢ابراهیم نیز ما را تشویق به بازی می کرد تا به سراغ کار خلاف نرویم. بعد موقع نماز که می شد ما را به مسجد می کشاند. 💢از مجالس حاج آقا کافی در مهدیه تهران خیلی تعریف می کرد و می گفت صبح جمعه بیا بریم دعای ندبه تو مهدیه. 💢من هم می گفتم ول کن بابا حال داری! 💢حضور در کنار ابراهیم بسیار لذت بخش بود می گفتیم و می خندیدیم. 💢من وقتی آخر هفته مزد می گرفتم همه رفقا را بستنی مهمان می کردم. 💢ابراهیم ناراحت می شد می گفت یه خورده تو کارهات برنامه ریزی داشته باش چرا یکدفعه تمام حقوقت رو خرج می کنی؟ پس انداز داشته باش. 💢یک شب باهم اومدیم مسجد من نماز خوندن ابراهیم رو نگاه می کردم چشماش رو می بست‌. 💢بهش اعتراض کردم که این کار درست نیست. 💢ابراهیم گفت: اگه برای توجه توی نماز بشه اشکالی نداره من هم چشمام رو می بندم تا حواسم بیشتر جمع باشه. 💢ابراهیم نه فقط برای من بلکه برای بچه های دیگه هم وقت می گذاشت. 💢البته همه مومن مسجدی نشدند، اونهایی که مسجدی نشدند اهل کاسبی شدند در هر صورت دنبال خلاف نرفتند. 💢باور کنید خودم می دیدم آدم های بزرگسال هم وقتی با ابراهیم بودند به احترام ابراهیم حرف زشت نمی زدند. 💢برای همین اعتقاد دارم او یک مومن واقعی بود. 💢هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد. 💢مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود و دندان یک نفر را شکست. 💢همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمی داد. 💢متهم به من گفت: برو ابراهیم رو بگو بیاد. 💢من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم. 💢هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. 💢شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت میدم. 💢ابراهیم خیلی جدی گفت: نه خیر رضایت نده این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه. 💢متهم ۲۴ساعت داخل بازداشگاه بود. 💢بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی ادب می شد. 💢اما ماجرایی که بعد چهل سال یاد آن دلم را می سوزاند یک روز بود حال رفتن به سر کار را نداشتم آن روز سراغ ابراهیم رفتم شروع کردم باهاش صحبت کردن. 💢نمی دانید نصیحت و سخنان او چقدر در انسان تاثیر می گذاشت. 💢بعد یک ساعت صاحب کارم با موتور آمد جلوی ما و گفت: حالا جرات کردی سر کار نیای و دنبال دوست و رفیق بری. 💢بعد پیاده شد او که ابراهیم را نمی شناخت یه سیلی محکم به صورت ابراهیم زد و من را باخودش به محل کار برد. 💢اما وقتی به صورت ابراهیم زد بند دل من پاره شد ابراهیم با آن بدن قوی می تونست راحت جوابش رو بده اما چیزی نگفت. 💢بعد از اون هم هروقت ابراهیم رو دیدم چیزی در موردش نگفت تا من خجالت بکشم. 🗣محمد اکبری دولابی @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❤️ ✦°═══ ❀.👆🏻