🔰 نگاه خاص...
خانم فرشته اعرابی، نوه امام از روزهای بیمارستان نقل میکند: آقای خامنهای خدمت ایشان بودند. یک نگاهی ایشان به آقای خامنهای کردند، یک نگاهی ایشان داشتند ـ دیگر تقریباً نمی توانستند راحت صحبت کنند ـ که من خدمتشان بودم، با یکی دیگر از بستگان. گفتم به این نگاه، نگاه کن، اصلاً این نگاه طبیعی نیست؛ یک دنیا محبت است. به اضافه اینکه آن موقع عقلمان نرسید که با این نگاه دارند مسئولیت را منتقل می کنند. با این نگاه دارند بار را منتقل می کنند. آن موقع ما عقلمان نرسید، چون آنقدر امیدوار بودیم.
#پرچم_به_دست_توست_جمع_است_خاطرم
#اللهم-احفظ-قائدنا-الخامنه ای-القرآن
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
#اناللهواناالیهراجعون
«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی»
سوره فجر/آیه های ۳۰ - ۲۷
◾️◾️◾️◾️◾️
☑️فرا رسیدن چهاردهم خرداد ماه سالروز عروج ملکوتی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه و پانزدهم خرداد ماه ، سالروز قیام خونین مردم مسلمان ایران خاصه در شهرهای ورامین ، تهران و قم را ضمن تجدید بیعت با آرمانهای امام راحل ، شهدای انقلاب اسلامی و حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به محضر شما همراهان گرامی کانال باابراهیم هادی تاظهور تسلیت عرض می نماییم.
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
بخشی از زندگی نامه
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_خراسانی
#۱۴خرداد
مهدی پنجم مردادماه سال شصت زمینی شد تا نیمه خردادماه سیودو سال بعد وعده دیدار با سالار شهیدان را در بالاترین نقطه آسمان بگیرد. آن روز که حسینآقا نام کودکش را مهدی گذاشت بهراستی میدانست با نوای زینبیون همنوا خواهد شد پس زیر بیرق عزای حسین او را بزرگ کرد. مهدی نیز در روستای مردپرور خورزان کودکیاش را سپری کرد. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد و پس از آن برای خدمت سربازی راهی کرمان شد و در سپاه، خدمت به نظام مقدس را سپری کرد.
در دوران تحصیل کار هم میکرد. شغل او کشاورزی بود. ازدواج کرد و حاصل این وصلت مبارک دو فرزند پسر بود. پس از آن وارد دانشگاه شد و در دانشکدۀ علوم و فنون رزمی در دورۀ سیوشش عرضی جنگافزار T72 شرکت و آن را با موفقیت پشت سر گذاشت.
مهدی که در تمام مراحل عشق به مولایش حسین(ع) در ذره ذرۀ وجودش، در تار و پودش، در لحظه لحظۀ زندگیاش جاری بود. داوطلبانه به مأموریت برونمرزی رفت. صدای ناله و شیون کودکان مظلوم سوری از یکسو و حریم مطهر حرم حضرت زینب(س) از سوی دیگر دلش را میبرد به بوی کوچههای غریب و ساکت مدینه و بوی در سوخته و چادر خاکی و لحظههای درد و اشکهایی که در سکوت خانه علی(ع) ریخته میشد و سکوت و سکوت و سکوت…
و کدام انسانی که بماند و کدام انسانی که بخوابد و کدام انسانی که زندگی کند و به هزارویک دلیل دیگر مهدی باید میرفت و رفت. در چهاردهم خرداد هزار و سیصد و نود و دو با افتخار به آرزویش رسید و ققنوسوار به دیدار یار شتافت و در تانک خود سوخت و چون مشتی خاکستر شد
🌷
@ebrahimdelha