eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
روایتی مستند و کوتاه از زندگی جهادی شهید مدافع حرم در چهار فصل خودسازی ، ، ، و بر اساس زندگی شهید به رشتۀ تحریر درآمده است. 🔹 این کتاب روایتی از روزهای اوست. روزهای شاخص محسن که او را متمایز کرد از روزهای پیشین و نوجوانی‌اش، زندگی جهادی اوست! زندگی‌ای که پایه‌اش جهاد بود و عمل به تکلیف و جز با خودسازی نمی‌توان به آن دست یافت. 🟢قیمت کتاب 80/000 ت 🔴قیمت با تخفیف 75/000 ت 🟡هزینه ارسال 25/000 ت ✍برا ثبت سفارش من اینجام👇 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
azan-Ebrahim.hadi_(1).mp3
5.58M
|🎧| ◉━━━━━━─────── محور همه فعالیت هایش نماز بود. ابراهیم در سخت ترین شرایط نمازش را اول وقت می خواند. بیشتر هم به جماعت و در مسجد.🙂🦋• ♥️
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
••🎊🥳•• •🌸بسم‌رب‌الشہدا🌸• سلام رفقا،،، چند‌ روز‌ دیگہ‌ تولد‌ شهید‌ بابک نوریه🤩 تولد شهدا برعکسه‌ یعن
••🎊🥳•• روزی‌ که بہ دنیا آمدے ‌هرگز‌ نمیدانستے زمانی... ‌آرامش‌ بخش‌ روح‌ و‌ روان‌ ما‌ میشوے😇 🌺 🎂 از شهید نوری هدیه بگیرید😍😉👇 https://eitaa.com/ebrahim_babak_navid_delha/58216 •°هنگام مراجعه به پی وی صبور باشید🙏
📚😅 •آب یــخ🧊😅• قبل از شروع یکی از حملات، همه فرماندهان لشکر 27، تو جلسه ای توجیهی شرکت داشتند. «حاج محمد کوثری» فرمانده لشکر پشت به دیگران، رو به نقشه، مشغول توضیح منطقه عملیاتی بود و اون رو شرح می داد حاج محسن دین شعاری معاون گردان تخریب لشگر، تو ردیف اول نشسته بود. یکی از نیروها، یک لیوان آب یخ رو از پشت سر ریخت تو یقه حاج محسن حاجی مثل برق گرفته ها از جا پرید و آخش بلند شد. برگشت و به سوی کسی که این کار را کرده بود، انگشتش را به علامت تهدید تکون داد بعدش، یک لیوان آب یخ از پارچ ریخت و برای پاشیدن، به طرفش نیم خیز شد. حاج محمد که متوجه سر و صدای حاج محسن و خنده های بچه ها شده بود، یک دفعه برگشت و به پشت سرش رو نگاهی کرد حاج محسن که لیوان آب یخ را به عقب برده و آماده بود تا اون رو به سر و صورت اون برادر بپاشه، با دیدن حاج محمد، دستپاچه شد و یک دفعه لیوان را جلوی دهانش گرفت و سر کشید. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد، گفت: یا حسین(ع) با این کار حاج محسن، صدای انفجار خنده بچه ها، سنگر رو پر کرد و فرمانده لشگر، بی خبر از اون چه گذشته بود، لبخندی زد و برا حاج محسن سری تکون داد 🌱🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بخشی از وصیت نامه شهید: صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می‌ماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری (س) کوچک تر است. روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دل‌ها آرام می‌گیرد.♥️🥰 🌱
「﷽」 سلام و نور خدمت رفقای شهدایی✨ ان شاءالله هر شب زیر سایه شهدا برنامه نماز شب داریم🌚 🟢توجه، برای شرکت در نماز شب حتما اینجا عضو بشید⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/2031288609Ce9fcf634b9 نماز شب امشب مون هدیه به شهید حاج قاسم سلیمانی هست😍🌱
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
•• #سوالات_متداول_درمورد_شهدا❣ 🔴چگونه با شهدا رفیق بشیم⁉️ #گام‌_های‌_رفاقت‌_با‌_شهدا: 1⃣گام اول: 
•• ❣ 🔴چگونه با شهدا رفیق بشیم⁉️ : 3⃣گام سوم: شناخت شهید😇 تا میتونید از دوست شهیدتون اطلاعات جمع آوری کنید. ( عکس- متن- صوت- کلیپ- دست نوشته- وصیتنامه- خاطرات همرزمان- خاطرات همسر شهید و ...) ‌ 4⃣گام چهارم: هدیه کردن ثواب اعمال خود به روح شهید🎁 از همین حالا هر کار خیر و ثوابی که انجام میدید، مثل (نماز مستحبی- ادعیه- زیارات- صدقه- حتی درس خواندن برای رضای خدا- روزه- خمس- زکات و ... ) سریع در ابتدا یا انتهای آن به زبان بیاورید: خدایا طاعت من اگرچه ناقص است، ولی یک نسخه از ثوابش را هدیه می کنم به روح دوست شهیدم🙂  طبق روایات نه تنها از ثواب شما کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم خواهد شد! توجه: شهید با کمالات و رتبه ای که داره، نیازی به این ثواب ماها نداره. پس دلیل این گام چیه؟ جواب: شما با این کار ارادت و خلوص نیت و علاقتونو به شهید نشون میدید، یعنی به شهید میگید چیزی بهتر از ثواب اعمال یافت نکردم که تقدیم دوست کنم♥️ ..
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
•°|﷽|°• سلام‌ و ادب‌ خــــدمت‌ رفقای‌ شهدایی🤗 ان‌شاء‌الله‌ به‌ امید‌ خدا‌‌ و مدد شهدا قصد‌ داریم‌ و
↻ +قبول باشه ان شاءالله حاجت روا باشید😍🤲 رفقای شهدایی زمان زیادی تا شهادت حضرت معصومه باقی نمونده و ما برای برپایی موکبی در شأن حضرت به یاری شما دوستداران شهدا نیاز داریم🙂🤝 شما میتونید به نیت اموات و دوستان شهیدتون در حد توان کمک کنید و در موکب شریک باشید😉 عزیزانی که دوست دارند بانی بشند بسم الله... روی شماره کارت بزنید، کپی میشه❣ 🌱
6104337339003897
💳 "به نام احمد خدابنده لو" 💚 آیدۍ‌ خادم‌ کانال‌ جهت‌‌ هماهنگۍ‌ با‌ بانیان‌ و ارسال‌ فیش↯↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[﷽] رفقا! شهدا ما رو انتخاب میکنند؛ نه ما شهدا رو. از بین اینهمه شهید، یکی‌شون مِهرش به دلت می‌شینه😇 و انگارنگاهش باهات حرف میزنه. حواست باشه که حرمت این انتخاب رو نشکنی! [حاج حسین یکتا] /🌷
🚀از مـوشـڪ روسـے تـا عـنـایـت امـام رضـا(؏) حـسـن مـیـگـفـت: رفـتـه بــودیـم روسـیـه یـک مـوشـک فـوق پـیـشـرفـتـه اے را از روس هـا تـحـویـل بــگـیـریـم. بــه افـسـر روسـے گـفـتـم:(( فـنـاورے سـاخـت ایـن مـوشـک را هـم در اخـتـیـارمـان بــگـذاریـد)). بــه مـن خـنـدیـد و گـفـت:(( ایـن امـکـان نـدارد. ایـن تـکـنـولـوژے فـقـطـ در اخـتـیـار روسـیـه اسـت)). ولـے بــهـش گـفـتـم مـا بــالـاخـره ایـن را مـیـسـازیـم. بــاز هـم خـنـدیـد. وقـتـی بــرگـشـتـیـم ایـران، هـر چـه در تـوان داشـتـیـم گـذاشـتـیـم؛ امـا بــه در بــسـتـه خـوردیـم. دسـت بــه دامـن امـام رضـا (؏) شـدم.‌🤲♥️ سـه روز در حـرم بــراے پـیـدا کـردن راهـے، مـتـوسـل حـضـرتـش شـدم تـا ایـنـکـه روز سـوم در حـرم طـرحـے در ذهـنـم جـرقـه زد. سـریـع آن را در دفـتـر نـقـاشـے دخـتـرم کـشـیـدم. وقـتـے بــرگــشـتـم عـمـلـیـاتـے اش کـردیـم." شـد مـوشـکـے بــهـتـر از مـوشـڪ هـای روسـے"✊🇮🇷 🪴✨
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊•• ✍عاشقانه دوستتان دارم♥️ شهید شدم، لطفاً بعد از من از وطــنم مراقبت کنید و وصیت من به شما این است که هرگز اسلحه را زمین نگذارید✌️ اینها آخرین کلمات پیام نابلسی و دو نوجوان دیگر پیش از شهادتشان بود🌷 🌱
🦋 🔴قـــــهوه☕️ مادرم موقع خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که «این دختر صبح که از خواب بلند می شه باید یه لیوان شیر و قهوه جلوش بذاری و... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته». اما خدا می دونه مصطفی تا وقتی که شهید شد، با اینکه خودش قهوه نمی خورد همیشه برای من قهوه درست می کرد. می گفتم: «واسه چی این کارو می کنی؟ راضی به زحمتت نیستم». می گفت: «من به مادرت قول دادم که این کارها رو انجام بدم». همین عشق و محبت هاش رو می دیدم که احساس می کردم رنگ خدایی به زندگیمون داده. افلاکیان، جلد4، صفحه7📚