eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
محتاج دعای خیر تک تک شما هستیم حتی شما رفیقی که بعضی وقت ها ی نگاهی به مطالب کانال میندازی بی دلیل اینجا نیومدی و همت کن شک نکن نماز اول وقت میخونی نماز شبت ترک نمیشه اعتقادات خیلی قوی میشی و گره های زندگیت باز میشه و دیگه سرشار از آرامش میشی نظری حرفی دارید بگید @ya_fatemat_al_zahra گفتم شاید ایتا مجدد مشکل پیدا کنه و قطع بشه و این حرف رو زودتر زدم حتما دعامون کنید همه خادمین کانال رو که عاقبت بخیر بشن
قرار شد یاد مرگ باشیم و نماز هامون و زندگی مون رو با یاد و حضور خدا پیش ببریم و بندگی خدارو بجا بیاریم قرار نشد یاد مرگ باشیم و افسرده و گوشه گیر بشیم
🌸••• بہترین حس "دنیـــا" اینہ که یہ رفیق شہید داشتہ باشے بہش "نِگــــاه" کنے و ببینے اونم داره دلتو "نگــــاه" مے کنہ.. :)👀🥰✨ 🌱 🕊
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
°‌•بسم‌رب‌الزهرا‌(س‌‌)•° چـــــادرت را بتکان..روزیِ ما را بفرست..🥺🖤 قصد داریم به مدد شهدا در سالرو
👆 ممنون که هستید🥺🙏 تشکر از اینکه کمک میکنید موکب مادرمون حضرت زهرا.س.به بهترین شکل برپا بشه💐 از شریک شدن در موکب جانمونیدヅ⇩ 🌱
6104337339003897
💳 "به نام احمد خدابنده لو" روی شماره کارت بزنید، کپی میشه✔ ان شاءالله بحق حضرت زهرا سلا‌م‌الله‌علیها حاجت روا باشید🤲 🌺•آیدۍ‌ خادم‌ کانال‌ جهت‌‌ هماهنگۍ‌ با‌ بانیان‌ و ارسال‌ فیش↯↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ⛺️موکب‌مردمی‌معراج‌الشهدا⇩⇩ https://eitaa.com/ebrahim_babak_navid_mokeb
•|﷽|• بال و پر، باز می کنم یک شب می پـــــــرم با دعـــــای ابـــــراهیم❣ مثل او بــــــی نشانه و گـــــــمنام مـــــی روم تا خــــدای ابــــراهیم(: 🌱
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
•|﷽|• بال و پر، باز می کنم یک شب می پـــــــرم با دعـــــای ابـــــراهیم❣ مثل او بــــــی نشانه و
•• 🙂🌱 سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یکدفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم. با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف‌ها! ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم اینطوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم. بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌ با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلا این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده. 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه شهروندان خود 🔹افسر صهیونیست: در جریان حمله حماس به جنوب اسرائیل من به چشم خود دیدم فلسطینیان به شهرک‌نشینان صهیونیست تجاوز نکردند،آنها را نسوزاندند و نکشتند؛ همه این کارها را خود نظامیان صهیونیست انجام دادند. بخش زایشگاه بیمارستان شفا غزه بعد از هدف قرارگرفتن محوطه بیمارستان توسط رژیم صهیونیستی 🌪
انگشترت هنوز در دستت بود، زمانی که دشمن تو را به شهادت رساند😔. این انگشتر یادبودی از تو خواهد بود. از دلیری هایت، از شجاعت هایت، از ترس هایی که در دل دشمن نهادی😎. سردار بزرگ انقلاب🌺. 🕊
~•🦋•~ 😍🌱 ‌♥️ سلام نمیدونم اینو بگم یا نه ولی یک روز خیلی خسته شده بودم وحاجتم نمیگرفتم روز چهلم بود که ختم صلوات برداشته بودم وداشت تموم میشد که به عکس شهید نوید صفری نگاه کردم وگفتم که ابراهیم هادی که حاجت منو نداد از فردا برای شما چله زیارت عاشورا برمیدارم میخوام ببینم شما چکار میکنی به خاک‌ خودش قسم که شب خواب دیدم این عکسی هست داخل کانال گذاشتید هرسه تا شهید داشتند روی یک ابر سفید روی یک سجاده نشسته بودند واداشتند نماز میخوندند تا منو دیدند هر سه یک لبخندی به زدند از خواب پرید م بالا وگفتم میدونم حاجتم را گرفتم به خودش قسم فردا من یک‌نشونه از حاجتم دیدم که نیت کردم این کارم به خوبی تموم بشه دوباره براشون چله زیارت عاشورا بردارم وکتاب هدیه کنم و امروز روز دوازدهم که دارم زیارت عاشورا میخونم به خدا شهدا همه چی را می‌بیند وزنده هستند وبعد ۴ سال حاجتم را دارم از دست شهید نوید صفری میگیرم انشالله خدا خیرتون بده که منو آشنا کردید با این کانال 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{🍂🥀🍂} 💌همسر شهید: تنها خواسته منصور از من، حفظ حجاب، نماز و ایمان بود که در بودن‌ها و نبودن‌هایش باید رعایت می‌کردم و به آن پایبند می ‌بودم. به جرات می‌توانم بگویم اگر آن زمان من ایمانم 50 درصد بود با دیدار و همراهی با منصور به بالاترین حد خود رسید و با منصور بود که از خواب غفلت بیدار شدم. 📚حریم حرم 🍁 🌹