✤۶
شهید کایدخورده همرزم شهید بابک
نوری و نوید صــــــفری بودند درسته ؟
لطفا از ارتباط شون با این
دو شهید برامون بگید🍀
✤
.
بله
💚💚💚
شهید عارف با اکثر شهدای آزاد سازی نبل الزهرا
همچنین شهدای آزاد سازی بوکمال دوست بودند
اما دوستی عارف جان با شهید نویدِ عزیزم و شهید بابکِ عزیزم اینگونه بود
سال 1394 با شهید نوید صفری آشنا شدند و دوستی آنها از آنجا شکل گرفت، در عملیات غرور آفرین و پیروزمند آزاد سازی نبل و الزهرا ، دوتا شهر شیعه نشین در سوریه، در آن عملیات با نوید عزیزم همچنین شهیدان عزیزم، محمود مرداد اسکندری، سید علی حسینی کاهکش، محمدکیهانی، عباس کعدونی، داود نریمیسا، علیرضا حاجیوند قیاسی، رضا عادلی، صالح صالحیان، رحیمی منش و... بخوبی آشنا شده بود تا جایی که بعد شهادتشان ضربه ی روحی خورده بود
در همان عملیات
عارف جان مجروح و به درجه ی جانبازی نائل گردیده بود
عارف جان و بابکِ عزیزم هم از شمال به همراه هم از طریق لشکر16 قدس گیلان راهی سوریه شدند
و مدتی که آنجا بودند تمام وقت یار و کنار همدیگر بودند
گاهی خوزستانی ها عارف را میخواستند که دل از بابک نمی کَند
و همچنین شمالی ها بابک را میخواستن که ایشان هم میخواست کنار عارف بماند
خلاصه مثل دوتا برادر دوقلو با هم رفتند، با هم بودند، با هم ماندند تا لحظه آخر از هم جدا نشدند
و در یکجا و یک روز و یک لحظه و در کنار هم در کنار نهر فرات، محل عبور کاروان اسرا با حضرت زینب سلام الله علیهما پرواز کردند🕊🕊🕊 و به فیض شهادت نائل آمدند❤️🙏🏻
روح همه ی شهدا شاد
راهشان پر رهرو
یادشان تا ابد گرامی
سلام بر حسین
✤۷
اعضا ســوال کردند که کــــدام کار برای
شهید اهمیت داشت و کدام رفتار ما
شـهید رو خـــوش حـــال میکنه 😇 ؟
✤
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از مستند شهید عارف 📽
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
✤۷ اعضا ســوال کردند که کــــدام کار برای شهید اهمیت داشت و کدام رفتار ما شـهید رو خـــوش حـــال می
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام و درود ویژه خدمت اعضای محترم کانال😍
سپاس از اینکه دنبال خوشحالی شهید عارف کاید خورده از خودتون هستید💜🙏🏻
عارف جان میگفتند خدا را بندگی کن مردم بنده ی تو میشوند
شهید عارف چندتا ویژگی خاص داشتند که من احساس میکنم از بقیه متمایز شده بود
یک: بسیار موقع شناس بودند (گوش بفرمان ولی)
پر تلاش برای موفقیت کشور ، عاااشق پرچم جمهوری اسلامی ایران بودند🇮🇷
دو: هرگز هرگز هرگز اهل ریا یا ریاکاری نبودند!
یعنی خالص خالص بودند، ناب بودند انصافاً
همین هم توان و انرژی ایشان را مضاعف میکرد(چون برای خدا کار میکرد)
من حس کردم این اخلاق ایشان باعث شده بود که با خداوند مستقیم معامله کند
و بخاطر همین هم همیشه شاد و پر انرژی و موفق بودند(در هر زمینه ای که مشغول میشدند تقریباً بهترین بودند، تئاتر خیلی خوب کار میکردند، تعزیه هم کار میکردند، عضو تیم تیراندازی بودند بعد از شهادتش فهمیده بودم که مربی تیم ملّی خواسته از ایشان دعوت کند که ایشان (عارف جان سوریه را انتخاب کرده بودند)
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام و درود ویژه خدمت اعضای محترم کانال😍 سپاس از اینکه دنبال خوشحالی شهید عارف کاید خورده از
.
ان شاءالله ما هم بتونیم اخلاص
داشته باشیم در همه امور 🤲
.
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. ان شاءالله ما هم بتونیم اخلاص داشته باشیم در همه امور 🤲 .
ان شاءاللّه 🌹
واقعاً یکی از شئون عاقبت بخیری همین اخلاص است.
✤۸
از نحوه شهادت شهید برامون بگید
و اینکه چطور باخبر شدید... 🥲؟
✤
🌷🌷🌷🌷🌷
دوسال قبل از شهادتش وقتیکه عازم سوریه بود من بشدت بیتاب بودم
گویی که قلبم را از جا کنده و داشت با خودش میبرد
طاقتم کم شده بود
با اینکه شب قبل همممه ی وسایلش را آماده کرده بودم، ساکش را بسته بودم اما بی قراری عجیبی به جانم افتاده بود به حدی که هر کاری کردم نتوانستم جلوی این بی تابی را بگیرم و اشکهایم مانند بارااان بهاری روان بود، این در حالی بود که بعد از نماز صبح آبرو آینه و قرآن محیا و اسفند دود کرده بودم که راهی اش کنم، بغلش کردم، بوسیدمش و خداحافظی کردم😘😍😭❤️🔥❤️🔥
عارف جان از بی تابی من ناراحت بود، هر کاری میکرد که حال من بهتر بشود ولی نشد! از زیر قرآن ردش کردم، آب ریختم پشت سرش ولی برگشت پیشانی ام را بوسید، دستم را بوسید و..
پرسید مامان جانم نگران چه هستی؟!😊😍
در حالیکه من همچنان گریه میکردم
چیزی نگفتم فقط باریدم😭😭😭
خودش حرف دلم را زد
گفت نگران این هستی پسرت برنگردد؟!
گفتم بله❤️🔥💔😭
گفت به خدا توکل کن مامانجونم
ان شاءاللّه این بار هم پسرت برمیگرده😘😍
یک بیت شعر خواندن رفت
گر نگهدار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد...
خلاصه عارف جان رفت!
در عملیات غرور آفرین آزاد سازی نبل و اَلزّهرا شرکت حردند، پیروز شدند، عده ای از دوستانش شهید شدند، و ایشان مجروح و بشکل معجزه آسایی شهید نشدند، من یاد آن بیت شعری که دم رفتن خوانده بود برایم افتادم
چونکه داعشی ملعون سینه و قلب مبارک عارف جانم را هدف قرار داده بود اما چون خدا خواست یک شئ آهنی توی جیب عارف جان بود و تیر به همان برخورد و از قلب عارفم عبور کرد، یعنی تیر از سمت چپ وارد سینه شد
از سمت راست خارج شده بود
خلاصه خدا عمر دوباره ای به عارف جانم داده بود و برگشت و یکی دوسال دیگه میهمان ما شد
تقریباً دوسال بعد راهی در حالیکه منو قلباً راضی کرده بود که اورا بفرستم و چون میدانست ممکن است احساسات مادر فرزندی مانع رفتنش شود!
بیخبر من و بدون خداحافظی از من رفته بود
من چند روز دیدم خبری از عارف جانم نیست!
دلشوره گرفتم ، بی قرار شدم ، دوستم از بین الحرمین تماس گرفت گفت کاری با امام حسین و آقایمان ابالفضل نداری؟!
گفتم چرا😔
گوشی گرفت وسط ضریح مبارکشان
خواستم بگم یا امام حسین، یا آقا ابالفضل پسرم را از شما میخوام که یادم آمد من بنا به درخواست خودِ عارفِ عزیزم اونو نذر اهلبیت ع ، نذر مادرشون و خواهرشون کردم 😔
خجالت کشیدم
خلاصه دعای سلامتی برای امام زمان کردم و ازشون خواستم کمکم کنند و صبرم را بیشتر کنند💚🙏🏻😰
چند روز گذشت..
و من همچنان بشدت بی قرار.. 😭😭😭
دوسه روز مرخصی داشتیم رفتیم شهرستان به دیدن خانواده
، روز آخر که خواستیم برگردیم عمه عارف جان گفت خیلی وقته درست حسابی همدیگرو ندیدیم
امشب شام هم بمانید همگی دور هم باشیم، آخر شب بروید،
قبول کردیم ، شب ماندیم
بعد شام شایدم هنوز سفره پهن بود تقریباً ساعت9 یا 10شب بود که بلند شدم گوشی را نگاه کردم دیدم در گروه هنرمندان نوشته بودند عارف جان شهادتت مبارک🥇🏆🇮🇷
من خیره به گوشی..
حضرت زینب سلام الله علیهما را صدا میزدم
مادرم حضرت زهرا س را صدا میزدم
حضرت مهدی عج را صدا میزدم
و یکی یکی اهلبیت علیهمالسلام را صدا میزدم
خلاصه اصلاً باورم نمیشد (الان هم باورم نمیشود که بر نمیگردد)
همچنان منتظر ظهور حضرت مهدی موعود (عج) و رجعت ایشان هستم😍🙏🏻
ان شاءاللّه 🤲🏻
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌷🌷🌷🌷🌷 دوسال قبل از شهادتش وقتیکه عازم سوریه بود من بشدت بیتاب بودم گویی که قلبم را از جا کنده و دا
.
خدا به شما صبر بده ...💔🥺
---------
+ ان شاءالله.. 🥰
.
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. خدا به شما صبر بده ...💔🥺 --------- + ان شاءالله.. 🥰 .
🌷🌷🌷🌷🌷
سپاسگزارم
یا زینب یا زینب ، تمامهستی و زندگی ام بفدای حضرت زینب (س)، بفدای اهلبیت علیهمالسلام ❤️ 🙏🏻