✍قرار بود صبح زود با هم به جايي برويم.
مي دانستم كار مهمي دارد. اما ابراهيم از من خواست به منزل يكي از سادات محل برويم.
تا ظهر وقت ما گرفته شد. نمي دانستم چرا ابراهيم به اين پيرمرد سيد التماس مي كند!
ماجرا از اين قرار بود كه پسر او، سيگار كشيده بود و پدر او را از خانه بيرون كرده بود.
حالا ابراهيم آمده بود تا اين خانواده مومن را آشتي دهد.
سرانجام توانست دل پدر را نرم كند. او براي تمام مردم محل اينگونه بود.
#شخصیت_ابراهیم
#دغدغه_مردم
بــرادرشـهـیـدم
#شهید_ابراهیم_هادی...🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*این هم خبر خوب، برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، یادواره شهدا می گیرند، به خانواده های شهدا سر کشی می کنند، شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند .
#دمی_با_شهدا ❤️
⚠ میگفت: در ڪوچه و خیابون سرتون
را بالا نگیرید و با صدای بلند جلوی نامحرم صحبت نڪنید.
🚫 سعی ڪنید سر به زیر باشید.
🔥با نامحرم زیاد و بی‌دلیل حرف نزنید،
ڪه حیا و عفت از دست می‌رود.
#شهید_هادی_ذوالفقاری 🕊
#دل_بده ❤️
رفیق ...
سعی ڪن مدافع قلبت باشی از نفوذ شیطان ،
شاید سخت‌تر از مدافع حرم بودن
مدافع قلب شدن باشد .
شهید مدافع حرم ...🕊
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
.
🎥 هواتـــو دارم 💞
روایت زندگی شهید مدافع حرم؛ مرتضی عبداللهی
✂️ انگار حالا درست درک کرده بودم که بالاخره در هرکجا باید یک نفر مدیر باشد و تجربه هم به من ثابت کرد که این تبعیت از شوهر شاید سخت باشد؛ ولی آرامش دارد. فهمیده بودم که همین تبعیت است که احترام دوطرفه ایجاد می کند و هرچقدر بیشتر به مرتضی می رسم، او هم بیشتر حواسش جمع من می شود.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مرتضی_عبداللهی
یک شب از خواب بیدار شدم دیدم که یک سگ بسیار بزرگ که شبیه یک گرگ بود کنار حاجی و پشت سرش نشسته بود. بعد از تمام شدن نماز به حاجی شکایت کردم که چرا داخل چادر نماز نمی خواند شاید آن سگ بزرگ یا یک مار و عقرب او را بکشند ایشان گفت از کجا می دانی که آن سگ و مار و عقرب مأمور حفاظت از من نشده باشند مگر ما اینجا آمده ایم که اینطوری کشته شویم ما آمده ایم که شهید شویم.
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"
ࢪفیق‌شهیدیعنی:😇
ٺـوے‌اوجِ نا‌امیدے..،🌱
یڪ پاࢪٺے‌بین‌ٺو‌و‌خـدا‌بشھ🍂
و‌جـوࢪے‌دستٺࢪو‌بگیرھ🌟
ڪھ‌متوجه‌نشی (:
#خآصیٺ‌رفیق♥