🔻فرار شهید هادی از وسوسه شیطان🔻
🟡ابراهیم گرفته و ناراحت بود... رفتم کنارش ازش پرسیم: چیشده داش ابرام؟ مشکلی پیش اومده؟
اول نمی گفت. اما بعدش به حرف اومد: چند روزه دختری تو این محله به من گیر داده و میگه تا تورو به دست نیارم ولت نمی کنم...!
🟢 رفتم تو فکر یدفعه خندیدم!
ابراهیم گفت: خنده داره؟
گفتم:داش ابرام ترسیدم فکر کردم چی شده... با این تیپ و قیافه ای که تو داری این اتفاق عجیب نیست!
🔵 گفت: یعنی چی؟! یعنی بخاطر تیپ و قیافه ام این حرفو زده؟ گفتم: شک نکن…!
🟣 روز بعد تا ابراهیم رو دیدم خندم گرفت... با موهای تراشیده اومده بود محل کار و بدون کت و شلوار... فردای اون روز با پیراهن بلند به محل کار اومد و باچهره ای ژولیده تر... حتی با شلوار کردی و دمپایی آمده بود...
🔴 ابراهیم مدتی این کار را ادامه داد تا از این وسوسه شیطانی رها شد...
📚سلام بر ابراهیم ۱
1_1252760152.mp3
5.58M
اذان باصدای ملکوتی شهید ابراهیم هادی
@ebrahimehadi1401
ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
kesa.mp3
7.58M
روز نهم چله حدیث کساء به نیابت از شهید حاج حسین خرازی جهت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا و نابودی اسرائیل و نجات فلسطین وحاجت مندی بزرگواران🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاصله ما با جنگ مث فاصله این دو تصویره
که بهاش سالها خــونِ
مدافعان حرممون بوده...
شادی روح تمومی مدافعان حرم صلوات
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌#کلام_شهید🌹
اگر...
در جمهوری اسلامی خلافی
صورت گرفت، تقصیر را بر گردن
نظام نگذارید!
بگویید فرد اشتباه کرد نه نظام...
که چه بسیار افرادی برای ضربه زدن به
نظام آمده اند، کسانی که بویی از ایمان
و مردانگی نبرده اند
کسانی که نان نظام را می خورند
و ریشه نظام را می زنند
الحق که چه خطرناکند این افراد..!
#شهید_علی_جمشیدی
یک بار با محسن سوار ماشین بودیم. گرم حرف بودیم که یک توپ بادی افتاد جلویمان. نتوانستم بکشم کنار. رفت زیر ماشین و ترکید. محسن گفت: بزن کنار! پیاده شد رفت سمت بچه ای که سر کوچه دمغ شده بود. دست کشید روی سرش و گفت: ناراحت نشو! برو با دوستات یه بازی دیگه بکن تا من برات توپ بخرم. جلوی یک مغازه ترمز کردم. دو تا توپ بادی خرید؛ مثل همان توپی که ترکیده بود. خوشحال بود که در این دوره و زمانه هنوز بچه هایی پیدا می شوند که دست از موبایل و بازی کامپیوتری بکشند و بیایند در کوچه خودشان را سرگرم کنند.
#شهید_محسن_حججی
🔻 نحوه ی شهادت #شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
‼️ از آخرین باری که خانواده، حاج عمار را بدرقه کرده بودند ۹۸ روز می گذشت.
🔸 صبح ۱۶ آبان سال ۱۳۹۴ قرار بود بچه ها در چارچوب عملیات محرم برای آزادسازی حلب به یک محدوده مثلثی شکل حمله کنند.
پس از اینکه او و دوتن از همرزمانش در سرمای شدید ریف حلب وضو گرفته و نماز جماعت صبح را سه نفره به جا می آورند، حمله آغاز می شود. هنوز چند ده متر پیش نرفته بودند که آماج گلوله ها و تیرها از راه می رسد.
💔 محمدحسین جلوی همه بود، برای اینکه از وضعیت همرزمانش باخبر شود، همانطور به صورت نیم خیز، سرش را برمی گرداند که آنها را ببیند، در همین حال ترکشی به پشت سرش اصابت کرده و در اثر آن به شهادت می رسد.
🌹سالروزشهادت
اللهمعجللولیکالفرج
#پیشنهاد
مےگفت:
ازاینبهبعدهرغذایۍدرستکردیم
نذریکےازائمهباشه!
اینباعثمیشهماهـرروزغذاۍنذر
اهلبیـتبخوریموروۍنَفْسِمـــون
تاثیرمثبتداشتهباشه((:💖
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام حسین من
الهی قربونت برم....
#امام_حسین_قلبم❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یھ وقتایـے شنیدن صداش ،
همون آرامشیِ که لازم داری ! ( :
.
#رفیقِآسمونیمن .
🌱ڪار باید پیش رود،درست هم باید پیش رود
اما ڪارهـا تمامی ندارند.
حـواستان باشد،
خلاف قانون و اسلـام ڪاری انجـام نشود..
هدف وسیلہ راه توجیح نمی کند.
شہید#محمد_بروجردی
1_1252760152.mp3
5.58M
اذان باصدای ملکوتی شهید ابراهیم هادی
@ebrahimehadi1401
ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 شھــیـــدانه
🌷 از شهید آوینی پرسیدند: شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟
گفت: یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود، هر چه از او سؤال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیست، خودت را چرا اذیت می کنی؟ جواب نداد.
🕊 وقتی شهید شد دفتر چه خاطراتش را ورق می زدم، نوشته بود: خب آقا مجید یک سیب اضافه خوردی، جریمه می شی، سه روز، روزه بگیری تا نَفس سرکش را مهار کرده باشی...!
رفیق_شهیدم
#مشتی_خاک_در_دست_شهید!
🌷اواخر عمرش همیشه جبهه بود و ما هم احوالش را از مادرش میپرسیدیم. بعد از صحبت در رابطه با جبهه، مادرش میگفت: صمد جان میگفت میخواهم برايت خاک کربلا را بیاورم. به ايشان میگفتم پسرجان شما کجا و کربلا کجا؟ مگر میشود توی این جنگ بروی برايم خاک کربلا بیاوری؟ اما شهيد صمد خیلی جدی به من قول داد كه خاک کربلا را برايم بیاورد. مادرش میگفت دوستاش به من میگفتن صمد بعضی وقتها در خاک عراق میرود و زیارت امام حسین (ع) هم رفته است، اما خودش چیزی بهم نمیگفت. آيا شما هم خاک را در دست های شهید عزیز می بینید؟ همینقدر میدانم که....
🌷همینقدر میدانم که جنازه شهید عزیز چند شبانه روز توی آب بود و این را هم دیدم که همسر شهید صمد و مادرش آن روز که جنازه شهید را آوردند با دستمالی خاک کربلای ایران را که با خون خودش رنگین شد (خاک شهادتگاه شهید) را از دستش پاک میکردند و بهعنوان خاک کربلا و سوغات شهید آن را نگهداری نمودند و مادرش ندبه میکرد که میدانستم که صمد من به عهدش وفا میکند و به من قول خاک کربلا را داده و با خاک کربلا جنازهاش آمده. راستی میدانید که این شعار تحقق عینی داشته که: این گل پر پر از کجا آمده، از سفر کربُبلا آمده.... برای شما جای تعجب نیست که چگونه ممکن است در آبهای مواج رودخانه بعد از چندین روز مشتی خاک در دست شهید حفظ شود؟!!
شهید#صمد_طالبی🕊🌹
#خاطرات_شهدا
همیشه وضو داشت.
یه روز گفتم رضا چرا وقتی که پای سفره میشینی، وقتی میخوابی، وقتی از خونه بیرون میری اول وضو میگیری؟
گفت: وقتی کنار سفره میشینم، مهمان امیرالمومنینم شرم میکنم بدون وضو باشم، وقتی میخوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا بر نگردم.
هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید رو داره! میخوام از اجر شهید محروم نشم.. ✨
شهید رضا پور خسروانی
🌹نگاه هایت
گاهی نگران است...
گاهی ناراحت!
شاید هم دلگیر...
اما هر چه هست
هیچگاه سایه چشمهایت را
از سرم برندار...
#شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویای همیشگیمه
خواب شبای بچگیمه...
#امام_حسین_قلبم❤️
بعضیها مثل گلاند ...
کنارشان که مینشینی، حتی اگر حرف نزنند
یا نگاهشان نکنی در قلبت مینشینند و
ناخودآگاه لبخند بر لبت میآید.
وقتی از کنارشان میروی، تو هم
بوے خوب آنها را میدهی ...🍃
#رفیقشھیدِمَن ♥️
دعای عهد.pdf
245.4K
پی دی اف قرائت دعای عهد
به نیابت از شهید ابراهیم هادی
التماس دعای فرج
🕊خیالت را نفس میکشم؛
این عطر هوای توست که هر صبح،
دلتنگی هایم را به دست باد میسپارد...
سلام ای رویای صادقه من؛ کِی محقق میشوی؟!
#امام_زمان ♥️
#سلامآقایمن
وقتی این مرد بزرگ از جبهہ بہ خانہ میآمد
آن قدر ڪار ڪرده بود ڪہ شده بود یڪ پوست و استخوان و حتی روزها گرسنگی ڪشیده بود ،جادهها و بیابانها را برای شناسایی پشت سر گذاشتہ بود
اما در خانہ اثری از این خستگی بروز نمیداد
مینشست و بہ من میگفت:
در این چند روزی ڪہ نبودم چہ ڪار ڪردهای،چہ ڪتابی خواندهای و همان حرفهایی ڪہ یڪ زن در نھایت بہ دنبالش هست ،من واقعاً احساس خوشبختی میڪردم
شهید#حسن_باقری🕊🌹