eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
697 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ایمان و توکل به خدا ، سپردن کارهامون به خودش ، فقط رو زبونتون نباشه بلکه باید از قلب باشه.. کسی که به خدا توکل کرده ، نگرانی براش معنا نباید داشته باشه. @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 سر ارادت ما به حضرت زهراست میان عرصه عالم، فاطمه تنهاست کنون که فخر سیادت نصیبمان نشده ام‌البنین برای ما حضرت زهراست وفات حضرت ام‌البنین سلام الله علیها تسلیت باد🖤 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الف، لام،
بسم رب الحسین (ع) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ همان‌طورکه در خوابت دیدی، خدا تو را برمی‌گزیند و از تعبیرخواب گرفته تا پیش‌بینیِ حوادث آینده را یادت می‌دهد و برای رسیدن به زندگی سعادتمند، نعمتش را به‌طور کامل به تو و خاندان یعقوب می‌دهد؛ همان‌گونه که قبلاً هم نعمتش را به اجدادت، ابراهیم و ‌اسحاق، به‌طور کامل ارزانی کرد. بدان که خدا دانای کاردرست است.» (۶) برای تشنگان حقیقت، در داستان یوسف و برادرانش درس‌های فراوانی هست. (۷) روزی برادرهای پدریِ یوسف، از روی حسادت، به هم گفتند: «با آنکه ما جوان‌هایی کاری و نیرومندیم، یوسف و برادرش بنیامین در چشم پدرمان عزیزتر از ما هستند. واقعاً که پدرمان سخت در اشتباه است!» (۸) یکی از آن‌ها گفت: «یوسف را بکُشید یا در جایی دوردست رهایش کنید تا توجه پدرتان دربست به شما باشد و در نبودِ یوسف نفس راحتی بکشید و دیگر راحت زندگی کنید!» (۹) دیگری پیشنهاد کرد: «اگر واقعاً می‌خواهید کاری بکنید، یوسف را نکشید؛ بلکه او را تهِ چاهی بگذارید تا کاروانی به‌وقتِ بالاکشیدن آب، پیدایش کند و با خودش ببرد.» (۱۰) @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••
«ام البنیـن» یعنی؛ «عبـاس» داشته بـاشی و بگـویی: از «حسـین» چه خبر؟!🖤 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
‏فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ... من از همه جا به سوی تو گریختم. - مناجات شعبانیه -🪴 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ همان‌طورک
بسم رب الحسین (ع) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ بالاخره، پیش پدر آمدند و گفتند: «پدرجان، آخر چه فکری می‌کنی که دربارۀ یوسف به ما اطمینان نمی‌کنی؟! ما که خیرخواه یوسفیم.(۱۱) فردا او را با ما راهیِ دشت‌و‌دمن کن تا بگردد و بازی کند. قول می‌دهیم کاملاً مراقبش باشیم!»(۱۲) یعقوب گفت: «دل‌واپس و نگرانم که او را ببرید. از این می‌ترسم که وقتی حواستان به او نیست، گرگ او را بخورد!» (۱۳) گفتند: «باید خیلی بی‌عُرضه باشیم که در حضور برادران نیرومندی چون ما، گرگ او را بخورد!» (۱۴) بعد از جلب رضایت پدر، همین‌که یوسف را بردند، کردند آنچه نباید می‌کردند! بی‌رحمانه تصمیم گرفتند او را تهِ چاه بگذارند. ما هم به او وحی کردیم: «از عاقبت این کار باخبرشان خواهی کرد. فعلاً نمی‌فهمند که ماجرا به‌نفع تو تمام می‌شود!» (۱۵) @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••
سلام بر شهدایی که بی‌نشان رفتند برایِ عاشـق زهـۜـرا مزار بی‌ معناست ... @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
صبح علی الطلوع سلامٌ علے الحسین بالدمِ والدُموع سلامٌ علے الحسین این عین عاشقے ست که هر روز میشود با نامتان شروع سلامٌ علے الحسین @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
‏عاشق اگر باشی شهید می‌شوی عاشق‌تر اگر؛ گمنام♥️ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
برای‌هزارمین‌بارتکرارمیکنم‌که؛ دوستت‌دارم...🌱 ♥️ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
*مناجات🌼* خدایا مولایمان را برسان... @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
هادےدلھٰا 🕊 اے ڪه شدۍ دار و ندارم و غیرازتو ڪسی، یار ندارم ... رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
محبوب‌من! صُبح‌ڪہ‌فرا‌می‌رسد لبریز‌از‌دلتنگی‌می‌شوم و‌تنها‌دوست‌داشتنِ‌شماست ڪہ‌آرامم‌می‌ڪند ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
🌸امید به رحمت خدا 💛یکی از بزرگان دین، همیشه راه های امیدواری به خدا را برای مردم ذکر می کرد. 🍃چون وی از دنیا رفت، او را در خواب دیدند، گفت: 💫مرا بردند در موقف. خطاب پروردگار رسید که: «چه چیز تو را بر این داشت که پیوسته، مردم را به طمع و امیدواری دعوت می کردی؟» 🌱من عرض کردم: «می خواستم دوستی تو را در دل ایشان جای دهم.» 🌟خداوند تعالی فرمود: من تو را آمرزیدم ! 📚معراج السعاده، صفحه ۱۵۸ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
بر پنجره چشم تو بسته است نگاهم کی باز کنی پنجره را سوی گدایت @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ بالاخره،
بسم رب الحسین (ع) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سرِ شب، گریه‌کنان پیش پدر آمدند.(۱۶) و به‌دروغ گفتند: «پدرجان، ما از محل اُتراق دور شدیم و سرگرم مسابقه بودیم. یوسف را در کنار وسایلمان گذاشته بودیم که گرگ او را درید و خورد! البته هر چقدر راست بگوییم باز هم حرفمان را باور نمی‌کنی!» (۱۷) پیراهن یوسف را که خون‌مالی کرده بودند، رو کردند! یعقوب گفت: «نه! دروغ می‌بافید. هوا‌و‌هوستان زشت را برایتان رنگ‌ولعاب داد. حال که کار از کار گذشته، صبر باید کرد و چنین صبری ارزشش را دارد. در برابرِ حرف‌های یک‌سر دروغتان هم، از خدا باید یاری خواست.» (۱۸) کاروانی از راه رسید. سقّا را سراغ آب فرستادند. به‌محض اینکه دلوش را بالا کشید، فریاد زد: «به‌به! اینجا را ببین: پسربچه‌ای زیبا!» به‌قصد فروش، مانند کالا مخفی‌اش کردند. خدا نیت و کارشان را می‌دانست. (۱۹) در کشور مصر، او را به مبلغ ناچیزی، یعنی چند سکۀ نقره، فروختند و در فروشش به‌قیمت بیشتر، پافشاری نکردند.(۲۰) @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••
🌸امیرالمومنین علیه السلام: ☀️لاَ يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ، وَ لاَ يَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِيرَ. فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُون 🌎 «از اعمال اندک، خشنود نمى شوند، و اعمال فراوان خود را زياد نمى شمارند، بلکه پيوسته خود را (به کوتاهى و قصور) متّهم مى سازند (هر چند عبادات و طاعات و کارهاى مهم اجتماعى فراوانى کرده باشند و به همين دليل) از اعمال خود نگرانند (مبادا حق خدا و خلق را ادا نکرده باشند) 📘 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
تنـهایی بـا گمنـام‌ها را بیشتـر از شلوغی مشهورها دوستـــ دارم ...♥️ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
نگاهت انــگار همــان راه مستــقیم است... نمی دانم معجــزه نگاهت چیــست... که تا چشمانم به چشمانــتان میخـورد راه حرام برایم بســته می شود... @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی‌ست که جریان دارد.. @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سرِ شب، گ
بسم رب الحسین (ع) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ صدراعظم مصر که او را خریده بود، به همسرش زلیخا سفارش کرد: «حسابی تحویلش بگیر؛ به‌امید آنکه به‌دردمان بخورد یا فرزندخواندۀ ما شود.» یوسف را به‌این‌صورت در کشور مصر جا دادیم و از امکانات مادی و ‌معنوی بهره‌مندش کردیم تا تعبیرخواب و پیش‌بینیِ حوادث آینده را به او یاد بدهیم و... . خدا به کار خود مسلط است؛ ولی بیشترِ مردم این حقیقت را نمی‌دانند. (۲۱) وقتی یوسف به رشد کافی رسید، یعنی حدود هجده‌سالگی، به او حکمت و دانش بخشیدیم. به درستکاران، این‌طور پاداش می‌دهیم. (۲۲) یوسف در کاخ زلیخا زندگی می‌کرد و زلیخا دنبال رابطۀ نامشروع با او بود! پس در فرصتی مناسب، درهای کاخ را محکم بست و گفت: «بیا که دربست در اختیار توام!» یوسف گفت: «پناه بر خدا! خدا اختیاردار من است و من سر سفرۀ او بزرگ شده‌ام. آخر، بدکارها خوشبخت نمی‌شوند.» (۲۳) زلیخا به‌سمت یوسف آمد تا تصمیمش را عملی کند. یوسف هم اگر چشم دلش به نور الهی بینا نشده بود، به‌سمت او می‌رفت تا تسلیم خواسته‌اش شود. البته چون یوسف بندۀ ناب ما بود، نگذاشتیم حتی میل به زِنا سراغش برود، چه رسد به خودِ زِنا! (۲۴) یوسف برای فرار به‌طرف درِ خروجی دوید و زلیخا به‌دنبالش. او برای گرفتن یوسف، پیراهنش را از پشت کشید و از بالا تا پایین پاره کرد. ناگهان دمِ در با شوهرش روبه‌رو شدند! زلیخا پیش‌دستی کرد و گفت: «جزای کسی که به همسرت قصد بدی داشته، چیست؟! جز زندانی‌شدن یا شکنجه؟» (۲۵) @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(سوره الرحمن) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ خداجان پیچیده ای به روزهای من،به روزگارِ من! شب نعمت بودنت را شکر میکنم و صبح شادابتر از دیروز در من جوانه میزنی @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
امام على عليه السلام: با خشم، ادبى نمى مانَد لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ غررالحكم حدیث 10529 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ صدراعظم م
بسم رب الحسین (ع) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ یوسف با آرامش گفت: «او بود که دنبال رابطۀ نامشروع با من بود.» شخصی از خانوادۀ زلیخا هم این‌طور نظر داد: «اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، زلیخا راست می‌گوید و یوسف دروغگوست‌.(۲۶) و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، زلیخا دروغ می‌گوید و یوسف راستگوست.» (۲۷) همین‌که شوهر زلیخا دید که پیراهن یوسف از پشت پاره شده، گفت: «تمام ماجرا از حیلۀ شما زن‌ها آب می‌خورَد و حیلۀ شما حیرت‌آور است! (۲۸) یوسف، از این ماجرا بگذر. شتر دیدی ندیدی! و تو زلیخا، در برابر بت‌ها برای گناهت آمرزش بخواه که واقعاً خلاف کردی.» (۲۹) عده‌ای از زن‌های دربار، در پایتخت، زبان به سرزنش زلیخا گشودند: «همسر صدراعظم مصر دنبال رابطۀ نامشروع با برده‌اش بوده است. عشق آن بَرده دلش را بُرده! به‌نظر ما، واقعاً که بدسلیقگی کرده!» (۳۰) @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••