✨آیت الله بهجت (ره):
🍃اگر نمازتان را مراقبت و محافظت نکنید، اگر میلیاردها قطره اشک هم برای سیدالشهدا بریزید، درآخرت شما را نجات نمیدهد.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
برای وصف تــو❤️
کلمه ها کم می آورند..
گویی هیچ حرفی نیست
که تو را بیان کند..🌱
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
حقوقم رو به این خونه ها بده...
🌱خاطرهای از شهید ابراهیم هادی🌱
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷اشک، رمز شهادت🌷
📝خاطره زیبای رهبری از
#شهید_علی_چیت_سازیان
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
🌟چرا شهید ابراهیم هادی رو الگو و
دوست شهید خودت انتخاب کردی؟!
( #دلنوشته ۳ )
.
🌱من از طریق دوستم با شهید هادی آشنا شدم. ایشون همیشه عکس شهید هادی روی پروفایلش بود همیشه از خودم می پرسیدم چرا شهید هادی؟🤔
.
🌸 تا اینکه ازم خواست کتاب سلام بر ابراهیم رو بخونم. وقتی شروع کردم به خوندن احساس کردم شهید هادی یک مرد آسمانیه و با ما زمینی ها خیلی فرق داره،ایشون نمونه ی بارز یک مرد باتقوا و خدایی هستن جامعه امروزه ما به شهید هادی ها نیازمنده.من معتقدم همه اونایی که با شهید هادی دوست شدن خوده ابراهیم دعوتشون کرده. 😔
آقا ابراهیم خیلی دوستت دارم❤️
.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
شهید ابراهیم هادی
🌷 #دختر_شینا – قسمت 1⃣ ✅ فصل اول پدرم مریض بود. میگفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده است. من ک
🌷 #دختر_شینا – قسمت 2⃣
✅ فصل اول
بچهها دلشان برای اسباببازیهای من غنج میرفت؛ اسباببازیهایی که پدرم از شهر برایم میخرید. میگذاشتم بچهها هر چقدر دوست دارند با آنها بازی کنند.
شب، وقتی ستارهها همة آسمان را پر میکردند، بچهها یکییکی از روی پشتبامها میدویدند و به خانههایشان میرفتند؛ اما من مینشستم و با اسباببازیها و عروسکهایم بازی میکردم. گاهی که خسته میشدم، دراز میکشیدم و به ستارههای نقرهای که از توی آسمان تاریک به من چشمک میزدند، نگاه میکردم.
وقتی همهجا کاملاً تاریک میشد و هوا رو به خنکی میرفت، مادرم میآمد دنبالم. بغلم میکرد. ناز و نوازشم میکرد و از پشتبام مرا میآورد پایین. شامم را میداد. رختخوابم را میانداخت. دستش را زیر سرم میگذاشت. برایم لالایی میخواند. آنقدر موهایم را نوازش میکرد، تا خوابم میبرد.
بعد خودش بلند میشد و میرفت سراغ کارهایش. خمیرها را چونه میگرفت. آنها را توی سینی میچید تا صبح با آنها برای صبحانه نان بپزد.
صبح زود با بوی هیزم سوخته و نان تازه از خواب بیدار میشدم. نسیم روی صورتم مینشست. میدویدم و صورتم را با آب خنکی که صبح زود مادر از چاه بیرون کشیده بود، میشستم و بعد میرفتم روی پای پدر مینشستم. همیشه موقع صبحانه جایم روی پای پدرم بود. او با مهربانی برایم لقمه میگرفت و توی دهانم میگذاشت و موهایم را میبوسید.
پدرم چوبدار بود. کارش این بود که ماهی یکبار از روستاهای اطراف گوسفند میخرید و به تهران و شهرهای اطراف میبرد و میفروخت. از این راه درآمد خوبی به دست میآورد. در هر معامله یک کامیون گوسفند خرید و فروش میکرد. در این سفرها بود که برایم اسباببازی و عروسکهای جورواجور میخرید.
🔰ادامه دارد....🔰
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌱گوشیتو خوشگل کن
🎨#تم ایتا: شهید حاج قاسم سلیمانی۴
📲بفرست واسه دوستات
🌟تم های بیشتر در👇
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
شهید ابراهیم هادی
🦋🌱گوشیتو خوشگل کن 🎨#تم ایتا: شهید حاج قاسم سلیمانی۴ 📲بفرست واسه دوستات 🌟تم های بیشتر در👇 https://ei
🏞پیش نمایش تم شهید حاج قاسم سلیمانی۴
🌼امام رضا (ع):
✨هرکسی گره از کار مومنی بگشاید، خداوند هم در قیامت کار بسته او را میگشاید و اندوهش را می زداید.
📚اصول کافی
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
🌺میگفت من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم!
🔆 در نجف روال زندگی هادی ذوالفقاری همین بود. یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد.
🍃یکبار گفتم: آخه پسر این چه کاریه؟ تو پول بگیر ولی کمتر. تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا میکنی. نگاهی به چهره من انداخت و گفت: حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن. من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند.
🔶 یکبار از تهران زنگ زدند و پول میخواستند. مادرم یک میلیون تومان پول می خواست. شب طبق معمول رفتم حرم. کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت: این پاکت مال شماست. فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم. یک میلیون تومان پول داخل آن بود....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
زندگینامه مدافعحرم شهید هادی ذوالفقاری
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
🌟امروز، بهترین روز من است...🌟
● ابراهیم همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن مینوشت.
● روزی که خیلی برای خدا کار انجام میداد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود.
● یادم هست یکبار به من گفت: «امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد و توانستم گره از کار چندین بنده خدا وا کنم.»
📚سلام بر ابراهیم2
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
اینطوری نفسش رو شکست میداد...
🌱خاطرهای از شهید ابراهیم هادی🌱
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8