eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
714 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ـــــــ قسمت پنجاهو هشتم ـــــــ🔸 ‌ ✨ ماجرای مار #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Ebrahimhadi مطالعه کنیم🔻🔻🔻
شهید ابراهیم هادی
🔸ـــــــ قسمت پنجاهو هشتم ـــــــ🔸 ‌ ✨ ماجرای مار #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣 راوی: مهدی عمو زاده ســاعت ده شب بود. تو كوچه فوتبال بازي ميكرديم. اسم آقا ابراهيم را از بچه هاي محل شنيده بودم، اما برخوردي با او نداشتم. مشغول بازي بوديم. ديدم از سر كوچه شخصي با عصاي زير بغل به سمت ما ميآيد. از محاسن بلند و پاي مجروحش فهميدم خودش است!كنار كوچه ايســتاد و بازي ما را تماشا كرد. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام بازي ميكني؟گفت: من كه با اين پا نميتونم، اما اگه بخواهيد تو دروازه ميايستم.بازي من خيلي خوب بود. اما هر كاري كردم نتوانســتم به او گل بزنم! مثل حرفه اي ها بازي ميكرد. نيم ســاعت بعد، وقتي توپ زير پايش بود گفت: بچه ها فكر نميكنيد الان دير وقته، مردم ميخوان بخوابن! تــوپ و دروازه ها را جمع كرديم. بعد هم نشســتيم دور آقا ابراهيم. بچه ها گفتند: اگه ميشه از خاطرات جبهه تعريف كنيد.آن شــب خاطره عجيبي شنيدم كه هيچ وقت فراموش نميكنم. آقا ابراهيم ميگفت: در منطقه غرب با جواد افراســيابي رفته بوديم شناســائي. نيمه شب بود و ما نزديك سنگرهاي عراقي مخفي شده بوديم.بعد هوا روشــن شــد. ما مشــغول تكميل شناســائي مواضع دشمن شديم. همينطور كه مشــغول كار بوديم يكدفعه ديدم مار بســيار بزرگي درســت به سمت مخفيگاه ما آمد! مار به آن بزرگي تا حالا نديده بودم. نفس در سينه ما حبس شده بود. هيچ كاري نميشد انجام دهيم. اگر به ســمت مار شــليك ميكرديم عراقي ها ميفهميدنــد، اگر هم فرار ميكرديــم عراقي ها ما را ميديدند. مار هم به ســرعت به ســمت ما مي آمد. فرصت تصميم گيري نداشتيم. آب دهانم را فرو دادم. در حالي كه ترسيده بودم نشستم وچشمانم را بستم. گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهراي مرضيه(س) قسم دادم! زمان به سختي ميگذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز كردم. با تعجب ديدم مار تا نزديك ما آمده و بعد مسيرش را عوض كرده و از ما دور شده! آن شــب آقا ابراهيم چند خاطره خنده دار هم براي ما تعريف كرد. خيلي خنديديم. بعد هم گفت: ســعي كنيد آخر شــب كه مردم ميخواهند استراحت كنند بازي نكنيد. از فردا هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. حتي وقتي فهميدم صبح ها براي نماز مسجد ميرود. من هم به خاطر او مسجد ميرفتم.تاثيــر آقا ابراهيم روي من و بچه هاي محل تا حدي بود كه نماز خواندن ما هم مثل او آهسته و با دقت شده بود. مدتي بعد وقتي ايشان راهي جبهه شد ما هم نتوانستيم دوريش راتحمل كنيم و راهي جبهه شديم. ♻️ ... 🆔 @Ebrahimhadi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
آن مرد بی‌مشک آمد... حسین با اشک آمد... مادر... با قدی خمیده آمد... روضه بخوان، روضه‌خوان! یک مشک از قبیله‌ی ما... یک عمو گرفت! السلام علیک یا ابالفضل‌العباس(ع)🏴 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
@Ebrahimhadi-گرفته خون چشم برادر حسین.mp3
17.87M
🏴السلام علیک یا قمربنی هاشم🏴 🔴گرفته خون چشم برادر حسین(ع) 🎤حاج محمود کریمی 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠نقل شده است که علامه امینى فرمودند: 🌸شب و روز تاسوعا و عاشورا، براى سلامتى امام زمان صدقه دهید، چون قلبِ حضرت، اندوهناک جَدِّ غریب ‌شان، حضرت سیدالشهداء است. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠امام سجّاد علیه السلام: 🌸خدا رحمت كند عبّاس را! او ايثار كرد و جانانه جنگيد و جان خويش را فداى برادرش كرد. ✅الخصال، صفحه68 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 #مانند_سقا 💠 بچہ محــل بودیم . حالا هم توی خیبـــر شده بودیم همرزم. صبح عملیـــات دیدمش؛ شده بود غــرق خــــــــون، دوتا دستاش قطــــع شده بود... همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش. وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود. همون اول وصیت نامہ نوشـــــتہ بود؛ "خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ابوالفـــــضل، مثل حضرت ابوالفضل 'ع' شهــــــید شم" دوتا دستاش قطــــــع شده بود... #شهید_ابوالفضل_شفیعے یادش با صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
اسب ها شیهه نمی‌کشند آفتاب نمی‌تابد دلها نمی‌تپند چشمانِ غمگینِ زینب "س" دیگر لبخند برادر را نمی بیند امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع... 🏴 #عاشورای_حسینی_تسلیت🏴 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🏴 شهادت مظلومانه سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و شهدای دشت کربلا، خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) و همه عاشقان اهلبیت(ع) تسلیت. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
❤ #امام_زمان (عج): بیدار باشید ای اهل عالم! که جدّ من، حسین را تشنه کام کشتند. 💔 بیدار باشید ای اهل عالم! که جدّ من #حسین را برهنه روی خاک افکندند. 💔 تعجیل در ظهورشان صلوات🌹🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠تو در روز عاشورا شهید خواهی شد💠 🌸بعــد از شــهادت اصغر وصالی، ابراهيــم را ديدم كه با صداي بلنــد گريه ميكرد. ميگفت: هيچكس نميداند كه چه فرمانده‌اي را از دست داده‌ايم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلي احتياج داشت. 🌸اصغر در حالي كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در #ظهر_عاشورا به دست آورد. 🌸ابراهيم براي تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلانغرب بــه جا مانده بود به تهــران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريبًا هيچ جاي سالم در بدنه ماشين نبود! پس از تشييع پيكر شهيد وصالي سريع به منطقه بازگشتيم. 🌸ابراهيم ميگفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديد. برادرش گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهي شد. 🍃🌹یادش با صلوات🌹🍃 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🔸ـــــــ قسمت پنجاهو نهم ـــــــ🔸 ‌ ✨ رضای خدا #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Ebrahimhadi مطالعه کنیم🔻🔻🔻