eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
702 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
👈هرچه خواستي گناه كن!👉 🌻شخصی خدمت امام‌حسين(ع) آمد و گفت: 🔸من فردی گناه كارم و در برابر گناه تاب نمي‌آورم؛ مرا نصيحتي بفرماييد. حضرت سيد الشهدا(ع) به او فرمودند: پنج كار را انجام بده و سپس هرچه خواستي گناه كن! ⭕️اول: روزی خدا را نخور و هرچه خواستی گناه كن! ⭕️دوم: از قلمرو فرمانروايی خدا بيرون برو و هرچه خواستی گناه كن! ⭕️سوم: به جايی برو كه خدا تو را نبيند و هرچه خواستی گناه كن! ⭕️چهارم: هرگاه فرشته مرگ آمد تا جانت را بگيرد او را از خود بران و هرچه خواستی گناه كن! ⭕️پنجم: هرگاه مالك دوزخ خواست تو را در آتش افكند در آتش نرو و هرچه خواستی گناه كن. ✅ @EbrahimHadi
شاعریم و شهید چشم تو ایم..🌼 اَشهَدُ اَنَّ عشق تو ما را کشت..💔 قهرمان من|شهید ابراهیم هادی🌹 ✅ @EbrahimHadi
دل تنگی ام... برای #مردان_زمینیِ دیروز است که امروز #ستاره‌های_آسمانی شده‌اند.. حال و هوای این روزهای مزار شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی🌷 ✅ @EbrahimHadi
شهید ابراهیم هادی
📖 #بی_تو_هرگز 🌹 شهید سیدعلی حسینی 📌 قسمت پانزدهم این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت. اسماعیل که برگشت، تا
📖 🌹 شهید سیدعلی حسینی 📌 قسمت شانزدهم بالاخره پیداش کردم. به سینه افتاده بود روی خاک. چرخوندمش؛ هنوز زنده بود. به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد. سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون. از بینی و دهنش، خون می جوشید. با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید. چشمش که بهم افتاد. لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد. با اون شرایط هنوز می خندید. زمان برای من متوقف شده بود. سرش رو چرخوند. چشم هاش پر از اشک شد. محو تصویری که من نمی دیدم. لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد. آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم. پرش های سینه اش آرام تر می شد. آرام آرام آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش خوابیده بود. پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا علی الخصوص شهدای گمنام و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان سوختند و چشم از دنیا بستند صلوات. وجودم آتش گرفته بود. می سوختم و ضجه می زدم. محکم علی رو توی بغل گرفته بودم. صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد. از جا بلند شدم بین جنازه شهدا علی رو روی زمین می کشیدم. بدنم قدرت و توان نداشت. هر قدم که علی رو می کشیدم محکم روی زمین می افتادم. تمام دست و پام زخم شده بود. دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش. آخرین بار که افتادم چشمم به یه مجروح افتاد. علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش. بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن. هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن. تا حرکت شون می دادم ناله درد، فضا رو پر می کرد. دیگه جا نبود مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم. با این امید که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن. نفس کشیدن با جراحت و خونریزی اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه... آمبولانس دیگه جا نداشت. چند لحظه کوتاه ایستادم و محو علی شدم. پیشونیش رو بوسیدم - برمی گردم علی جان. برمی گردم دنبالت. و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس آتیش برگشت سنگین تر بود فقط معجزه مستقیم خدا ما رو تا بیمارستان سالم رسوند. از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان. بیمارستان خالی شده بود فقط چند تا مجروح با همون برادر سپاهی اونجا بودن. تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید. باورش نمی شد من رو زنده می دید. مات و مبهوت بودم ... - بقیه کجان؟ آمبولانس پر از مجروحه باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط. به زحمت بغضش رو کنترل کرد. - دیگه خطی نیست خواهرم. خط سقوط کرد. الان اونجا دست دشمنه. یهو حالتش جدی شد. شما هم هر چه سریع تر سوار آمبولانس شو برو عقب. فاصله شون تا اینجا زیاد نیست. بیمارستان رو تخلیه کردن. اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه. یهو به خودم اومدم. - علی.. علی هنوز اونجاست. و دویدم سمت ماشین. دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد. - می فهمی داری چه کار می کنی؟ بهت میگم خط سقوط کرده.. هنوز تو شوک بودم. رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد. جا خورد؛ سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد. - خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب. اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده بیان دنبال مون. من اینجا، پیششون می مونم. سوت خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می شد. سرچرخوند و نگاهی به اطراف کرد - بسم الله خواهرم. معطل نشو. برو تا دیر نشده. سریع سوار آمبولانس شدم. هنوز حال خودم رو نمی فهمیدم. - مجروح ها رو که پیاده کنم سریع برمی گردم دنبالتون. اومد سمتم و در رو نگهداشت ... - شما نه. اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم. ارزش گیر افتادن و اسارت ناموس مسلمان دست اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره. جون میدیم ولی ناموس مون رو نه. یا علی گفت و در رو بست.. با رسیدن من به عقب خبر سقوط بیمارستان هم رسید. پ.ن: شهید سید علی حسینی در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این شهید هرگز بازنگشت. جهت شادی ارواح طیبه شهدا صلوات... (نویسنده شهید طاها ایمانی) ♦️ادامه دارد... ✅ @EbrahimHadi
🍃از خدا پرسیدند: عزیزترین بندگان نزد تو چه کسانی هستند؟ ❤️خداوند فرمودند: آنها که میتوانند تلافی کنند اما به خاطر من میبخشند... ✅ @EbrahimHadi
مهدی جان❣ سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا کاش در نافله ات نام مرا هم ببری... که دعای تو کجا، عبد گنهکار کجا... #سلامتی_و_ظهورش_صلوات🌹 ✅ @EbrahimHadi
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم،تا یکدیگر را بشناسید، ولی گرامیترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست، خداوند دانا و خبیر است. 📚حجرات، آیه۱۳ ✅ @EbrahimHadi
💢آیت الله آقا مجتبی تهرانی (ره) : 🌸ذکر شریف #صلوات مثل مداد و پاک کن می‌ماند. خوبی ها را می‌نویسد و تثبیت می‌کند و بدی ها را پاک می‌کند از وجود انسان می زداید. ✅ @EbrahimHadi
🌹شهید...🌹 نشانے ست از یڪ راه ناتمام یڪ فانوس که دارد خاموش مےشود و حالا تو مانده اے و یڪ شہید و یڪ راه ناتمام فانوس را بردار و راه خونین شہید را ادامه بده... ✅ @EbrahimHadi
قسمت ماقبل آخر سریال ۵ با به تصویر کشیدن چکمه های یک داعشی بر صورت یک زن ایرانی، تنها گوشه ای بسیار ناچیز از یک واقعیت را برای ایرانیان بازسازی کرد و آن نعمت امنیت بود. مدافعان حرم رفتند تا یک حرامی به دختر ایرانی نگوید حوری! سر از تن حججی ها جدا شد تا آنچه که بر سر دختران معصوم سایر کشورها رخ داد برای دختران ایرانی روی ندهد. حالا شاید خیلی ها جواب خیلی از سوال هایشان را گرفته باشند... @EbrahimHadi
شهید آوینی: به تمام آدمهايی كه قراراست بعداز من بميرند بگوييد؛من توی لنز دوربينی جا مانده ام كه عكاسش ميخواست از عشق شهادت مستند بسازد ۲۰فروردین،سالروزشهادت سیدمرتضی آوینی گرامی باد🌹 ✅ @EbrahimHadi
آرے،خوب به چهره هاشان بنگر، که شهادت را به آغوش کشیدند و این‌چنین آرام خفته اند؛ آن ها رفتند تا . . ناموس مان به دست حرامیان نیفتد . . تصاویری ماندگار ازچهره نورانی شهدای مدافع حرم.. ✅ @EbrahimHadi