شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_اعراف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ فرعون گف
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_اعراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
مشاوران فرعون گفتند: «موسی و برادرش هارون را چند روزی دستبهسر کن و مأمورانی را به تمام شهرها بفرست.(۱۱۱)
تا همۀ جادوگران کاربلدِ مصر را پیشت بیاورند.» (۱۱۲)
جادوگرها به حضور فرعون رسیدند. اولِ کار پرسیدند: «اگر ما پیروز بشویم، پاداش خوبی برایمان در نظر گرفته شده؟» (۱۱۳)
در آغاز، جادوگرها پرسیدند: «موسی، تو چوبدستیات را میاندازی یا اول ما وسایلمان را بیندازیم؟» (۱۱۴)
در آغاز، جادوگرها پرسیدند: «موسی، تو چوبدستیات را میاندازی یا اول ما وسایلمان را بیندازیم؟» (۱۱۵)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_اعراف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ مشاوران
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_اعراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
جواب داد: «اول شما بیندازید.» همینکه وسایل جادوگریشان را انداختند، مردم را سِحر کردند و حسابی آنها را ترساندند و جادوی مهیبی بهنمایش گذاشتند! (۱۱۶)
به موسی وحی کردیم: «تو هم چوبدستیات را بینداز.» ناگهان، چشمبندیِ آنها را در یک چشمبههمزدن خنثی کرد. (۱۱۷)
پس حقیقت آفتابی شد و تمام تلاش جادوگرها نقشبرآب! (۱۱۸)
اینجا بود که فرعونیان بدجور شکست خوردند و سرافکنده شدند. (۱۱۹)
جادوگرها، بیاختیار، به سجده افتادند. (۱۲۰)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_اعراف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ جواب دا
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_اعراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
گفتند: «به صاحباختیار جهانیان ایمان آوردیم.(۱۲۱)
همان خدای موسی و هارون.» (۱۲۲)
فرعون با عصبانیت گفت: «یعنی، به موسی ایمان آوردید، آنهم بیاجازۀ من؟! یقین دارم این توطئهای است که شما و موسی در شهر راه انداختهاید تا مردمش را آواره کنید! حالا که اینطور شد، حساب کار دستتان خواهد آمد.(۱۲۳)
دست و پایتان را ضربدری، یکی از راست و یکی از چپ، قطع میکنم و همهتان را به صُلّابه میکشم.» (۱۲۴)
جادوگرها گفتند: «اصلاً مهم نیست؛ چون آخرعاقبتِ ما فقط به خدا ختم میشود.(۱۲۵)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
در عزاداری ها حال خوشی داشت. خيليها
با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال
خاصی پيدا ميكردند. ابراهيم هر جایی که
بود آنجا را کربلا ميكرد!گريه ها و ناله های
ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. نمونه
آن در اربـعين سـال ۱۳۶۱ در هيئت عاشـقان
حسين(ع)بود.بچههای هيئتی هرگز آن روز
را فراموش نمي كنند. ابراهيم ذكر حـضرت
زينب (س) را می گفت. او شـور عجيبی به
مجلس داده بود.بعدهم ازحال رفت و غش
كرد! آن روز حالتی در بـچه ها پـيدا شد كه
ديگر نديديم. مطمئن هسـتم به خاطر سوز
درونی و نفس گرم ابراهيم،مجلس اينگونه
متحول شده بود.
ابراهيــم در مورد مداحی حرف های جالبی
ميزد. ميگفت:مداح بايد آبروی اهل بيت را
درخواندنش حفظ كند، هر حرفی نزند. اگر
در مجلسی شرايط مهيا نبود روضه نخواند.
ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب
نميكرد.ولی هر جا كه ميخواند شور و حال
عجيبی را ايجاد می كرد.ذكر شهدا را هيچ
وقت فراموش نميكرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••••••