eitaa logo
عبری بیاموزیم#إنا-علی-العهد
791 دنبال‌کننده
279 عکس
171 ویدیو
25 فایل
آموزش زبان عبری توسط خانم دکتر عبدی فهرست مطالب https://eitaa.com/ebri_biyamoozim/847 فهرست درس‌های کتاب هیسود https://eitaa.com/ebri_biyamoozim/1564 ارتباط با مدیریت https://eitaa.com/farzanehpoor
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ بررسی متن درس بیست و‌ نهم:👇 📝 عنوان: הַבֵּן שֶׁלִּי پسر من 📝 بند اول: אֵם אַחַת נָסְעָה בָּרַכֶּבֶת مادری سفر می‌کرد با قطار עִם הַבֵּן הַקָּטָן שֶׁלָּהּ. همراه با پسر کوچکش. פְּעָמִים רַבּוֹת בְּמֶשֶׁךְ הַנְּסִיעָה دفعات زیادی در طول سفر אָמַר הַיֶּלֶד לָאֵם: گفت پسر به مادر: 📝 بند دوم: - אִמָּא, אֲנִי רוֹצֶה לִשְׁתּוֹת, - مامان! من می‌خواهم [چیزی] بنوشم، אֲנִי צָמֵא מְאֹד. من تشنه هستم خیلی زیاد. 📝 بند سوم: - אֲנִי רוֹאָה שֶׁאַתָּה סוֹבֵל, - من می‌بینم که تو داری اذیت می‌شی، אֲבָל מָה אֲנִי יְכוֹלָה לַעֲשׂוֹת? اما چه من می‌توانم انجام دهم؟ אֵין פֹּה אַף טִפָּה שֶׁל מַיִם לִשְׁתּוֹת. نیست اینجا حتی قطره‌ای آب برای نوشیدن. עוֹד מְעַט וְנָבוֹא לַתַּחֲנָה, در مدت زمان کمی خواهیم رسید به ایستگاه، וְשָׁם יֵשׁ הַרְבֵּה דְּבָרִים לִמְכִירָה. و آنجا هست چیزهای زیادی برای خریدن. כַּאֲשֶׁר נֵרֵד מִן הָרַכֶּבֶת زمانی که پیاده شدیم از قطار 🔺נֵרֵד מִן הָרַכֶּבֶת: برای پیاده شدن از قطار از فعل «پایین رفتن» (לָרֶדֶת) استفاده می‌شود. אֶעֱשֶׂה קְנִיּוֹת, انجام می‌دهیم خریدی (خرید می‌کنیم) 🔺اصطلاح برای «خرید کردن» נִקְנֶה גַּם מַשֶּׁהוּ לִשְׁתּוֹת. خواهیم خرید همچنین چیزی برای نوشیدن. גַּם אֶקְנֶה לְךָ תַּפּוּחִים וּגְלִידָה. همینطور خواهم خرید برای تو سیب و بستنی. 📝 بند چهارم: סוֹף סוֹף, אַחֲרֵי נְסִיעָה שֶׁל שָׁעָה, نهایتاّ، پس از سفری یک ساعته، הָרַכֶּבֶת בָּאָה לַתַּחֲנָה. قطار وارد شد به ایستگاه. הַיֶּלֶד יָרַד בִּקְפִיצָה מִן הָרַכֶּבֶת. پسر پیاده شد با پرشی از قطار (پسر از قطار پایین پرید.) 🔺בִּקְפִיצָה: בְּ + קְפִיצָה 🔅ممنوعیت دو‌ شوا در ابتدای کلمه و تغییر صدای בְּ הַתַּחֲנָה הָיְתָה מְלֵאָה אֲנָשִׁים. ایستگاه بود پر از مردم. הָאֲנָשִׁים דָּחֲפוּ זֶה אֶת זֶה. مردم تنه می‌زدند این به آن. רַבִּים רָצוּ אֶל הָרַכָּבוֹת, خیلی‌ها می‌دویدند به سوی قطارها، וְרַבִּים רָצוּ אֶל הַמּוֹנִיּוֹת و خیلی‌ها می‌دویدند به سوی تاکسی‌ها שֶׁעָמְדוּ בְּשׁוּרָה אֲרֻכָּה עַל יַד הַתַּחֲנָה. که ایستاده بودند در خطی (صفی) بلند کنار ایستگاه. 📝 بند پنجم: הָאֵם קָרְאָה: مادر فریاد زد: 📝 بند ششم: - אוּרִי, עֲמֹד! - اوری! بایست! לְאָן אַתָּה רָץ? به کجا تو می‌دوی؟ אוּרִי, אֵיפֹה אַתָּה? اوری! کجایی تو؟ 🔺לְאָן و אֵיפֹה 🔅در درس‌های اول فرق این دو کلمه پرسشی را آموختیم. در לְאָן حرکت به کجا مطرح است و در אֵיפֹה کجایی. 📝 بند هفتم: אֲבָל הָרַעַשׁ בַּתַּחֲנָה הָיָה גָּדוֹל, اما سر و صدا در ایستگاه بود بلند، 🔺גָּדוֹל: صفت بلند بودن برای صدا וְהַיֶּלֶד לֹא שָׁמַע אֶת הַקְּרִיאוֹת שֶׁל הָאֵם. و پسر نمی‌شنید فریاد مادر را. ✳️ به نوع ترجمه فعل‌ها دقت کنید! در متن عبری به صورت ماضی آمده‌اند، اما هنگام ترجمه به فارسی، به دلیل تنوع فعل ماضی در زبان فارسی، برخی ماضی ساده و برخی استمراری ترجمه شده‌اند. این نکته باید در هنگام ترجمه‌ها دقت شود. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس بیست و نهم (۲):👇 📝 بند هشتم: הָאֵם יָרְדָה מַהֵר מִן הָרַכֶּבֶת مادر پیاده شد سریع از قطار אֲבָל לֹא רָאֲתָה אֶת אוּרִי. اما ندید اوری را. הִיא פָּנְתָה אֶל כָּל אִישׁ او رو می‌کرد به هر فردی שֶׁהִיא רָאֲתָה. که او می‌دید. וְשָׁאֲלָה: و می‌پرسید: 📝 بند نهم: - סְלִיחָה, אוּלַי רָאִיתָ אֶת הַבֵּן שֶׁלִּי? - ببخشید! احیاناً دیدی پسرم را؟ 📝 بند دهم: אַף אֶחָד לֹא שָׂם לֵב לַשְּׁאֵלָה שֶׁלָּהּ. هیچکس نمی‌کرد توجه به سؤال او. 🔺שָׂם לֵב לְ...: اصطلاحی برای «توجه کردن» 📝 بند یازدهم: אַחֲרֵי רִיצָה מֵאִישׁ לְאִישׁ, پس از دویدن از این فرد به آن فرد، הִיא רָאֲתָה שׁוֹטֵר גָּבוֹהַּ او دید پلیسی بلندقد 🔺גָּבוֹהַּ: نقطه درون هی، مپیک است که اینجا نشانه خوانا بودن هی است. עוֹמֵד עַל יַד הַיְּצִיאָה. ایستاده کنار خروجی. 🔺עוֹמֵד اینجا اسم فاعل است، نه فعل مضارع. הִיא פָּנְתָה אֶל הַשּׁוֹטֵר او رو کرد به پلیس בְּקוֹל רוֹעֵד וּמָלֵא פַּחַד: با صدایی لرزان و مملو از ترس: 🔺רוֹעֵד اینجا اسم فاعل است، نه فعل مضارع. 📝 بند دوازدهم: - אוּלַי רָאִיתָ אֶת הַבֵּן שֶׁלִּי? - احیانا دیدی پسرم را؟ 📝 بند سیزدهم: - בְּבַקָּשָׁה, גְּבֶרֶת, אִמְרִי לִי - ببخشید، خانم! بگو به من מַה הַמַּרְאֶה שֶׁל הַבֵּן שֶׁלָּךְ. چه هست ظاهر پسرت؟ 📝 بند چهاردهم: - הוּא יֶלֶד יָפֶה מְאֹד, - او پسری بسیار زیباست، עָנְתָה הָאֵם. پاسخ داد مادر. אֵין יֶלֶד יָפֶה בָּעוֹלָם כְּמוֹ הַבֵּן שֶׁלִּי. نیست پسری زیبا در عالم همانند پسر من. 📝 بند پانزدهم: הַשּׁוֹטֵר פָּרַץ בִּצְחוֹק پلیس ترکید با خنده (زد زیر خنده) 🔺פָּרַץ בִּצְחוֹק: اصطلاح برای یکمرتبه خندیدن. 🔺בִּצְחוֹק: בְּ + צְחוֹק 🔅ممنوعیت دو شوا در اول کلمه و تغییر صدای בְּ. וְאָמַר: و گفت: 📝 بند شانزدهم: - אַל תִּרְאֲגִי, גְּבֶרֶת. - نگران نباش خانم! נִמְצָא אֶת "הַמְּצִיאָה" שֶׁלָּךְ בָּרִיא וְשָׁלֵם. خواهیم یافت «یافته» تو را صحیح و سالم. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ تمرینهای درس بیست و نهم کتاب هیسود:👇 1. אֶפְשָׁר לִפְעָמִים לִמְצֹא (למצוא) מְצִיאוֹת בַּחֲנוּת הַזֶּה. 2. אַל תִּדְחֹף (תדחוף) אוֹתִּי! יֵשׁ דֵי מָקוֹם בַּרַכֶּבֶת לְכֹל אֶחָד. 3. אַף אֶחָד לֹא יוֹדֵעַ מַה יִּקְרֶה מָחָר. 🔅داگش یود در יִּקְרֶה به خاطر מַה هست که پیش از آن آمده. 4. הוּא יִיקַח אִשָּׁה (אישה) בְּמֶשֶׁךְ הַשָּׁנָה הַזֶּה. 5. יֵשׁ אֲחָדִים יְצִיאוֹת בַּתַּחֲנָה. 6. אֲנִי יְכוֹלָה לִרְאוֹת מֵהַחַלוֹן שֶׁלִּי מַרְאֶה יָפֶה. 7. בְּמֶשֶׁךְ הַנְּסִיעָה הָאֲרֻכָּה (הארוכה) שֶׁלָּנוּ פָּגַשְׁנוּ אֲנָשִׁים מְעַנְיְנִים (מעניינים) רַבִּים. 8. הוּא יֶלֶד חָכָם מְאֹד (מאוד), הוּא לָמַד קְרִיאָה בְּמֶשֶׁךְ שָׁבוּעַ אֶחָד. 9. הוּא עָבַר אֶת הַנָּהָר בִּקְפִיצָה אַחַת. 10. הַמַּיִם (המיים) הָאֵלֶה טוֹבִים רַק לִרְחִיצָה אֲבָל לֹא לִשְׁתִיָּה (לשתייה). 11. מַה הוּא אָמַר לָךְ שֶׁפָּרַצְתְּ בִּצְחוֹק? 12. הַרְבֶּה אֲנָשִׁים פוֹנִים לָאֵלוֹהִים כַּאֲשֶׁר הֵם חוֹלִים. 13. רִיצָה הִיא תַּרְגִיל טוֹב לְכֹל אֶחָד. 14. הַאִם אַתְּ רְעֵבָה? בְּקָרוֹב אֲנִי אֶתֵּן לָךְ מַשֶּׁהוּ לֶאֱכֹל. 15. מֶזֶג הָאֲוִיר (האוויר) הָיָה נוֹרָא וְלָכֵן (אֲנַחְנוּ) דָאֲגְנוּ שֶׁהָרַכֶּבֶת לֹא תָּבוֹא בִּזְמַן. 🔅בִּזְמַן: בְּ + זְמַן تغییر صدای בְּ به خاطر ممنوعیت دو‌ شوا در ابتدای کلمه. 16. יֵשׁ הַרְבֵּה עֵצִים גְּבוֹהִים בַּיַעַר הַזֶּה. ✳️ اسم فعل‌ها: 1. שְׁמִיעָה (استماع) 2. סְגִירָה (خاتمه، بستار) 3. פְּתִיחָה (مقدمه، آغاز؛ افتتاح) 4. נְגִיעָה (لمس) 5. אֲכִילָה (تناول) 6. מְכִירָה (فروش) 7. קְנִיָּה ~ קנייה (خرید، کسب) 8. סְלִיחָה (عفو، بخشش) 9. יְשִׁיבָה (جلسه، نشست) 10. יְדִיעָה (اطلاعیه، اخبار، اطلاعات؛ دانش) 11. בְּנִיָּה ~ בנייה (ساختمان، نصب، ساخت و ساز; مونتاژ) 12. בְּחִירָה (انتخاب) 13. בְּדִיקָה (آزمایش، بررسی، معاینه) 14. שִׁיבָה (بازگشت) 15. זְרִיקָה (تزریق، شلیک) https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ کلمات جدید درس سی (שיעור ל‏)👇 דּוֹד (דּוֹדִים): دایی، عمو דּוֹדָה (דּוֹדוֹת): خاله، عمه חוּט (חוּטִים): نخ חָזַר (לַחֲזוֹר): برگشت חָזַר עַל: تکرار کرد חַיָט= חייט (חַיָטִים): خیاط יוֹם הֻלֶדֶת = יוֹם הוּלֶדֶת (יְמֵי הֻלֶדֶת): روز تولد 🔅این عبارت، یک ترکیب سمیخوتی است. به همین خاطر هنگام جمع بسته شدن، اسم اول جمع بسته می‌شود، هنگام معرفه شدن، اسم دوم حرف تعریف می‌گیرد. 🔅کلمه יוֹם نیز اگر در ترکیب سمیخوتی مضاف شود، تغییری پیدا نمی‌کند. כָּבֵד, כְּבֵדָה: سنگین، وزین כִּיס (כִּיסִים): جیب מַחַט (מְחָטִים) (اسم مؤنث): سوزن 🔅با وجود ظاهر و همینطور جمع مذکر، اسم مؤنث است و چه در حالت مفرد و چه جمع، فعل و صفتش مؤنث می‌آید. נִפְלָא, נִפְלָאָה: جالب، هیجان‌انگیز סָפַר (לִסְפּוֹר): شمرد، برشمرد קַיִץ: تابستان רֹאשׁ (רָאשִׁים): سر שָׂמֵחַ, שְׂמֵחָה: شادمان، خوشحال תָּפַר (לִתְפּוֹר): دوخت، کوک زد، بخیه کرد 🔅عبارات تازه: אַף פַּעַם לֹא= מֵעוֹלָם לֹא, לְעוֹלָם לֹא: هرگز פִּתגָּם עֲמָמִי: ضرب‌المثل محلی https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
عبری بیاموزیم#إنا-علی-العهد
✅ سمیخوت (סְמִיכוּת) یا ترکیب اضافی👇 در زبان عبری، با دو روش می‌توان ترکیب اضافی ساخت. ۱. استفاده
✅ قواعد درس سی (۱):👇 الف) صرف اسم مفرد با ضمائر متصل: ضمائر متصل می‌توانند جایگزین صفات ملکی شوند؛ به این ترتیب که به جای گفتن «دایی من»، از عبارت «دایی‌ام» استفاده می‌کنیم. 🔅در این صورت ما با یک ترکیب سمیخوتی یا اضافی روبرو هستیم و اسمی که پیش از ضمیر می‌آید، مضاف بوده، قوانین مضاف در ترکیب سمیخوتی برایش اعمال می‌شود. (برای اطلاعات بیشتر درباره ترکیب سمیخوتی، به پیامی که این مطلب در پاسخ به آن نوشته شده مراجعه کنید.) 🔺یعنی ۱. تحت هیچ شرایطی حرف تعریف نمی‌گیرد؛ ۲. معمولا دچار تغییراتی در ظاهر می‌شود. 🔅انواع تغییراتی که بر اسم‌هایی که ضمایر متصل بر سر آنها می‌آید، اعمال می‌شود، به شرح زیر است: ۱. اسم‌های تک هجایی با صدای کشیده (וֹ، וּ، ִי)، تغییری نمی‌کنند. (مانند: דּוֹד, בּוּל, לוּחַ, כִּיס) 👈 דּוֹד (دایی، عمو) הַדּוֹד שֶׁלִּי= דּוֹדִי הַדּוֹד שֶׁלָּנוּ= דּוֹדֵנוּ הַדּוֹד שֶׁלְּךָ= דּוֹדְךָ הַדּוֹד שֶׁלָּכֶם= דּוֹדְכֶם הַדּוֹד שֶׁלָּךְ= דּוֹדֵךְ הַדּוֹד שֶׁלָּכֶן= דּוֹדְכֶן הַדּוֹד שֶׁלּוֹ= דּוֹדוֹ הַדּוֹד שֶׁלָּהֶם= דּוֹדָם הַדּוֹד שֶׁלָּה= דּוֹדָהּ הַדּוֹד שֶׁלָּהֶן= דּוֹדָן 👈 כִּיס: כִּיסִי כִּיסְךָ כִּיסֵךְ כִּיסוֹ כִּיסָהּ כִּיסֵנוּ כִּיסְכֶם כִּיסְכֶן כִּיסָם כִּיסָן 👈בּוּל בּוּלִי בּוּלְךָ בּוּלֵךְ בּוּלוֹ בּוּלָהּ בּוּלֵנוּ בּוּלְכֶם בּוּלְכֶן בּוּלָם בּוּלָן 🔅עוֹד نیز به همین ترتیب صرف می‌شود. עוֹדִי, עוֹדְךָ, עוֹדֵךְ... آیا تو هنوز اینجایی؟=> הַאִם אַתָה עוֹדְךָ פֹּה؟ ۲. اسم‌های مفرد مؤنث دو هجایی که هجای اول‌شان صدای کشیده (וֹ، וּ، ִי) دارد و به کاماتص و هی ( ָ ה) نیز ختم می‌شوند، ה تبدیل به ת می‌شود. 👈 דּוֹדָה (خاله، عمه) הַדּוֹדָה שֶׁלִּי= דּוֹדָתִי הַדּוֹדָה שֶׁלָּנוּ= דּוֹדָתֵנוּ הַדּוֹדָה שֶׁלְּךָ= דּוֹדָתְךָ הַדּוֹדָה שֶׁלָּכֶם= דּוֹדַתְכֶם הַדּוֹדָה שֶׁלָּךְ= דּוֹדָתֵךְ הַדּוֹדָה שֶׁלָּכֶן= דּוֹדַתְכֶן הַדּוֹדָה שֶׁלּוֹ= דּוֹדָתוֹ הַדּוֹדָה שֶׁלָּהֶם= דּוֹדָתָם הַדּוֹדָה שֶׁלָּהּ= דּוֹדָתָהּ הַדּוֹדָה שֶׁלָּהֶן= דּוֹדָתָן‏ 🔅توجه داشته باشید که در دو صیغه جمع مذکر و مؤنث مخاطب، کاماتص، تبدیل به پتخ شده است که به خاطر تکیه صدا و نوع تلفظ است. ۳. اسم‌های مذکری که به سه گل و هی ( ֶ ה) ختم می‌شوند، هنگام همراهی با ضمیر متصل، سه گل و هی ( ֶ ה) حذف می‌شوند. 👈 מוֹרֶה: מוֹרִי מוֹרְךָ מוֹרֵךְ מוֹרוֹ מוֹרָהּ מוֹרֵנוּ מוֹרְכֶם מוֹרְכֶן מוֹרָם מוֹרָן https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس سی (۲):👇 ب) مپیک (מַפִּיק): مپیک، نقطه‌ای است که در הּ سوم شخص مفرد می‌آید و نشان‌دهنده آن است که این ה ضمیر متصل بوده و جزئی از اسم نیست. דּוֹדָה: خاله דּוֹדָהּ: دایی آن دختر מוֹרָה: معلم زن מוֹרָהּ: معلم مرد آن دختر https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس سی (۳):👇 ج) معرفه بودن در اسم‌های همراه با ضمیر متصل ملکی: زمانی که اسمی با ضمیر متصل ملکی همراه شود، معرفه می‌شود و نیازی به حرف تعریف ندارد. از همین رو، اسم‌هایی که با ضمیر متصل ملکی همراهند، معرفه شمرده شده و در صورت مفعول واقع شدن، نیاز به אֶת مفعولی دارند. دایی‌ام را می‌بینم.=> אֲנִי רוֹאֶה אֶת הַדּוֹד שֶׁלִּי.= אֲנִי רוֹאֶה אֶת דּוֹדִי. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس سی (۴):👇 د) حروف اضافه متصل به اسم‌های همراه با ضمیر ملکی متصل: همانطور که آموختیم، حروف اضافه هنگام رسیدن به اسم‌های معرفه با ה، صدای خود را از دست داده، صدای حرف تعریف را می‌گیرند. اما در اسم‌هایی که با ضمیر متصل ملکی معرفه شده‌اند، از آنجا که حرف تعریفی وجود ندارد، حرف اضافه با صدای خودش می‌آید. در کیفم=> בַּשַּׂק שֶׁלִּי= בְּשַׂקִּי به کیفم=> לַשַּׂק שֶׁלִּי= לְשַׂקִּי در سرم=> בַּרֹאשׁ שֶׁלִּי= בְּרֹאשִׁי به سرم=> לַרֹאשׁ שֶׁלִּי= לְרֹאשִׁי 🔅توجه داشته باشیم، کلماتی که با حروف بگدکفت (בּ, ג, ד, כּ, פ, ת) شروع شده‌اند، اگر با ضمیر متصل ملکی معرفه شده باشند، هنگامی که حرف اضافه‌ای سرشان بیاید، داگش‌شان حذف می‌شود. در جیبم => בַּכִּיס שֶׁלּי = בְּכִיסִי 🔺این مسئله از آن روست که اولا حرف اضافه اول کلمه آمده و حروف بگدکفت را از اول کلمه بودن انداخته. پس داگش خودش می‌افتد. از سوی دیگر، دیگر حرف تعریف در حرف اضافه مستتر نیست که بخواهد به حرف اول کلمه داگش بدهد. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس سی (۵):👇 هـ) صفت برای اسم همراه با ضمیر ملکی متصل: صفتی که برای اسم همراه با ضمیر ملکی متصل می‌آید، حرف تعریف می‌گیرد، اما ضمیر متصل را نمی‌گیرد. دایی خوبم=> הַדּוֹד הַטּוֹב שֶׁלִּי= דּוֹדִי הַטּוֹב خاله عزیزم=> הַדּוֹדָה הַיְּקָרָה שֶׁלִּי= דּוֹדָתִי הַיְּקָרָה https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ הַפְּעָלִים שֶׁל שִׁעוּר ל (30)👇 فعل‌های درس سی: 1⃣ ח - ז - ר 🔅مصدر: לַחֲזֹר ~ לחזור (לַחְזֹר ~ לחזור) برگشتن، تکرار کردن (עַל) 🔅زمان حال: חוֹזֵר חוֹזְרִים חוֹזֶרֶת חוֹזְרוֹת 🔅زمان گذشته: חָזַרְתִּי חָזַרְנוּ חָזַרְתָּ חֲזַרְתֶּם חָזַרְתְּ חֲזַרְתֶּן חָזַר חָזְרוּ חָזְרָה חָזְרוּ 🔅زمان آینده: אֶחֱזֹר ~ אחזור (אֶחְזֹר ~ אחזור) תַּחֲזֹר ~ תחזור (תַּחְזֹר ~ תחזור) תַּחַזְרִי (תַּחְזְרִי) יַחֲזֹר ~ יחזור (יַחְזֹר ~ יחזור) תַּחֲזֹר ~ תחזור (תַּחְזֹר ~ תחזור) נַחֲזֹר ~ נחזור (נַחְזֹר ~ נחזור) תַּחַזְרוּ (תַּחְזְרוּ) תַּחֲזֹרְנָה~ תחזורנה (תַּחְזֹרְנָה~ תחזורנה) יַחַזְרוּ (יַחְזְרוּ) תַּחֲזֹרְנָה~ תחזורנה (תַּחְזֹרְנָה~ תחזורנה) 🔅امر: חֲזֹר!‏ ~ חזור!‏ חִזְרוּ!‏ חִזְרִי!‏ חֲזֹרְנָה!‏~ חזורנה!‏ 2⃣ ס - פ - ר 🔅مصدر: לִסְפֹּר (לספור) شمردن، برشمردن 🔅زمان حال: סוֹפֵר סוֹפְרִים סוֹפֶרֶת סוֹפְרוֹת 🔅زمان گذشته: סָפַרְתִּי סָפַרְנוּ סָפַרְתָּ סְפַרְתֶּם סָפַרְתְּ סְפַרְתֶּן סָפַר סָפְרוּ סָפְרָה סָפְרוּ 🔅زمان آینده: אֶסְפֹּר (אספור) נִסְפֹּר (נספור) תִּסְפֹּר (תספור) תִּסְפְּרוּ תִּסְפְּרִי תִּסְפֹּרְנָה (תספורנה) יִסְפֹּר (יספור) יִסְפְּרוּ תִּסְפֹּר (תספור) תִּסְפֹּרְנָה (תספורנה) 🔅امر: סְפֹר!‏ (ספור!‏) סִפְרוּ!‏ סִפְרִי!‏ סְפֹרְנָה!‏ (ספורנה!‏) 3⃣ ת - פ - ר 🔅مصدر: לִתְפֹּר ~ לתפור دوختن، کوک زدن، بخیه کردن 🔅زمان حال: תּוֹפֵר תּוֹפְרִים תּוֹפֶרֶת תּוֹפְרוֹת 🔅زمان گذشته: תָּפַרְתִּי תָּפַרְנוּ תָּפַרְתָּ תְּפַרְתֶּם תָּפַרְתְּ תְּפַרְתֶּן תָּפַר תָּפְרוּ תָּפְרָה תָּפְרוּ 🔅زمان آینده: אֶתְפֹּר (אתפור) נִתְפֹּר (נתפור) תִּתְפֹּר (תתפור) תִּתְפְּרוּ תִּתְפְּרִי תִּתְפֹּרְנָה (תתפורנה) יִתְפֹּר (יתפור) יִתְפְּרוּ תִּתְפֹּר (תתפור) תִּתְפֹּרְנָה (תתפורנה) 🔅امر: תְּפֹר!‏ (תפור!‏) תִּפְרוּ!‏ תִּפְרִי!‏ תְּפֹרְנָה!‏ (תפורנה!‏) https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ متن ماله درس سی‌ام:👇 חלום של חייט הדוד של דן היה חייט. יום אחד בא דן אל דודו, ואמר לו: - דודי, היום יום ההולדת שלי. אני כבר נער גדול, ואני רוצה להיות חייט. - יום הולדת שמח! קרא הדוד. יש לי מתנה בּשבילך. אני רוֹאה שגדלת הרבה במשך השנה שעברה, ולכן אני מוכן להיות מורך. זאת היא המתנה שלי. ועכשיו אני רוצה לדעת אם אתה חלמת חלום בלילה שעבר, ואם כן, מה היה חלומך. הנער חשב רגע, וענה: - הנה חלומי. היה יום חג. רציתי לצאת לרחוב. רחצתי את הידיים ואת הפנים. חבשתי את הכובע על ראשי. לקחתי את מעילי הארוך, והנה המְעיל כבד מאוד. שמתי את ידי בכיס, והנה כיסי מלא כסף. הייתי שמח מאוד. ספרתי את הכסף. קפצתי משמחה וקראתי: "אני עשיר!". - חלום נפלא! אמר הדוד. אף פעם לא חלמתי חלום כּזה. בוא הנה מחר. למחרה חזר דן אל דודו. החייט חזר על שאלתו: - דן, מה היה חלומך בלילה שעבר? - הנה חלומי. ענה הנער. אחרי הצהריים חזרתי הביתה. הלכתי אל הגן. בגן ראיתי עץ גבוה. העץ היה מלא תפוחים. רציתי לאכל תפוח. עליתי על העץ, והנה אני רואה שתפוחים הם לא תפוחים פשוטים, אבל הם של זהב. הייתי שמח מאוד. חלום מעניין! אמר הדוד. אף פעם לא חלמתי חלום כזה. דן, בוא הנה מחר. למחרה חזר דן אל דודו. החייט חזר על שאלתו: - דן, מה היה חלומך בלילה שעבר? הנער חשב רגעים אחדים, וענה: - הנה חלומי: היה יום יפה בקייץ. קמתי בשעה מוקדמת, וישבתי לתפור בגד. החלון היה פתוח. הקולות של החברים קראו לי, אבל בכל זאת לא זזתי מן המקום, ולא עזבתי את עבודתי. רציתי לגמור את הבגד. עבדתי יום שלם. לא נחתי אפילו רגע, ולא נגעתי באוכל במשך כל היום. השמש כבר שקעה ואני עוד תופר. בשעה מאוחרת בלילה גמרתי לתפור את הבגד. הייתי עייף, אבל שמח. בחוץ היה חשך, אבל בלב היה אור. כאשר הדוד שמע את החלום הזה, הוא נתן נשקה חמה לדן, וקרא בשמחה רבה: - יפי! דן, שב פה על הכיסא. הנה חוט ומחט. חלומך הוא באמת חלום של חייט! https://eitaa.com/ebri_biyamoozim