باید از این بپرهیزی که تخم مرغ و ماهی را همزمان در معده جمع کنی ؛ زیرا ، وقتی با یکدیگر جمع می شوند ، قولنج ، باد بواسیر و دندان درد ایجاد می کنند .
امام رضا علیه السلام _برگرفته از کتاب طب نامه
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
کسی که طبابت می کند ، باید تقوا داشته باشد و خیرخواهی (برای بیمار) و تلاش (برای درمانش ) به خرج دهد .
امام علی علیه السلام _برگرفته از کتاب طب نامه
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
امام صادق ع : مسیح می فرمود :کسی که درمان کردن زخم کسی را رها کند ، شریک کسی است که زخم را به بدن او وارد نموده است.
برگرفته از کتاب طب نامه ص۳۳۴
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
#کبودی_داخل_دهان_آیت_الله_قاضی
از آیت الله سید محمد حسینی همدانی نقل است که داخل دهان مرحوم قاضی کبود بود . از ایشان علت را پرسیدم ؟
فرمودند: آقا سید محمد!
برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛
آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است!
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
قاسم ، لات محله
مرحوم قاضی این چنین آدمی بود.
ایشان به قاسم که لات محله شان بود گفت: «قاسم، مگر محبت من را نداری، پس امشب بلند شو و قبل از نماز صبح، نماز شب بخوان و بخواب». اگر ما می بودیم اول می گفتیم، نمازهای واجب را بخواند، ببینید مرحوم قاضی کجا را دیده است.
قاسم می گوید: «من نماز صبح بلد نیستم، چه برسد به نماز شب؛ نمی توانم آن موقع صبح بیدار شوم، چرا که تا ظهر می خوابم.» مرحوم قاضی جواب می دهد که «تو نیت کن، من بیدارت می کنم.» بیدار کردن مرحوم قاضی مثل این نبوده است که برود درب خانه اش رو بزند.
قاسم یک ساعتی را نیت می کند و همان ساعت هم بیدار می شود، وقتی بیدار شد دید چه حال خوشی دارد، خیلی از ماها در نماز شب بیدار می شویم؛ اما حال نداریم.
قاسم رفت وضو بگیرد و در همین که آستین ها را بالا می زد، می گفت:« خدایا در این دنیا کسانی هستند که صدایشان برای ملائکه و تو آشناست؛ اما صدای من آشنا نیست، دیر به درگاهت آمده ام، مرا بپذیر»
#لاتی_که_مردم_از_نیمخورده_غذایش_برای_تبرک_می_بردند.
قاسم بعد از این قضیه جز شاگردان آیت الله قاضی می شود؛ به طوری که مردم نیم خورده غذایش را برای تبرک می بردند
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
طائفه جنّ، “سنی” ندارند!
آیت الله حسن زاده آملی می نویسد:
« جناب استاد ما علامه طباطبائی(ره) صاحب تفسیر قیّم و عظیم «المیزان» فرموده است که:
« استاد ما مرحوم آقا سید علی قاضی حکایت کرد که کسی از جنّ پرسیده است ( و فرموده است شاید آن کس خود مرحوم قاضی بوده است ):
طائفه جن به چه مذاهب اند؟
آن جن در جواب گفت:
« طائفه جنّ مانند إنس دارای مذاهب گوناگون اند، جز اینکه “سنی” ندارند برای اینکه در میان ما کسانی هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشتند و شاهد ماجرا بوده اند. »
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
داستان واقعی: ۱۵روز رانندگی بدون بنزین😱
در راه بنزین تمام شد و ماشین از حرکت ایستاد من ناچار بودم تا دو فرسنگ راه را پیاده پیموده و به جادّه اصلی برسم تا از وسائل نقلیه عبوری مقداری بنزین بگیرم.
امّا حاج شیخ به من فرمود: ماشین را روشن کن. عرض کردم: بنزین ندارم. باز اصرار فرمود و من انکار کردم. امّا مسافرین نیز گفتند: تو ماشین را روشن کن شاید این آقا توجهی کرده باشند ناچار پشت فرمان نشستم، و سوییچ را چرخاندم با کمال شگفتی اتومبیل روشن شد و مسافران را به مقصد رساندم.
حاج شیخ(مرحوم نخودکی) به من فرمود:
تا زمانی که مخزن بنزین را باز نکنی این اتومبیل نیاز به بنزین نخواهد داشت. مدت پانزده روز بدون ریختن بنزین مسافرت ها کردم تا اینکه یک روز وسوسه شدم که داخل باک را ببینم، دیدم همچنان خشک و خالی از بنزین است ولی باکمال تأسف تا مجدداً بنزین نریختم اتومبیل هرگز حرکت نکرد.
منبع : خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص132
#نشرحداکثری = #ثواب = #صدقه
@edalatkojast
قبیحترین و زشتترین حالت و خصلت برای مؤمن آن حالتی است که دارای #آرزوئی باشد که سبب #ذلّت_وخواری او گردد
امام حسن عسکری علیه السلام
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
مواظب باش از این که بخواهی #شایعه و سخن پراکنی نمائی و یا این که بخواهی دنبال مقام و #ریاست باشی و #تشنه آن گردی، چون هر دوی آنها انسان را #هلاک خواهد نمود.
امام حسن عسکری علیه السلام
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast
ماجراي سيبي كه علامه مجلسي را در عالم برزخ نجات داد
از آقا رضا در قدیم شنیده بودم که مرحوم مجلسی را خواب دیدند و گفتند: چی شد، بالاخره در اون عالم با تو چه کردند؟
گفت: این همه کتاب نوشتم و این همه کار کردم، هیچ کدام به کارم نرسید ؛ فقط یک روز سیبی در دستم بود، دیدم بچهای در بغل مادرش تقلا میکند و چشمش به اون سیب افتاده، من این سیب را دادم به بچه خودم هم نخوردم.
همون سیبی که بچه را خوشحال کرد ، همون منو نجات داد.
#نشرحداکثری = #ثواب
@edalatkojast