استدلال صدویکم: به درک!
درباره ضرورت و مزایای ترمیم دستمزد کارگران برای بهبود وضع عدالت، اقتصاد، تولید، اشتغال و حتی فرهنگ و ... دهها استدلال و استناد ذکر و بحث و بررسی شده (به پرونده سرکوب دستمزد نامه جمهور پنجم مراجعه بفرمایید) اما زبان دولت و مسئولان و ذینفعان زبان استدلال و دلیل نیست؛ ترکیبی از منفعت و جهالت است.
در این فضا صدویکمین استدلال در پاسخ به دو توهم تکراری و تاریخگذشته تورم و تعدیل یک کلمه است: به درک!
میگویند ترمیم دستمزد باعث افزایش تورم میشود. به صد دلیل نمیشود اما اگر نمیفهمند؛ پس به درک اگر بشود. به دولتی که نمیتواند یا نمیخواهد تورم را کنترل کند و میخواهد از این ناتوانی کره هم بگیرد و حقوق کارگران را سرکوب کند باید گفت به درک اگر باعث تورم میشود؛ حقوق حقه کارگر را باید پرداخت کنی و تورم را از سرچشمه آن کنترل کنی.
میگویند ترمیم دستمزد باعث افزایش هزینه تولید کارگاههای کوچک و احتمال اخراج کارگران میشود. به صد دلیل نمیشود و اگر برای یک درصد بسیار کمی هم بشود باید با حمایت دولتی جبران شود نه تحمیل بردگی به میلیونها کارگر. به کارفرمایی که علیرغم سود بادآورده تورم، انواع حمایت پیدا و پنهان، طفره از قانون و... باز هم حرف از افزایش هزینه تولید میزند، باید گفت به درک! اگر عرضه تولید در این شرایط را نداری، حق نداری ضعف خود یا دولت را با بردگی کارگران جبران کنی.
ممکن است گفته شود پاسخ دولت و کارفرما هم یک بهدرک در قالب سرکوب دستمزد است، که هست، اما بهدرک کارگران نیز صرفا یک عصبانیت کلامی نیست؛ این عصبانیت میتواند به عصیان تبدیل شود، انشاءالله.
کیوان سلیمانی
@edallat
مشغول نوشتن متنی درباره فلسطین؛ فاجعه شفاء جان و توان ادامه را گرفت. پس «با چشمان خودت این صحنههای پر از رنج و درد و ستم را ببین و بگذار که فرزندان و نوههایت نیز آنها را مشاهده کنند. ببین و کینۀ صهیونیستها را به دل بگیر و با تمام وجود و احساس خودت به آنها کینه بورز و از آنها متنفّر باش».
@edallat
چند کلمه درباره نابرابری و برادرکشتگی.
یکی از مصائب جامعه ما این است که «جامعه» نیست؛ نه از آن منظر گمنشافت و گزلشافتی که سنتی و عاطفهمحور است، بلکه از این منظر که فاقد تشکلیافتگی مولّد کنش مشترک فضیلتخواهانه است؛ در واقع «قائم بالقسط» نیست. البته علت نه در خلقیات جامعه که در حاکمیت جامعهزدا و «ناجامعه»ساز است.
حاکمیت چگونه جامعهزدایی و ناجامعهسازی میکند؟ با طرد هرگونه اجتماع مستقل منتقد و تولید مجموعههای متصل مطیع.
حاکمیت چگونه جامعهزدایی و ناجامعهسازی میکند؟ با نابرابری نابرادریساز؛ یک سو طبقه مترف متصل و یک سو ناطبقه تجزیهشده یا همان «کارگران بیطبقه».
وقتی سرمایهداری مرگ و زندگی را طبقاتی میکند، طبیعی و ضروری است که مستضعفین با مترفین برادرکشتگی داشته باشند.
در جنگ نابرابر فقر و غنا، ما با شما برادری نداریم، برادرکشتگی داریم. البته «تشنگی به خون سرمایهداران زالوصفت» مبنای انسانی و اسلامی دارد.
آنها که به بهانه برادری بر نابرابری سرپوش میگذارند، فارغ از نفهمیدن ربط عدالت و وحدت؛ برادری خود را ثابت نکردهاند. ایدههای جنایتپوش داعی به برادری در وضع نابرابر؛ نابرادرانه و ناجوانمردانهاند.
آنها که نابرابری را تنها اقتصادی میفهمند، برابری را ناقص فهمیدهاند اما آنها که نابرابری اقتصادی را فرعی جلوه میدهند، برابری را اصلا نفهمیدهاند؛ نابرابری اقتصادی سرچشمه نانمایندگی سیاسی و نابرادری اجتماعی است، و البته برادرکشتگی حیاتی...
کیوان سلیمانی
@edallat
ستم یا آسیب؛ مسئله کدام است؟
حلقههای میانی؛ راه یا بیراهه؟
امروز تحجر ارتجاعی راه دیروز تجدد التقاطی را در پیش گرفته و با تمرکز بر آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد و طلاق و مفاسد اخلاقی، که هم اشتباه و چالش نیمهاختیاریاند و هم معلول و پیامد مسائل اجتماعی، از تمرکز بر مسائل اجتماعی همچون نابرابری و تبعیض و سرکوب دستمزد کارگران، که هم ظلم اجباری و تحمیلیاند و هم علت آسیبهای اجتماعی، طفره رفته و بر آنها سرپوش میگذارد. طبق منطق عقلی و نقلی و تجربی، نابرابری و فقر و تکاثر منجر به رواج آسیب و فساد و مفاسد اجتماعی و اخلاقی در جامعه میشود.
از طرفی موضوع و مخاطب اصلی آسیبشناسی اجتماعی، جامعه است و موضوع و مخاطب مسئلهشناسی اجتماعی، حاکمیت. بنابراین از این منظر نیز تمایل محافظهکاری متصل نسبت به غلبه آسیبشناسی بر مسئلهشناسی، طبیعی و قابل فهم در فضای تضاد منافع است. در حالی که حاکمیت هم از مسیر مسائل آسیبزا و هم از مسیر آسیبهای مبتلابه، در شیوع آسیبهای اجتماعی در کشور نقش ویژه داشته و شایسته تمرکز از سوی مصلحان اجتماعی است.
از طرف دیگر در فضای آسیبشناسی نیز تحجر و تجدد، هر دو بر طبقه مستضعف تمرکز داشته و کمتر به شیوع علِّی آسیبها در طبقه مترف و مسئول و سرریز آنها در ساختار طبقاتی جامعه سرمایهداری، توجه دارد. کافی است پژوهشی کمّی و کیفی انجام شود تا کمّ و کیف آسیبها در طبقات مترف و مستضعف سنجش و مقایسه شود. قابل پیشبینی نیست که انواع روابط نامتعارف و نامشروع، مصرف مواد مخدر گران و نوظهور و طلاق در میان مترفین شایعتر است یا مستضعفین؟
بنابراین فارغ از حسن نیت احتمالی برخی فعالان جوان، شبهکنشگری متحجرها از جمله در بهاصطلاح جریانات حلقههای میانی برخاسته از حاشیه نهادهای امنیتی و عمومی و متمرکز بر آسیبهای اجتماعی مناطق و محلات حاشیهنشین، نه تنها امکان کارآمدی و اثرگذاری جدی در حل مسئله و بهبود وضعیت اجتماعی ندارد بلکه هم به تعلیق و تعمیق مسائل و آسیبهای اجتماعی کمک میکند و هم از پیدایش و گسترش نیروها و جریانات خودجوش، مستقل و منتقد اجتماعی برای کنشگری کارآمد و مؤثر در حل مسئله و تحول وضعیت پیشگیری و ممانعت میکند.
برای نمونه در شرایطی که هر ساله میلیونها ایرانی در سایه سرکوب تشکلهای مستقل کارگری، از سرکوب دستمزد کارگران متضرر میشوند، مجموعههای مردمینما بدون کوچکترین واکنش و حتی اطلاعی از مسئله، به خیال خام خود مشغول کاهش آسیبها با حمایت و شبکهسازی گروههای مردمی محلات حاشیه و شهرستانهای محروم هستند!
البته تولید و تکثیر این مجموعههای مصنوعی ریشه در تصمیم و سیاستی فراتر از کنشگران و گروهها، و در سطح سیستم و ساختارها و تصمیمگیران حاکمیت دارد؛ ساخت و برساخت یک مشارکت مصنوعی یک تصمیم تحجرمآبانه و محافظهکارانه در تثبیت وضع موجود است. جریان حاکم دچار یک معضل متناقض است؛ از یک سو نیازمند مشارکت و مدعی جمهوریت است، و از سوی دیگر درگیر بحران اعتماد و رضایت اجتماعی. پاسخ حاکمیت به این پارادوکس، ساخت یک شبهجامعه همدل، همسو، متصل و مطیع از یک سو و اجتماعزدایی و جامعهستیزی و تبدیل جامعه به ناجامعه از سوی دیگر است.
بنابراین عجیب اما واقعی است که ادبیات و انگاره رنگباخته آسیبهای اجتماعی، همچنان و هنوز نقل محافل پیدا و پستوی اجرایی و سیاسی و سیاستی کشور، از وزارت کشور تا شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شعار امسال نیز وزش باد به خرمن حلقههای مزاحم و کاسبان آسیب است؛ از جیب بیتالمال، به نام مردم مستضعف و به کام دلالان اجتماعی لولیده در دکانهایی با عناوین «قرارگاه»، «شتابدهنده»، «دانشبنیان»، «مرکز نوآوری» و... .
خلاصه آنکه باید به جای «کاهش آسیبهای معلولی جامعه مستضعفان با تکثیر مجموعههای مصنوعی مردمینما»، بر «حل مسائل علّی حاکمیت مترفان با تقویت تشکلهای مستقل مردمی» تمرکز کرد.
کیوان سلیمانی
@edallat
درباره نابرابری و جامعهشناسی.
سرنخ هر مسئله را که دنبال کنی به نابرابری میرسی، وگرنه بیراهه رفتهای. نابرابری علتالعلل مسائل اجتماعی است؛ تحقیر شخصیتی، تحمیل اراده و تحمیق فکری تنها از موقعیت تبعیضآمیز ممکن است. نابرابری علتالعلل آسیبهای اجتماعی است؛ فقر و تکاثر دو بال نابرابریاند و دو بستر کفر و تُرف و فسق و فساد. سرنخ اعتیاد، طلاق، فحشا، اسراف، رشوه، رانت، اختلاس، بیحجابی، خشونت، افسردگی و هر گناه و خطای شرعی و عرفی را دنبال کنی، به نابرابری میرسی. راهحل؟ تمرکز بر تمهید جامعه متوازن؛ لیقوم الناس بالقسط...
اگر نابرابری علت مسائل و آسیبهای اجتماعی است، علت خود نابرابری چیست؟ نابرابری! یعنی حتی علت خود نابرابری نیز نابرابری است؛ نابرابری امروز، ریشه نابرابری مضاعف فرداست؛ داراها داراتر میشوند و ندارها ندارتر. تو گویی نابرابری مادر نابرابری است و نحوی اتحاد خالق و مخلوق برقرار است!
علتالعلل نابرابری، سرمایهداری است. سرمایهداری یعنی چه؟ یعنی نظام ذاتاً طبقاتی و نابرابر. علت نخستین و سنگبنای سرمایهداری، یک نابرابری بنیادین است؛ باور به برتری سرمایه بر کار. سرمایهداری هم خدای نابرابری است هم خود نابرابری.
کل جامعهشناسی یک کلمه است در تحلیل و حل یک مسئله؛ نابرابری! باقی، یا زاییده است یا زائده. پس جامعهشناسی علم مطالعه نابرابری است. اگر جامعهشناسی میخوانید و مسئلهتان مستقیم یا غیرمستقیم نابرابری نیست، جامعهشناسی نمیخوانید. اگر علوم انسانی میخوانید و عدالت را محور نظام مسائل رشته خودتان نمیدانید، علوم انسانی نمیخوانید.
کیوان سلیمانی
@edallat
🔴⚪️🔵 ویژه برنامه روز جهانی کارگر دفتر آرمان علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📌 بازخوانی پویش حداقل مزد ۱۴۰۳
با ارائه:
🔻 علیرضا میرغفاری، نماینده کارگران در شورایعالی کار
🔻 علی حیدری، معاون اشتغال سازمان تامین اجتماعی
🔻 کیوان سلیمانی، پژوهشگر اجتماعی
🔻 امیر خراسانی، پژوهشگر اجتماعی
⭕️ زمان: روز جهانی کارگر مصادف با ۱۴۰۳/۰۲/۱۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۸
📍 مکان: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سالن دکتر شریعتی
@edallat
تأمین طبقاتی و تمدید بیگاری
مسئلهها و نامسئلههای بیمه و بازنشستگی در ایران
نامه جمهور پنجم
@edallat
هدایت شده از اندیشکده شرح
🔰 چرا مسائل کارگران؟
➖ بیان مسئله کارگاه نابرابری حقوق کارگر و کارفرما در مناسبات تولیدی
⚠️ در سال 1402، جان 2115 کارگر در ایران گرفته شد؛ 215 نفر بیشتر از سال 1401 و هر چهار ساعت یک نفر! آیا این خبر را شنیدهاید؟ در رسانههای رسمی و غیررسمی و سخنان و تصمیمات مسئولان اثری از این مسئله دیدهاید؟ به نظر شما علت این سکوت مطلق در قبال این مسئله چیست؟ شما در این زمینه چه احساس و نگاهی دارید؟ مسئولیت ما در این زمینه چیست؟
🔸 در عصر سرمایهداری، جامعه یعنی طبقه کارگر. اگر هر که _مستقیم یا غیرمستقیم_ برای دیگری کار میکند را «کارگر» بدانیم، جامعه سرمایهداری را متشکل از تنها دو طبقه اکثریت کارگر و اقلیت سرمایهدار فهم خواهیم کرد. اگر از این معنا نیز عدول کرده و تنها آنان که در ازای دستمزد کار کرده و طبق تعریف رسمی نیز کارگر دانسته میشوند را کارگر بدانیم، در ایران امروز بین 14 تا 20 میلیون کارگر داریم، و این یعنی جمعیت بین 42 تا 60 میلیونی جامعه کارگری. بنابراین اگر کمیت و سهم انسانی از جامعه را مبنای انتخاب مسئله قرار دهیم، هرگونه پرداخت به «مسئلهشناسی اجتماعی» لاجرم باید از «مسائل کارگران» آغاز شود.
🔸 در عصر سرمایهداری، مسئله نابرابری است و هسته اصلی این نابرابری، نابرابری کار و سرمایه منعکس در نابرابری حقوق کارگر و کارفرما. از طرفی در نظام ارزشی اسلامی نیز عدالت تنها ارزش مطلق و معیار سایر ارزشهاست. در ایران اسلامی امروز نیز مانند بسیاری از کشورها شاهد نابرابری طبقاتی کارگر و سرمایهدار هستیم. بنابراین اگر شاخص و غایت آرمانی یا واقعیت عینی متناظر را مبنای انتخاب مسئله قرار دهیم، هرگونه پرداخت به حکمرانی و «مسئلهشناسی اجتماعی» لاجرم باید از عدالت، برابری و «مسئله نابرابری حقوق کارگر و کارفرما در مناسبات تولیدی» شروع شود.
🔸 با این وجود اما مسائل کارگران، از مسائل مغفول و مظلوم در جامعه و از جمله نزد مجموعهها و نیروهای اجتماعی معطوف به انقلاب و جمهوری اسلامی هستند. این امر به نوبه خود ضرورت عینی و عقلی پرداخت به مسئله کارگری را مضاعف میکند. برگزاری کارگاه مهارتی و جمعی «نابرابری حقوق کاگر و کارفرما در مناسبات تولیدی» توسط اندیشکده شرح، به عنوان اولین کارگاه از سلسله کارگاههای «مسئلهشناسی اجتماعی»، در راستای احیای این دغدغه و «مسئلهسازی اجتماعی» حول آن صورت گرفته است.
🔸 «نابرابری در مالکیت منابع و ابزار تولید»، «سرکوب دستمزد کارگران»، «وضعیت سهجانبهگرایی و تشکلیابی» و «تضییع حقوق رفاهی کارگران» از جمله مسائل مهم امروز کارگران در ایران هستند.
🔹 در این رویداد سهروزه در پی آن هستیم که با هماندیشی جمعی و گفتوگوی تیممحور مشارکتکنندگان دغدغهمند و با راهنمایی منتورها ذیل «روش کارگاهی» و مبتنی بر نسخه مختصری از «مدل مسئلهپژوهی اجتماعی» متشکل از چهار گام، به «شاخصگذاری»، «وضعیتشناسی»، «مسئلهشناسی» و «ایدهپردازی» ناظر به چهار مسئله مذکور پرداخته و سرانجام با تحلیل شبکهای علتها و راهحلها به گلوگاههای محوری و ایدههای کانونی مسئله کارگران نزدیک شویم.
🔰 لینک ثبتنام در کارگاه
✅ اندیشکده شرح
✅ @sharhthinktank
عدالت، آزادی، جمهوری اسلامی!
روزانه شش کارگر کشته و حداقل شش خانواده عزادار میشود؛ کدام یک از کاندیداها، این مترسکان رجلنما، نسبت به اکثریت ایرانیان یعنی جامعه کارگری و این نسلکشی خاموش و تدریجی و طبقاتی دغدغه واقعی دارد؟ این متحجران شیک تا شلخته بیریش و ریشدار، جز جادهصافکن نوکیسگان، آن کاسبان مرگ، هستند؟
اگر با عینک اجتماعی به صحنه انتخابات نگاه کنی، چیزی جز یک کمدی تاریک با بازیگری کوتولههای گلخانهای میبینی؟ طنز تلخی که در آن اثری از مهمترین مسائل اجتماعی ایران؛ از نابرابری طبقاتی و دولتفروشی و اختصاصیسازی مالکیتها تا طرد و تحقیر و مرگ و زندگی کارگران تا کولبران نیست.
علیرغم اینکه برای برابری و آزادی انقلاب شد اما نه در واقعیت خبر جدی از این دو هست و نه در انتخابات. برای تحجر آزادی یعنی زندان نبودن و امنیت یعنی زنده بودن.
دعواهای انتخاباتی چنان مبتذل است که گویی سالها درجا زدن و عقبگرد تمامی ندارد؛ در عصر سلطه سرمایهداری و نابرابری طبقاتی و نسلکشی کارگران و اختصاصیسازی دولت و انحصار آزادی، باندهای قدرتطلب رسانهباز سیاستزده درباره جدال جلیلی و لاریجانی جدل میکنند.
در این میان مدعای «مشکلات معیشتی» هم سرپوش «مسائل اقتصادی» و البته «اقتصاد سیاسی» است. مسئله اصلی و علّی سرمایهداری ساختاری و نابرابری در مالکیت و قدرت است نه معلولهای مهم آن مانند فقر و فلاکت.
سرایش شعر و شعار درباره مشکلات معیشتی و اشتغال، یک نمایش منافقانه با منش اربابرعیتی است؛ بالاخره ارباب هم که باشی برای حفظ قدرت خود باید به فکر بخورونمیر رعیت باشی. مادامی که مسئله از معیشت و اشتغال به مالکیت و استثمار ارتقاء نیابد؛ در عصر نامسئلهبازی سهمخواهان و نوکیسگان به سر میبریم.
مسئله سلطه سرمایه بر کار است نه بیکاری که راهحل آن ایجاد اشتغال باشد؛ در شرایطی که سهم کارگر از تولید، حداقلی و حدود ۶۰ درصد اشتغال، غیررسمی و بیش از ۹۰ درصد آن موقتی باشد؛ ایجاد اشتغال یعنی استمرار استثمار و تقویت بیگاری نه حل بیکاری.
در این شرایط، یک موج و جوّ نابهنگام و استحماری در حال ایجاد است که جایگاه اخلاق فردی و گفتاری را در حکمرانی، از مجلس تا دولت، بیش از حد برجسته میکند. درحالیکه اراده معطوف به نابرابری، تبعیض و فساد بزرگترین رذیلت اخلاقی و اتفاقا ریشه رذائل اخلاقی جزئی رفتاری و گفتاری است که نباید کمرنگ شود.
علاوه بر عدالت و ذیل آزادی، جمهوریت نیز قربانی این معرکه است. در مردمسالاری تحجرمآبان نهایتا از جلیلی تا لاریجانی جا باشد، دموکراسی تجددخواهان تا تاجزاده هم کش میآید؛ جمهوریت اما دغدغه اکثریت باقیمانده و بیرونرانده را دارد.
کیوان سلیمانی
@edallat
انتخابات و طبقه کارگر.
در ایران امروز به طور خاص دو دغدغه انسانی اولویت دارد؛ یک، طبقه کارگر در ایران که شامل مهاجران نیز میشود. دو، ملت فلسطین. سیاستهای نظام نسبت به دومی با تغییر دولتها چندان تغییری نمیکند، پس آنچه در انتخابات تعیینکننده است نسبت با طبقه کارگر است.
بدیهی است تنها نماینده برآمده از طبقه کارگر شایستگی و امکان نمایندگی واقعی این طبقه را دارد اما در واقعیت نه خبری از نماینده کارگری هست و نه البته طبقه تشکلیافته کارگری نمایندهساز. پس ضرورت اساسی تلاش برای تشکلیابی، خودآگاهی و قدرتیابی کارگران رسمی و غیرسمی، به عنوان اکثریت جامعه ایران است.
در شرایط فعلی اگر بر فرض محال کاندیدایی نسبت به طبقه کارگر و مسائل کارگران دغدغه و مسئلهسازی داشته باشد و رسالت عاریتی خود را تسهیل مالکیتیابی اقتصادی، تشکلیابی اجتماعی، قدرتیابی سیاسی و کرامتیابی فرهنگی این طبقه بداند، میشود از سر ضرورت و اضطرار به او فرصت مشروط داد.
آنها که مدعی حل مسائل کارگری هستند باید سطح بحث خود را به این حقوق چهارگانه ارتقاء دهند؛ مالکیت، تشکل، قدرت و کرامت. نه رویکرد تقلیلآمیز امنیت و دستمزد منهای مالکیت و تشکل مسائل کارگران را پایهای و پایدار حل میکند و نه البته رویکرد توهینآمیز توزیع صدقه انتخاباتی.
کیوان سلیمانی
@edallat
انتخابات ۱۴۰۳ و طبقه مستضعف معمولی.
پاییز ۹۶، دو ماه مانده به اعتراضات، از «خطا در تشخیص و تحلیل طبقه مستضعف» و «ایران در آستانه عصیان» نوشتم؛ آن روزها برخی سیاهنمایی میدانستند و این روزها همچنان بر همان تصور فانتزی از فرودستان اصرار دارند؛ تقلا برای انتخاب یک رئیسجمهور «اخلاقمدار، خوب و خادم» تداوم همان خطاست.
سرنوشت انتخابات ۱۴۰۳ را نه تخصص و طعنه و توییتر و نه طبقات مرفه و متوسط مذهبی یا عرفی و متصل یا مستقل بلکه طبقه مستضعف مذهبی معمولی رقم میزند؛ طبقهای که بخش بزرگی از جامعه را شامل شده، رای بالقوه بالایی داشته و توسط تمام فرقههای سیاسی و رسانههای وابسته سانسور و سرکوب میشود.
پزشکیان هرچند نماینده طبقه سرمایهدار است اما ممکن است با منش و مرام مردمی، ادبیات عدالتخواهانه علوی و پرستیژ انتقادی انفرادی نسبت به مسئولان مذهبی و رسمی وضع موجود در یک رقابت نابرابر یک به چند از نگاه مخاطب مناظرات، رای بالقوه طبقه کارگر را بالفعل و خود را رئیسجمهور کند.
جلیلی اگر میخواهد از سایه خارج شود ابتدا باید به جای انکار، از حلقه محدود حواریون خود خارج شده و با زبان مردم از مسائل مردم خطاب به مردم صحبت کند. البته که سخت بتواند، چون خاستگاه، اتمسفر و خلق و خوی خود او همین طیف و طایفه است.
کیوان سلیمانی
@edallat
ظریف و سربلندی دولت روحانی!
دکتر ظریف گفته «فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد. دولت روحانی توانست کشور را سربلند کند». با هم چندتا از سربلندیهای دوره روحانی رو مرور کنیم تا متوجه بشیم که راست میگه، فرق میکنه، ولی برای فرادستان نه فرودستان و ما بین «کاسبان تحریم» و «کاسبان توافق» گرفتار شدیم:
1. در دولت روحانی و ظریف حدود ۱۰ میلیون نفر به زیر خط فقر تبعید شدند و درصد و جمعیت فقرا به ۳۰.۴ درصد و عدد وحشتناک ۲۵.۶ میلیون نفر رسید، یعنی حدود یک سوم جامعه رسما فقیرن.
2. در دولت روحانی و ظریف سرانه کالری دریافتی ایرانیان همواره کاهشی بوده و حتی به میزان کمتر از حداقل کالری لازم رسیده، یعنی سفره مردم «آنچنان» کوچیک و بیرونق شده که متأسفانه کار به «گرسنگی عمومی» کشیده.
۳. در دولت روحانی و ظریف شاخص فلاکت که جمع بیکاری و تورمه علیرغم روند کاهشی اولیه اما در مجموع افزایش داشته و به بالاترین میزان در سی سال پس از جنگ نزدیک شده.
۶. در دولت روحانی و ظریف نسبت درآمد اغنیا به فقرا از 10.7 برابر به ۱۳.۵ برابر رسیده و نهایتا در سال ۱۴۰۰ سهم سه دهک بالا ۵۷ درصد کل و ۱۴ درصد بیشتر از سهم هفت دهک دیگه شده.
۷. در دولت روحانی و ظریف حداقل دستمزد کارگران علیرغم افزایش اولیه در دوره دوم و در مجموع کاهش پیدا کرده و به کمترین میزان در سی سال پس از جنگ رسیده!
۸. در دولت روحانی و ظریف خرید خونه به رویای محال تبدیل شده. برای نمونه متوسط قیمت یک متر مربع آپارتمان در تهران حدود ۹ برابر حداقل دستمزد شده!
۹. در دولت روحانی و ظریف سهم هزینه آموزش از کل هزینه خانوار تقریبا نصف شده و این یعنی بازتولید فقر و جهل و نابرابری طبقاتی.
۱۰. در دولت روحانی و ظریف تعداد مرگومیرهای ناشی از حوادث کار کارگران نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه بیشتر شده و از ۱۶۹۳ نفر در سال ۱۳۹۶ به ۱۹۲۶ نفر در سال ۱۴۰۰ رسیده. خلاصه اینکه درسته، فرق میکنه کی رئیسجمهور بشه، ولی سهم ما فقر و مرگ بیشتره و سهم شما ثروت و زندگی بهتر.
کیوان سلیمانی
@edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طوفان
یکتنه در میدان مبارزه
سینهستبر مقابل شر مطلق
چون خون در قلب مقاومت
چشم در چشم جنون تاریخ
یکهمردی ایستاده؛
یحیی سنوار!
یحیی سنوار؛
خوشا چون تو مردن..
۲۷.۷.۱۴۰۳
هدایت شده از نامه جمهور
🔻پيشفروش شماره ۷و۸ نامهجمهور ویژهنامه فلسطین آغاز شد.
🔷 به اطلاع میرسانیم شماره ۷و۸ با موضوع تخصصی زندگی در فلسطین منتشر و آمادهی فروش است. به همین سبب طرح ویژه پیشفروش، شامل تخفیف ویژه و ارسال رایگان برای شما خوانندگان عزیز در نظر گرفته شده است.
🖋شماره هفتم فصلنامه «نامهجمهور» ویژهنامه فلسطین منتشر شد:
📌 تعداد صفحات: ۳۶۴
📎سه فصل این شماره عبارتند از:
1️⃣اراده :
زندگی مقاومت است؛ روایتهایی از زندگی روزمره انسان فلسطینی
2️⃣ایده:
فلسطین آگاهی است؛ تأملاتی پیرامون زندگی روزمره انسان فلسطینی
3️⃣کنشگر:
فلسطین میدان است؛ تحلیل پیرامون کنشگری معطوف به فلسطین
🖋شماره هشتم فصلنامه «نامهجمهور» ویژهنامه فلسطین منتشر شد:
📌 تعداد صفحات:٣٠٤ صفحه
📎 فصلهای این شماره عبارتند از:
0️⃣سرمقاله:
فلسطین و سلطه؛ فلسطین کانون آگاهی بر ضد سلطه
1️⃣فصل اول:
فلسطین به مثابه آگاهی
2️⃣فصل دوم:
گفتوگوهایی درباره آگاهیِ
فلسطین
3️⃣فصل سوم:
ادوارد سعید و آگاهی فلسطینی
🔻شرايط مخصوص پيشفروش:
🔹خرید جلد۷و۸باهم: ۱۰۰تومان تخفیف+ارسال رایگان
🔹هزینه دو شماره بهجای ۴۷۰هزارتومان؛ ۳۷۰هزارتومان
🔹خرید هرکدام از شمارههای ۷و۸ به صورت تکی: ارسال رایگان
▫️شماره هفت ۲۲۰هزارتومان، شماره هشت۲۰۰هزار تومان
🔷به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
واریز کرده و رسید واریز را به همراه آدرس پستی و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ یا آیدی @Jomhour_admin ارسال نمایید
🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور