فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥التماسی که شنیده نشد
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
✅کانال #میثم_تمار 👇
@meysame_tammarr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥برای هموطنانم که در عمق زمین به سوی آسمان پَر کشیدند💔
🔹ویدیویی که محسنچاوشی به مناسبت حادثه معدن طبس منتشر کرد.
✅ @qome_ziba
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و آنان که رفتند تا ما بمانیم...
نفر اول تو بایدم هم از این جهندم بری ،تا اونور بفهمی معنای خوشبختی دقیقا چی بود ... خیلی ها فقط باید برن تا معنای ارامش و آسایش رو بفهمن ( که اگر بفهمن...😏)
درود خدا و پیامبرش بر شهیدان این مرزو بوم 💔🥀
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
به جمع 🇵🇸#یاوران_ظهور🇮🇷بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/1253245207C490361b978
اندوه از دست دادن هموطنان عزیزمان چنان تلخ است که هیچ عبارتی را در این مقام، یارای مرهم نهادن نیست. تنها یاد خداست که میتواند دل پر دردمان را تسلی بخشد. ضمن تسلیت به همه هموطنان عزیز، برای بازماندگان این عزیزان صبر و برای درگذشتگان، رحمت بی کران الهی را آرزو داریم، امید که روح آن عزیزان، آسوده و خرسند در حریم امن الهی آرام گیرد.
💠 کسی که در طلب رزق در دنیا باشد و قصد او ( از کار کردن) بی نیازی از تقاضا کردن از دیگران، توسعه دادن زندگی خانواده اش و نیز رسیدگی به همسایگان باشد در حالی که صورتش چون ماه شب چهارده درخشندگی دارد به دیدار خداوند می شتابد.
#امام_محمدباقر (علیهالسّلام)
جان باختن شماری از کارگران در پی حادثه اندوهبار انفجار معدن در #طبس بر ملت ایران بویژه بر خانوادههای داغدار این زحمتکشان تسلیت باد
🏴🇮🇷🏴
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) میفرمایند:
«فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک؛
همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود.»« ↑ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق،»
گفتگوی آزاد
#همسرداری_اسلامی_جلسه2
🔹انگیزه های درست ازدواج چیست؟
🔹انگیزه نادرست ازدواج چیست؟
🔹استعاره های مهم ازدواج چیست ؟
♦️♦️🌹🌹♦️♦️
با کارشناسی سرکار خانم شیرازی
@sirazi
https://eitaa.com/joinchat/1826685111C407b5f1457
24.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چرا حاج قاسم اجازه نداد دخترش او را بغل کند ؟!
🔺مردِ میدان از چه چیزی میترسید ؟
🔸سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در حسینیه روح الله(ره) _ صفر ۱۴۴۵ ه.ق
🔸#جهاد_تبیین ( کلیپ شماره ۳۷ )
#
هیئتی_در_تراز_انقلاب_اسلامی
#هیئت_حسینیه_روح_الله_ره_رفسنجان 🔹با ما همراه باشید ⬇️
🆔@hoseyniye_roh_alah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربتِ تهران؟!!!👏👏👏
✅ عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار
🔹گویا یکی از معشوقه های صدام در خاطرات خود آورده است که:
در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.
🔹یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند.
*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای *برزان تکریتی* برادر صدام مینویسد، و از او در خواست میکند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
🔹برزان قبول نکرد و در جواب نامهی *میاده* نوشت:
جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ....
*میاده* که روزهای آخر بارداری را طی میکرد، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت.
🔹خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد.
*رضیه* زنِ زندانبان، با اشارهی رییس زندان، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد!!!
آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنینش را جویا شد و گزارش خواست.
🔹رییس زندان نیز در گزارش نوشت:
جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...
رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، همقسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.
از آن پس، همه نوزاد را *ولید* میخواندند.
سالها گذشت و *ولید* بزرگ شد.
🔹برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر، خبرهایی دربارهی خواهرزادهاش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که *رضیه* داده بود او را یافت.
🔹*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
*رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده، هرگز تنهایش نمیگذارم.
این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود.
خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند.
🔹ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود.
از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!.
آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ...
🔹پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت.
بدینسان دست حق و عدالت، ستمگر بیرحم را از جایی که گمان نمیکرد، به سزای اعمالش رساند.
🔹برگرفته از نوشتههای *پاریسولا لامپوس* معشوقهی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق.
«آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل
چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است»
صائب تبریزی