تویکتابِ" سھدقیقھدرقیامت "
اومدهکه:
[.._هرچیمنشوخیشوخیانجامدادم،
ایناجدیجدینوشتن..._]
حواسمون باش🙃
#مثلاچت_بانامحرم:)
برخی مطالب، عبرتها و پیام ها را با ویرایش و حذفیات درکانال میذاریم تا مختصر و مفید باشد و بدآموزی نداشته باشد
به عبرت نامه زیر توجه بفرمایید 👇
#عبرت نامه
ارتباط اشتباه مجازی
سلام اگه به نظرتون مفیده تجربه منو با دیگران به اشتراک بذارین
من هفته پیش با اقایی اشنا شدم و این اشنایی فقط برای یادگیری برنامه نویسی بود و سوال هایی که پیش میومد رو ازشون میپرسیدم .
یکی از مواردی که زیاد بهش معتقد نبودم روابط با نامحرم بود.
با این وجود توی زندگیم رابطه ای در قالب دوستی با جنس مخالف نداشتم .
من توی یک مدت خیلی کوتاهی به ایشون علاقه مند شدم و شدت این علاقه به حدی بود که چند شب پیش ایشون به من گفتن که سرشون درد میکنه من به شدت مریض شدم و حتی وقتی رفتیم دکتر دکتر گفت اصلا هیچ کاریت نیست و من چه دارویی بهت بدم من
توی این هفته هر شب یک ساعت با ایشون حرف میزدم و به قدری وابسته شده بودم که روزها فقط گریه میکردم، خواستم کات کنم
شب انلاین شدم و دیدم ایشون پیویشون رو برای من پاک کردن بهشون پیام دادم اگه ازتون سوال بپرسم جواب نمیدین
ایشون هم من رو پیچوند فهمیدم با کسی دیگه ارتباط گرفته😔😔 من فکر میکردم اگه یک روز این اتفاق بیفته خیلی گریه میکنم اومدم گریه کنم یکهویی حالم خوب شد احساس کردم چقدر خدا رو دوست دارم چقدر اشتباه کردم که همیشه خدا حواسش به من بوده و من حواسم نبوده.
الان از خدا خجالت میکشم ولی میدونم که خدا پشتمه
تلنگر ✋🏼
خدایۍاینفضایمجازیچیـه
کـهمابھـشدلبستیم💔❗️
غرقشدیمتوش...
یادمهقبلامیگفتن :
دنیاتو ولکن ؛ آخرتتروبچسب
اما...
الانمیگـم :
فضاےِمجازیرو ولکن
دنیاتوبساز.
حواستباشہآخرتتتباھ نشہ 🍃
سلام علیکم
تجربه ی خیلی بدی هستش...
من داخل همین گروه های مذهبی عضو شدم ...
خوب بود
چند روز گذشت دیدم داخل گروه دعوا شد بعدش منم گروه رو ترک کردم
دیدم یه آقا پسر اومد پیویم و گفت ⟀
سلام
منم گفتم سلام و از همون موقع رابطمون شروع شد خیلی بد بودهمش استرس داشتم کع یه وقت مامان بابام بفهمن 😱😔
کاش هیچ وقت نمیرفتم داخل اون گروه
برای من که یه دختر مذهبی بودم و دختری بودم که انقدر پاک و صاف و ساده بودم
وقتی داخل خیابون و ... یه پسر رو میدیم سرم رو مینداختم پایین ...
ولی حالا داشتم با یه پسر به ظاهر مذهبی چت میکردم☹️😭از خودم خجالت کشیدم ..
نمازامو همیشه با ارامش و راحتی و باحضور قلب کامل میخوندم 😔ولی الان دیگه نه همین جوری با عجله با اضطراب میخوندم
حتی گاهی وقتا که با اون آقا پسر صحبت میکردم با خودم میگفتم اصلا من کیم ؟
با خودم میگفتم خاک تو سرت چرا دست از این کارای بد بر نمیداری
چرا قلب پدرت(امامزمان(عج) رو میشکنی 😭💔
اشکم در اومد 😔و گریه کردم زاری کردم توبه کردم هی توبه میکردم و هی توبه میشکستم ...وای بر من....
یه روز نشستم باامام زمان و خدا صحبت کردم 😓گفتم خواهش میکنم تمنا میکنم منو از داخل چاهی که توش افتادم بیرون بیارید اره میدونم خودم رفتم توی چاه میدونم باید یکم دستمو بیارم بالا میدونم باید تلاش خودموبکنم تا شماها کمکم کنید
به مامان و بابام هیچ وقت در مورد اون رابطه چیزی نگفتم 🤲🏻
ولی عذاب وجدان هنوز که هنوز همراهه منه 😓وقتی یه پسر رو میبینم حتی پسر خاله و ... یاحتی داداش خودم رو میبینم حالم بد میشه
از خونه میزنم بیرون تا یه بادی به سرم بخوره😞😞همین جوری خودمو اروم میکنم
😢😭به شمایی که دارید اینو میخونید توصیه ی فراوان میکنم هیچ وقت هیچ وقت به خاطر دل خودتون دل اقا امام زمان رو نشکنید ...
نرید داخل این گروه ها💔😣✋🏻
برای سلامتی و ظهور امام زمان صلوات🤲🏻💔
یا حق
خداحافظ