eitaa logo
اغوا
4.6هزار دنبال‌کننده
994 عکس
269 ویدیو
7 فایل
کانالــــــــــے برای خدا دراینجا إغواهای شیطونو لو میدیم ( إغوا:یعنی فریب دادن‌،گمراه کردن ) #عاقبت_دوستی_بانامحرم ❌ #خیانت📛 #رل⛔ #مطالب_معنوی✅ کپی: آزاده؛ ولی کپی نام کانال و کل مطالب بصورت پشت سر هم را، راضی نیستیم ✅ مدیر: @Mehdi123iran
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 اللّهم‌ارزقنی‌حبک ،دوست‌ داشتنت‌ را روزی‌ام‌گردان!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃 «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان! 🌺 📗 سوره بقره، آیه ١۵۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام: زنا کار در قیامت بیشترین حسرت را دارد؛ چون لذت اندکی را با عذاب ابدی معاوضه کرد. بحار الأنوار، ج 8، ص 369
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عجیب درد ناکه، چقدر بعضی زندگیا بخاطر پیروی از حیله های شیطان به طوفان و پشیمانی های بزرگ ختم شد 👇👇👇
نامه 🔴داستان واقعی گول خوردم 😔 زنی بودم همه چیز تمام بعد از زایمان افسردگی شدید گرفته بودم این افسردگی ادامه دار شد و مشکلات زندگی هم روی این افسردگی فشار بیشتری می‌آورد بعد از مدتی بچه م بزرگ تر شد و از اونجایی که شوهرم منو درک نمی‌کرد با خودم گفتم برم سرکار تا از شر این افسردگی راحت بشم شوهرم چند ماهی بود دیگه سر کار نمی‌رفت و من برای خرج زندگی و درمان افسردگیم باید کاری میکردم تو یک شرکت کار پیدا کردم کار من عالی بود و مهدنس یکسره از من تعریف میکرد و بیشتر وقت ها به یک بهانه منو به دفترش صدا میکرد بعد از چندین بار رفتن به اتاق مهندس سر صحبت باز شد و انگار بازنش مشکل داشت و همینجور گفت و گفت تا به درد دل های بیشتری رسید من هم چون احساس تنهایی میکردم به پیشنهاد دوستی باهاش فکر کردم روز ها اومد و رفت تا اینکه من با شوهرم بخاطر قول هایی که صاحبکارم بهم داده بود داشتم زندگی شوهر و بچه مو فراموش میکردم وقتی از سر کار برمیگشتم خونه مدام با شوهرم دعوا میکردم و بهانه می‌گرفتم دیگه خودم نبودم عاشق حرف های صاحبکارم شده بودم وقتی مسأله ی منو شوهرم بالا گرفت و منم دیگه عاشق صاحبکارم شده بودم میخاستم طلاق بگیرم و اینکارم دیگه داشت انجام می‌شد من با اصرار و خواهش زیاد از شوهرم جدا شدم و یک روز که رفتم سر کار مستقیم رفتم تو اتاق مهندس یعنی همون صاحبکارم از پشت در صدای خنده هاش بالا گرفته بود درو باز کردم و شیرنی تعارف کردم دیدم زن صاحبکارم نشسته و دارن باهم خوش و بش می‌کنن و هرهر میخندن ،همینجور که داشتم به اونا نگاه میکردم شیرینی طلاق مو گذاشتم روی میزش و یه چیز الکی گفتم و خداحافظی کردم رفتم بیرون و سرکار نرفتم دیگه تلفنی با صاحبکارم تماس گرفتم و گفتم مگه تو نمیخای از زنت جدا بشی و با من ازدواج کنی بهم گفت زنی که بچه شو ول می‌کنه برای من زن نمیشه و اینکه تو یه مدتی بامن دوست بودی و حال منو خوب کردی تماس شو قطع کرد و گفت دیگه بهم زنگ نزن من با زنم آشتی کردم من مونده بودم که دیگه نمیشد بچه مو ببینم و گول خورده بودم تو رو خدا بخاطر مشکلات تون با کسی رابطه برقرار نکنید اکثر دوستی ها و قول های آدمهای متأهل تو زمان مشکلات الکی هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا