امام حسين عليه السلام ـ خطاب به دشمنانش ـ :
ـ خِطابُهُ لِأَعدائِهِ ـ : وَيلَكُم إنْ لمْ يَكنْ لَكُم دِينٌ فَكُونُوا أحرارا في الدُّنيا
واى بر شما! اگر دين نداريد، در دنيا آزاده باشيد
ميزان الحكمه جلد3 صفحه13
@eeshg1
آنقدر حضرت | علےاکبر |
شفاعت میکند که نوبت
به امام حسین (ع) نمیرسد...
#آیتاللهکوهستانے 🍃
@eeshg1
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری روز هشتم
حضرت علی اکبر
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@eeshg1
يا رب گذری کن به دل خستهی تنها
با انبوهی از غصه و غمهای هويدا
گفتم که رها میشوم از فکر حبيبی به تمنا
غرقم به خيالات خيالیِ دو دنيا
زنجیر دلم قفل به زنجیر هوسها و هواها
کو رستمدستان و زبانهای علییا ..
برگیر غباری ز ره دور به صحرا
ای رحمت رحمانیت محض، خدایا
انگار که آشفتگی این دل شیدا
آرام نگیرد به ره مهوش مهلا ..
بیدل ز غریبی و غم هر دوی دنیا
بگریز تو اندر کنف سایهی مولا ..
سارا بیدل
#الهی_العفو...💔
تیره و تار شده یکسره دنیای حسین
رفت از خیمه قرار دلِ تنهای حسین
مشک بر دوش، شجاعانه قدم برمیداشت
زیر لب زمزمهاش این شده سقای حسین:
باید این چشم و سرودست شود غرقِ به خون
برسد حاجت من تا که به امضای حسین
زخمِ شمشیر به تن داشت و لبریز عطش
وارد علقمه شد حضرتِ دریای حسین
إبن ملجم صفتان رفته عمود آوردند
وای از لحظهٔ شقّالقمر و وای حسین ...
مرضیه عاطفی
#یا_ساقیالعطاشا💔
Shab09Moharram1398[05].mp3
6.94M
🏴 شب نهم محرم
بیتو حسین تنهاست، باور کن...
#حاجمیثممطیعی
@eeshg1
بیشه از سیطرهی شیر بهم ریخته بود
لشگر از غیرتِ شمشیر بهم ریخته بود
چشمهای غضب آلود نَفَس میگیرد
دشت از ضربِ نَفَسگیر بهم ریخته بود
مثل این بود زمینلرزه به شام اُفتاده
کوفه با نعرهی تکبیر بهم ریخته بود
یک سوار آمده بود و همه رَم میکردند
دشمن از صاعقهی تیر بهم ریخته بود
مرتضی بود حسن بود ولی لب تشنه
کربلا با دو سه تصویر بهم ریخته بود
آب بر دامنِ او چنگ زد و گفت بنوش
آب از غصهی تقدیر بهم ریخته بود
دست در آب فرو برد فرات آتش شد
آب از سوز لبِ آبِ حیات، آتش شد
ناگهان داغ ، رقم خورد بمانَد بَعدَش
به زمین ماهِ حرم خورد بماند بَعدَش
داد زد حرمله از دور چه چشمی دارد
تیر را تا که زدم خورد بماند بَعدَش
همه سر درد گرفتند میانِ خیمه
به سر او که عَلَم خورد بماند بَعدَش
آبرویش همه از مَشک چکید و بر مَشک
خونِ آن دستِ قلم خورد بماند بَعدَش
این عموجانِ حرم بود که هِی کم میشد
قامتش زود بهم خورد بماند بَعدَش
تا که اُفتاد زمین موقعِ مشعلها شد
راهِ دشمن به حرم خورد بماند بَعدَش
وایِ من دادِ حرم دادِ حرم در آمد
یک برادر به سرِ چند برادر آمد
خیز از خاک بگو تا کمرم را چهکنم
تو که راحت شدهای من جگرم را چهکنم
موقعِ آمدنم حال رُبابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چهکنم
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد پدرم را چهکنم
پا مکش رویِ زمین دشت نگاهت نکند
جانِ من هلهلهی دور و برم را چهکنم
از رشیدیِ تو در راه کمی ریخته است
بازویت را چهکنم چشمِ ترم را چهکنم ...
حسن لطفی۴۰۰/۰۵/۲۶
#السلامعلیکیاساقیالعطاشا•🥀•
بس که بدی کردم دیگه.mp3
3.92M
انگار که آشفتگیِ این دلِ شیدا
آرام نگیرد، به رهِ مهوشِ مهلا !
#الهی_العفو...💔
@eeshg1