روضه_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام.mp3
26.47M
🔈همراه با روضه های اهل بیت علیهم السلام۱۵
روضه حضرت#قاسم_بن_الحسن علیه السلام
🎙حاج منصور ارضی
از همه بزرگواران التماس دعا داریم
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_
تو عراقی ومن هم ایرانم...🥀
کربلایی محمد حسین پویانفر
@eeshg1
بُردنِ نام تو عسل_۲۰۲۲_۰۸_۰۴_۰۹_۲۶_۲۹_۰۳۸.mp3
6.54M
بُردنِ نام تو عسل
#حضرت_قاسم_بن_الحسن'ع'🏴
کربلایۍ حسن عطایۍ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@eeshg1
به جرم گفتن احلی من العسل قاسم
شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند ....
😭😭😭
#قاسمابنالحسن
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@eeshg1
#قاسمـ_ابن_الحسن
ضربه ای زد که سرِ ازرقِ شامی ترکید
همہ گفتند بہ هم این نوه ی #کـــرار است
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@eeshg1
ae2bd0b7-604c-4f6d-935b-57d52ed1030f.mp3
16.13M
🔈 حسن کریمه و حسین غریبه
🎙کربلایی سیدرضا نریمانی
تاریخ مداحی ۱۲مردادماه ۱۴۰۱
@eeshg1
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
نوای حسین_۲۰۲۲_۰۸_۰۴_۱۳_۰۳_۳۷_۵۲۹.mp3
4.33M
ثمر ریاض دل علی
حاج محمود کریمی
#استودیویی
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@eeshg1
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غریب وتنهاقاسم...🥀
استورۍ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@eeshg1
💢 مصیبتی که هرگز فراموش نمیشود
🔸 سید بن طاووس از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که فرمود: زین العابدین علیهالسلام چهل سال بر پدرش گریه کرد... هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را می آورد... می فرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. پیوسته این را تکرار می کرد و می گریست تا آنکه غذا از اشک او تر می شد و آب به اشک آمیخته می گشت. پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت.
🔹راوی نقل می کند: به امام زین العابدین علیهالسلام عرض کردم: مولای من! آیا وقت آن نشده که اندوهت پایان پذیرد و گریه ات کم شود؟ فرمود: حضرت یعقوب، پیامبر و پیغمبرزاده بود؛ دوازده پسر داشت، خداوند تنها یکی از آنان را از چشم او پنهان کرد. از غصه موی سرش سفید شد و چشمانش نابینا و کمرش خمیده گشت، در حالی که پسرش زنده و در دنیا بود. من پدر، برادر و هفده نفر از خاندانم را دیدم که کشته شده و بر زمین افتادند، چگونه اندوهم کم و گریه ام کاسته شود؟
🔸امام رضا علیه السلام در روایتی به یکی از یاران خویش فرمود: اگر برای چیزی گریه میکنی، برای حسین علیهالسّلام گریه کن که سرش را بریدند و هجده کس از خاندانش با او کشته شد که روی زمین مانندی نداشتند.
🔹ایشان در روایتی دیگر فرمود: هرکه روز عاشورا را روز مصیبت، حزن و گریه خود کند، خدای عزّوجلّ روز قیامت را روز خرسندی و شادیش سازد و در بهشت چشمش بما روشن شود.
@eeshg1
🏴روز ششم محرم
🏴در روز ششم محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
▪️در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا بهتدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
▪️در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمرو بن قرظهي انصاري به كاروان كربلا پيوست او از شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
▪️زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.
▪️امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، درحالیکه ميداني پسر چه كسي هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
▪️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم وبعد درباره علاقه اش به حکومت ری سخن گفت. امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
▪️همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
▪️در اين هنگام مردي از بنی اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد عمر بن سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با چهارصد سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
▪️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد، حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
@eeshg1
🖤🖤🖤