eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
285 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
267 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سه نکته جالب‌توجه دیگه در مورد کنسرت پرستو احمدی ولنگار: ۱- کاروانسرای «دِیر گچین» نه تنها یک کاروانسرای عادی و بی‌ در و پیکر نبوده بلکه ثبت جهانی شده و برگزارکننده رویدادهای تخصصی هنریه و هرگونه برنامه اونجا هم نیاز به رزرو قبلی داره. ۲- احسان بیرقدار؛ که نوازندگی این کنسرت رو بعهده داشت کارمند مرکز موسیقی صداوسیما و عضو کانون آهنگسازان خانه سینما هست. ۳- گفته میشه که عباس عرسین، مالک فرش عرسین، سرمایه‌گذار و حامی مالی این ماجرا بوده! درضمن پرستو احمدی و احسان بیرق‌دار فقط چند‌ساعت بعد از بازداشت موقت ، آزاد شدن! حالا بازم سوالم رو تکرار می‌کنم که کدوم مسئول کله‌گنده دولتی پشت این پروژه بزرگ با هزینه میلیاردی بوده؟!... آدم ‌@eeshg1📍 @zendegi18📍
🔴 تو این سرمای شدید که سگ از لونش بیرون نمیاد و لرزه میگیره و مردان همه با اینکه لباس گرم داشتن از سرما میلرزیدن اما حاضر شده نیمه برهنه بخونه اون هم با صدای به درد نخورش فقط برای اینکه من لختم! نظام باید همه عوامل این کنسرت فواحش، به شدت برخورد کند ‌@eeshg1📍 @zendegi18📍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 💢دزدان قاجار ✍️شاه قاجار پیرمردی کنار رودخانه ای آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم روزگار خوبی را می گذراند پیرمرد یک گاو ۸ راس گوسفند و ۴۰ اصله درخت خرما و تعدادی مرغ داشت که در آن زمان وضع مالی خوبی بود. روزی دزدی سوار خر خود بود که چند شتر و چند کیسه طلا را دزدیده بود و برای فرار ازدست سربازان شاه به کلبه  پیرمرد رسید دزد به پیرمرد گفت : می خواهم از رودخانه گذر کنم و اگر تو برای من یک پل درست کنی یک کیسه طلا به تو می دهم پیرمرد که چشمش به کیسه طلا افتاد به رویاهایش فکر کرد که با فروختن طلاها خانه بزرگی در شهر می خرد و ثروتمند زندگی می کند قبول کرد. از فردای آن روز پیرمرد شروع به ساختن پل کرد درختان خرمای خود را برید تا برای ساختن ستون های پل از آنها استفاده کند روزها تا دیروقت سخت کار می کرد و پیش خود می گفت دیگر به  کلبه و آسیاب و حیوانات خود نیاز ندارم پس هر روز حیوانات خود را می کشت و غذاهای خوب برای خود و دزد درست می کرد حتی در ساختن پل از چوبهای کلبه و آسیاب خود استفاده می کرد. طوری که بعد از گذشت یک هفته ساختن پل ؛ دیگر نه کلبه ای برای خود جا گذاشت نه آسیابی . به دزد گفت  پل تمام شد و تو می توانی از روی پل رد بشی. دزد به پیرمرد گفت من اول شترهای خودرا از روی پل رد می کنم که از محکم بودن پل مطمئن بشوم و ببینم که به من و خرم که کیسه های طلا بار دارد آسیب نزند پیرمرد که از محکم بودن پل مطمئن بود به دزد گفت تو بعد از گذشتن شترها خودت نیز ازروی پل رد شو که خوب خاطر جمع بشوی و بعد کیسه طلا را به من بده . دزد بلافاصله همین کار را کرد و به پیرمرد گفت وقتی با خرم از روی پل رد شدیم تو بیا آن طرف پل و کیسه طلا را از من بگیر پیرمرد قبول کرد و همانطور که دزد نقشه در سر کشیده بود و اتفاق افتاد وقتی در آخر دزد با خر خود به آن طرف پل رسید پل را به آتش کشید و پیرمرد این سوی پل تنهای تنهای تنها ماند وقتی سربازان پیرمرد را به جرم همکاری با دزد نزد شاه بردند ناصرالدین شاه از پیرمرد پرسید جریان را تعریف کن پیرمرد نگاهی به او کرد و گفت همه چی خوب پیش می رفت فقط نمی دانم چرا وقتی خرش از پل گذشت شدم تنهای تنهای تنها....... 🔻ضرب المثل خرش از پل گذشت از همین جا شروع شد. ‌@eeshg1📍 @zendegi18📍 ✾📚 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚در دنیای امروز سه نوع آدم وجود دارد 🟥 مسموم کننده ها یعنی کسانی که دلسردتان میکنند و خلاقیتتان را زیر پا میگذارند و میگویند که نمیتوانید کاری بکنید 🟥 سـر به راهها یعنی کسانیکه خوش قلبند اما سرشان به کار خودشان است. آنها بفکر نیازهای خودشان هستند. کار خودشان را میکنند و هرگز برای کمک به دیگران پا پیش نمیگذارن 🟥 الهام بخش ها یعنی کسانی که پیش قدم میشوند تا زندگی دیگران را غنی کنند، روحیه آنهارا بالا ببرند و به آنها الهام ببخشند.... @eeshgh1 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆فاطمه زهراء و اسرار پدر صلّى اللّه عليه و آله ✨عايشه يكى از همسران رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله حكايت كند: در آن هنگامى كه رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله نزد من حضور داشت ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها بر ما وارد شد؛ و چنان راه مى رفت كه همانند راه رفتن رسول اللّه بود. وقتى رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله متوجّه آمدن دخترش حضرت فاطمه شد، به وى خطاب كرد و فرمود: دخترم ! خوش آمدى ، و سپس او را كنار خود، سمت راست نشاند و سخنى مخفيانه به او گفت كه ناگاه ديدم فاطمه زهراء گريان شد. عايشه افزود: علّت گريان شدنش را جويا شدم و گفتم : اى فاطمه ! من تو را هرگز با چنين خوشى نديده بودم كه كنار پدرت باشى ، پس ‍ چرا ناگهان گريان شدى ؟! حضرت زهراء سلام اللّه عليها در جواب اظهار داشت : اسرار پدرم را فاش نمى كنم . بعد از آن ديدم كه رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله مطلب ديگرى مخفيانه به زهراى مرضيّه فرمود، كه خوشحال و خندان گرديد و تبسّمى نمود. در اين موقع تعجّب من بيشتر شد و اين بار علّت گريه و خنده او را جويا شدم ؟ و آن حضرت ، دو باره در جواب من اظهار داشت : به هيچ عنوان اسرار پدرم را فاش نمى كنم . تا آن كه رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله رحلت نمود و من از فرصت استفاده كرده و علّت خنده و گريه آن روز را، از فاطمه زهراء جويا شدم ؟ و آن حضرت اظهار داشت : پدرم در آن روز به من فرمود: جبرئيل هر سال يك بار بر من وارد مى شد؛ ولى امسال دو مرحله بر من وارد شد و اين علامت نزديك شدن مرگ من مى باشد، پس با اين سخنِ پدرم ، گريان شدم . و در ادامه فرمايشاتش فرمود: تو از اهل بيت من ، اوّل كسى خواهى بود كه به من ملحق مى شوى ، سپس پدرم افزود: آيا راضى و خوشحال نيستى كه سيّد و سرور زنان باشى . و من پس از شنيدن چنين بشارتى مسرور و شادمان گشتم . 📚احقاق الحقّ: ج 25، ص 97 و ص 85 . ‌@eeshg1📍 @zendegi18📍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
www.vaezin.com - ویژگی زندگانی حضرت زهرا(س).mp3
3.07M
🌼حجــت الاسلام رفیعـــی 🔖 ویژگی زنــدگانی حضرت زهـــــرا سـلام اللـہ علیهـا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا