eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨ 💌 ❣مهدے جان! ▪️صدای مادرتان خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ست که در همه جا پیچیده ▫️غریب من... غریب من.... یا ولدی! ▪️دوباره کربلا هنوز ادامه داره ▫️حسین دیگرم در انتظار یاره ▪️دوباره عاشورا مکرّر شده امروز ▫️ندای هل من ناصرش بلنده هر روز ▪️همش میگید کرب و بلا بهشتتونه ▫️جون دادن برای ما آرزوتونه ▪️همش به لب ذکر حسین حسین دارین ▫️به یاد بین الحرمین زمزمه دارین ▪️ولی دل حسینم از شما گرفته ▫️یادگارش تو صحرا ها غریب و خسته ▪️هر کسی راست میگه الان یاور او شه ▫️نوکری حسین میخواد نوکر او شه ▪️اگه که از عشق حسین گفتگو دارین ▫️حسین این زمونه رو تنها نذارین 💌 التماس دعا🤲 💕🖤💕
میگن‌که ‌استغفارخیلی‌خوبه(: حتی‌اگه‌به‌خیال‌ِ خودت‌ ... گناهی‌‌رو مرتکب‌نشده‌باشی' استغفارکن؛دلتو‌جلا‌میده🌿| 💕🖤💕
هرگز به کسی که به شما دروغ می گوید نکنید. و هرگز به کسی که به شما اعتماد می کند نگویید. 💕🖤💕
💕زمان زیادی گذشت... تا که فهمیدم همیشه اونی که‌ میخوای نمیشه فهمـیدم که بی تفاوتی بزرگترین انتقامه ... غرور بزرگترین دشـمنه .... فهمیدم همیشه رفتن از روی نفرت نیست .... هر کی زبونش نرمه دلش گرم نیست.... هر کی اخلاقش تنده جنسش سخت نیست ... ظاهر دلیلی بر باطن نیست فهمیدم هر کی میخنده بدون درد و غم نیست! فهمیدم خیلی موقع ها خواسته هات حتی با گریه التماس انجام شدنی نیست .. فهمیدم گاهی اوقات تو‌اوج شلوغی تنهاترینی اره تنهاترینی ... 💕🖤💕
✅خشم بی‌جا ✍شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد کارگاه نجاری شد. همینطورکه مار گشتی میزد بدنش به اره گیر کرد و کمی زخم شد. مار خیلی ناراحت شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت که سبب خونریزی دور دهانش شد. او نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده و از اینکه میدید اره دارد به او حمله میکند و مرگش حتمی است، تصمیم میگیرد برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هر چه شدیدتر حمله کند و بدنش را دور اره پیچاند و هی فشار داد. نجار صبح که آمد روی میز بجای اره لاشه ی مار بزرگ و زخم آلودی را دید. ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎💕🖤💕
امام موسی کاظم علیه السلام: هر که می خواهد که قویترین مردم باشد به خدا توکل نماید. فقه الرضا.ص ۳۵۸
✅خشم بی‌جا ✍شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد کارگاه نجاری شد. همینطورکه مار گشتی میزد بدنش به اره گیر کرد و کمی زخم شد. مار خیلی ناراحت شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت که سبب خونریزی دور دهانش شد. او نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده و از اینکه میدید اره دارد به او حمله میکند و مرگش حتمی است، تصمیم میگیرد برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هر چه شدیدتر حمله کند و بدنش را دور اره پیچاند و هی فشار داد. نجار صبح که آمد روی میز بجای اره لاشه ی مار بزرگ و زخم آلودی را دید. ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎💕🖤💕
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تشکر رهبر انقلاب از حرکت حماسه‌گونه‌ی مردم ایران در بزرگداشت سالگرد شهید سلیمانی و قدردانی از مردم عراق برای برگزاری باشکوه مراسم یاد شهیدان ابومهدی و حاج قاسم سلیمانی
امام رضا علیه السلام: هر که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند از خداوند سپاسگزاری نکرده است. میزان الحکمة.ج۱۳.ص۴۹۱
✨﷽✨ ✍رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟! اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی‌آیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو را به قبول کرده است. ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای!گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید. 💕🖤💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 قایق زندگیتان را به کدام ساحل بسته‌اید؟ ✍دو دوست به قایق‌سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند. سپیده که زد گفتند: «چقدر رفته‌ایم؟ تمام شب را پارو زده‌ایم!»اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند! در اقیانوﺱ بی‌پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.شما قایقتان را به کدام ساحل بسته‌اید؟ ساحل افکار منفی، ناامیدی، ترس، زیاده‌خواهی، غرور کاذب، خودبزرگ‌بینی، گذشته یا ... 💕🖤💕