eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا هزار امید است... و هر هزار حسین (ع) ❤️ @eeshg1 [حاج محمود کریمی]
30.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگ کربلاییم💔 @eeshg1 [حاج محمود کریمی]
خیلی زیباست این متن ارزش هزار بار خواندن و منتشر کردن رو داره واقعا ...👌 زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.🌷🍃 @eeshg1
📚چگونگی تقسیم کارها میان امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) علی(ع) و زهرای مرضیه (س) پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم(ص) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: «یا رسول الله ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد». پیامبر (ص) کارهای بیرون خانه را به عهده علی (ع) و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه (س) گذاشت. علی (ع) و زهرا (س) از اینکه نظر رسول خدا (ص) را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا(ص) با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند. مخصوصا زهرای مرضیه (س) از اینکه رسول خدا (ص) او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی می‌کرد، می‌گفت: «یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از سروکار پیدا کردن با مردان معاف کرده است». 📚داستان راستان، ج۲، ص۲۷۱ @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 به نام خالق یکتای جهان ✨‌که پیدا و نهان داند به یکسان 🌸به نام خالق خورشید و باران ✨خداوند طراوت، جویباران 🌸بار پروردگارا امروزمان را ✨نیز با نام تو آغاز می کنیم 🌸یار و پناهمان باش... 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
گفتم که خدایامرادی بفرست🌼🍃 طوفان زده ام راه نجاتی بفرست🌼🍃 فرمود که با زمزمه ی یا مهدی🌼💛🌼 نذر گل نرگس صلواتی بفرست🌼🍃 🌼 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد 🌼 وَآلِ مُحَمَّد 🌼 وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌷باوجود ۳ چیز،هیچ چیزی به انسان ضرر نمیزند 🌷امام صادق ع فرمودند : 🌷ثلاث لایضرمعهن شئ 🌷۱. الدعاء عندالکرب 🌷۲. والاستغفارعندالذنب 🌷۳. والشکرعندالنعمه کافی ج۲ ص ۹۵ 🌷باوجود ۳ چیز،هیچ چیزبه ماضررنمیزند 🌷۱. دعا برای حل مشکلات 🌷۲. استغفاربرای گناهان 🌷۳. شکرنعمتها 💕💚💕
🌸💕در آخرین دوشنبه شهریور 🌷✨خواهم زخدا خسته 🌸💕و درمانده نباشـــے 🌷✨محبوب خدا باشی و 🌸💕شرمنده نباشی 🌷✨ای دوست الهی دراین 🌸💕عالم هستی 🌷✨سرزنده بمانی 🌸💕و سرافکنده نباشی روزتون پراز موفقیت 💕🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت💐 امروز دوشنبه ☀️ ٢٩ شهریور ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ١٣ صفر ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ٢٠ سپتامبر ٢٠٢١ ميلادى
●رفتاری که برپایهٔ مهرو محبت واستقلال ووابستگی سالم باشد، رفتارمتعادل است •استقلال •عزت نفس •اعتماد به نفس •خودکفایی •مسئولیت و... همگی ازسن زیر سه سال شروع می شود. 💕❤️💕
شهید حامد بافنده ✍راوی:همسرِ برادر شهید 🔸محبوبه فیاض، زمانی که حامد بافنده تنها 11 سال سن داشت عروس این خانواده شده به همین خاطر او را برادر کوچک خود تلقی می‌کند، او می‌گوید: 🔹حامد دوم خرداد سال 1366 متولد شد و زمانی که من عروس این خانواده شدم حامد خیلی کوچک بود. 🔸حامد با نام جهادی علیرضا امینی سه بار به عنوان رزمنده فاطمیون عازم سوریه شد، این را فیاض گفته و ادامه می‌دهد: اوایل که ایران به جبهه مقاومت نیرو می‌فرستاد حامد آرزو داشت بتواند شرکت داشته باشد از این رو چون به سربازی نرفته بود با مشخصات جعلی سه ماه در دوره های آموزشی یزد شرکت کرد سپس به تهران رفت و با بچه های تیپ فاطمیون و زینبیون آشنا شد تا شاید بتواند با کمک آنها به سوریه اعزام شود؛ سرانجام 17 فروردین 95 با مشخصات اتباع افغانستان از تهران به سوریه اعزام شد. 🔹او می‌گوید: 13 فروردین 96 چهارمین و آخرین دوره بود که حامد به سوریه می‌رفت و او در تاریخ سوم خرداد در منطقه عملیاتی سوبین (ریف حماء) دعوت حق را لبیک گفت و به همرزمان شهیدش پیوست. 🔸 حامد در سن سه سالگی پدر خود را از دست داد از این رو در تمام کارهایش به حضرت رقیه(س) توسل می‌کرد، همچنین از حضرت علی اصغر(ع) نیز استمداد می‌گرفت.   🔹 حامد از 15 سالگی در هیئت علی اصغر(ع) واقع در آزاد شهر مداحی می‌کرد، او واقعا صدای خوشی داشت که بسیار به دل می‌نشست با این وجود برای هیئات مذهبی به صورت رایگان مداحی می‌کرد شاید همین امر موجب شد برای شهادت برگزیده شود. 💕💙💕
مرد فقیر و بقال مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت. آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم. 💕🧡💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 🌹🍃 🌹خـدایـا ✨در آخرین دوشنبه تابستان 🌹روزی مان  را وسعت بده ✨و برکتش را زیاد بفرما 🌹خـدایـا... ✨یارمان کن در راه خیر 🌹و کمک به دیگـران ✨پیش قدم باشیـم 🌹خـدایا... ✨بهترینها را برای 🌹همـه مقدر بفرما ✨امروزمان را پُر از 🌹برکت و رحمت بگردان آمیـــن...🙏
چه خوب میشد .. افتخار آدما به این‌نباشه که هیچکس حریف زبون من نمیشه کاش به این افتخار می کردن که هیچکس حریف شخصیت من نمیشه... الهی_قمشه_ایی 💕💜💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان من به فدای حسین و کربلای حسین
💕خود را درگیر طوفان هایی که دیگران برایت می‌سازند، نکن تو آنقدر وقت نداری تا به هرکس که به‌ سویت سنگ پرتاب می‌کند، واکنش نشان دهی ... 💕❤️💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلـــــــواپـــــسـمــــــ این اربــــــعـــــینــــ اگــه حــرم نــرمــ مـــــیــــــمـــیـــــرمــــــ😓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 گداے تو از هرڪسے ڪه پا بخورد تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد تمام دغدغہ‌اش حسرٺ همین جملہ‌سٺ خداڪند ڪه مسیرم بہ بخورد 🌺 💚
کانال امام حسین (_۲۰۲۱_۰۹_۱۶_۱۰_۳۰_۵۰_۹۸۴.mp3
4.71M
🖤 🎙حمید علیمی‌ خوشا بحال زائرای کربلا 😭 حرم پناه قلب تنهای منه💔 @#اربعین🏴
من تمام سال را با اربعینت زنده ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین تا 🏴 💚 @eeshg1
نان تست7 عدد سینه مرغ چرخ شده1 عددتخم مرغ1 عدد عددسیر رنده شده3 تا 4 حبه بیکینگ پودر یک قاشق چایی خوری شیربه میزان لازم سس خردل 1قاشق نمک، فلفل و ادویه کاری به میزان لازم روغن سـرخ کـردن یبه میزان لازم کنجد به میزان لازم سینه مرغ را چرخ کرده و نان‌های تست را در شیر خیس کرده و اجازه دهید تا نرم شود، سپس با دست فشار دهید و شیر اضافه آن را بگیرید.(توجه داشته باشید که نان ها نباید حالت خمیر پیدا کنند فقط در حد نرم شدن کافی است سپس مرغ، ، نان تست و سیر را مخلوط کرده، تخم‌مرغ‌ها را نیز اضافه کنید. نمک، فلفل، ادویه‌کاری و بکینگ پودر و سس خردل را هم اضافه کرده و خوب هم بزنید .از مواد برداشته به صورت دونات شکل دهید و روی ان را کنجد بپاشید و در روغن شناور سرخ کنید. @eeshg1
موارد زیر به ازای یک نفر هست: روغن: 1 قاشق غذاخوری پیاز: 1 عدد متوسط سیر: 1 حبه گوشت خورشتی (مورد علاقه‌خودتون): 60 گرم رب گوجه: نصف قاشق غذا‌خوری ادویه کاری: نصف قاشق چای‌خوری قیسی: 50 گرم (که میشه نصف لیوان) نمک (همیشه کم کم بزنید و بچشید) زعفران (تُک قاشق چای‌خوری - دمی هم میشه) . آب جوش هم تا روی مواد بریزید. . بعد از ریختن گوشت به سیر و پیاز 7-8 دقیقه سرخ کنید، کاری و رب رو که زدید دوباره 7-8 دقیقه سرخ کنید و بعد آب جوش بریزید. . پخت اولیه به مدت 2 ساعت (گوشت تقریبن بپزه - پخت 90 درصدی)، پخت دوم (بعد از قیسی و نمک و زعفرون و یکم آب) 20 دقیقه (روی حرارت ملایم رو به کم). . به ازای هر پیمونه برنج، 1/5 پیمونه آب. نمک و روغن هم به اندازه خودتون. اول با حرارت زیاد، و بعد از اینکه آبش رفت، در قابلمه رو ببندید و حرارت رو کم کنید. 💕💚💕
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺻﻮﺗﯽ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﺪ ﻋﯿﺐ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭا ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ ﺍﻭﻝ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭا ﺗﺮﻭﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺁﺑﺮﻭﯼ آن‌ها را ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﺮﮎ دل‌ها را ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺑﺎن‌ها ﻣﯽﺷﻨﻮﺩ ... 💕💙💕
🌿 انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند 💫 و خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند 💫یاد بگیریم که گاهی مثل خدا باشیم ‌‌ ــــــــ🌱ــــــــ 💕💜💕
توقع زیاد در زمان های قدیم شخصی برای خرید كنیز به بازار برده فروشان رفت و مشغول گشت و تماشای حجره ها شد. به حجره ای رسید كه برده ای زیبا در آن برای فروش گذارده و از صفات نیك و توانایی های او هم نوشته بودند و در آخر هم نوشته بودند، اگر بهتر از این را هم بخواهید به حجره بعدی مرا جعه فرمایید. در حجره بعدی هم كنیزی زیبا با خصوصیات خوب و توانایی های بسیار در معرض فروش بود و ضمنا بر بالای سر او هم همان جمله قبلی كه اگر بهتر از این را می خواهید به حجره بعدی مراجعه نمایید. آن بندۀ خدا كه حریص شده بود از حجره ای به حجره دیگر می رفت و برده ها را تماشا می نمود و در نهایت هم همان جمله را می دید. تا اینكه به حجره ای رسید كه هر چه در آن نگاه كرد برده ای ندید. فقط در گوشه حجره آینه ی تمام نمای بزرگی را نهاده بودند خوب دقت كرد و ناگهان خودش را تمام و كمال در آینه دید. دستی بر سر و روی خود كشید. چشمش به بالای آینه افتاد كه این جمله را بر بالای آینه نوشته بودند: چرا این همه توقع داری؟ قیافه خودت را ببین و بعد قضاوت كن. 💕🧡💕