📚کوچ زمستانی
نیمه شبی زمستانی بود که ننه طلا مرد. ساعت دقیق یازده و چهل و پنج دقیقه بود ، از آن شب هایی که سوز سردش حتی در جنوبِ گرم ، طناب خوابت را پاره میکرد .
و تو را پرت میکرد به برهوت بی کسی و بیخوابی .
آنجا که یادت بیندازد زاد و رودت مرده اند و رفته اند و دیگر هیچ کسی را به جز ننه طلا نداشتی که غصه ات را بخورد و بگوید :: دو تا نون بیار برا صبح ،ناشتا نمونی بری سر کار._
امیرو توی مغازۀ گلفروشی بود که عباس پاپتی دوون دوون و با نفسی بریده رسید دم مغازه، و و با بغضی عجیب گفت؛ بدو ننه حالش خرابه.
فهمید دیگر ، این خبر هم ، مثل همان خبر ِ زمستانی ِ، شوم است .
امیرو چند سالی میشد که توی مغازه گلفروشی کار میکرد ،از اون سالی که ننه ، باباش توی تصادف اتوبوس به دیار باقی رفتند .
از همان وقت فهمید دیگر نه کسی برایش پدر میشود و نه مادر .
و دیگر مادرش نیست که توی چشمهاش نگاه کند و بگوید؛ مادر درس بخون ،مثه مُو نشی یا مثه بُوآت کارگر بدبخت نشی .
خُو باید ، به جایی برسی . مُو خُودُم دست آستین بالا میزنُم میرُم خواستگاری بِگُم پِسرُم مهندسه .
امیرو ، در آن شب ِ سرد ِ منحوس ،تمام زندگیش و تمام آروز ها و خواب هایش ،با همان اتوبوس همراه پدر و مادرش رفته بود ته دره....انگار ، زمستان ها، کمر به آزار پسر ، بسته بودند.
از آن موقع فهمید فقط خدا را دارد و همین ننه طلا که مادرِ مادرش بود . چقدر مهربان بود ننه ،همیشه تا چشمش به امیرو می افتاد قربان سر تا پایش میرفت و میگفت ؛ ننه به پا درد مُو نگاه نکن با همین پا درد عروسیت میرقصُم.
از سالی که امیرو با ننه زندگی میکرد ،رفت شاگرد گلفروشی محل شد . شب ها وقتی برمیگشت تا دیر وقت درس میخواند که مبادا آرزوی مادرش به گور برود .
آن شب امیرو روی نیمکت ،ته گلفروشی نشسته بود ، و گلهای مختلف را برای فروش دسته بندی میکرد . مست میشد از بوی گلهای میخک و مریم ،اما بیشتر از همه گل یخ هایی را که در گلدان ها مرتب میکرد دوست داشت ،عاشقشان بود. با خودش فکر میکرد حتما این گلها هم دچار سردیِ بی کسی شده اند که اسمشان شده این .
حتما آن ها هم شبهایی که مهتاب و ستاره باران است مثل خودش، به آسمان زل میزده اند تا ستاره های ننه باباشان را پیدا کنند و درد و دل کنند .
بله همان شب که تازه داشت قربان صدقه گلها میرفت و با همان گلهای یخ درد و دل میکرد ، حس کرد یخ زدگیِ این گلها پاهایش را سست کرده . همان شب بود که عباس آن خبر را به او داد . همان وقت فهمید دیگر تمام زندگی اش همان گلخانه است و تمام گل یخ ها میشوند ننه طلا ... میشوند مادر و پدر و خواهر های نداشته اش.
@eeshg1
پایان.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚
💢روسیه: به درخواست ما مفادی به متن توافق وین اضافه شد
🔹سخنگوی وزارت خارجه روسیه در یادداشتی تصریح کرده که بنا به درخواست این کشور برخی مفاد ضروری به متن توافق آتی وین برای اطمینان از همکاریهای تهران و مسکو در زمینه پروژههای هستهای اضافه شدهاند.
@eeshg1
💢 اولمرت: ایرانیها واقعاً دانشمندان قدرتمندی دارند/ ترامپ با خروج از برجام اشتباه کرد
"ایهود اولمرت" نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی:
🔹ما از حمله هکرهای ایرانی به خود به شدت نگرانیم. ایرانیها واقعا قوی هستند برای همین است زمانی که میگویند میخواهند رژیم صهیونیستی را نابود کنند ما خیلی نگران میشویم.
🔹ایرانیها بسیار توانمند هستند. آنها دانشمندان بسیار قوی دارند. ایران اصلاً کشور جهان سوم محسوب نمی شود.
🔹من در زمان اوباما یکی از طرفداران توافق هستهای آمریکا با ایران بودم چرا که تصور میکردم این توافق میتواند مانع دستیابی ایران به انرژی هستهای شود. اما اشتباه بزرگ را دونالد ترامپ مرتکب شد که از این توافق خارج شد.
🔹اسرائیل قرار است پاسخ ایران را در قالب یک عملیاتهای مخفی و بدون بر عهده گرفتن مسئولیت آن انجام دهد.
🔹بهتر است ساز و کارها را طوری مدیریت کنیم که به توافق هستهای به آن نحوی که مورد تایید ماست برسیم.
🔹ما میتوانیم در عملیات مخفی با روشهای دقیق و استراتژیک علیه ایران هم حضور فعال داشته باشیم.
@eeshg1
💢امریکا بعد از زده شدن اربیل و حمله سایبری، تغییر موضع داده و معتقده دیپلماسی بهترین مسیر پیش رو در تعامل با ایرانه!
بله عزیزان فرق داره دیپلماسی عزت باشه یا ذلت😎
@eeshg1
اگر دنيايت بزرگ باشد🌸🍃
و با نگاهی
زيبا به دنيا بنگری!
تمام غمها و غصه ها
برايت كوچك مي شوند🌸🍃
الـهی 🙏
در این روزهای آخر سال
دلتون بی غم
و غصه بمونه همیشه🌸🍃
@eeshg1
🌨❄️☃❄️🌨
#بخونید_قشنگه
در یک روز آرام ، روشن ، شیرین و آفتابی یک فرشته مخفیانه از بهشت پایین آمد و به این دنیای قدیمی پا گذاشت. در دشت ، جنگل ، شهر و دهکده گشتی زد. هنگامی که خورشید در حال پایین آمدن بود او بالهایش را باز کرد و گفت:
حالا که دیدار من از زمین پایان یافته ، باید به دنیای روشنایی برگردم. اما قبل از رفتن باید چند یادگاری از اینجا ببرم.
فرشته به باغ زیبایی از گلها نگاه کرد و گفت:
چه گلهای دوست داشتنی و خوشبویی روی زمین وجود دارد!
بی نظیرترین گلهای رز را چید و یک دسته گل درست کرد و با خود گفت:
من چیزی زیباتر و خوشبوتر از این گلها در زمین ندیدم، این گلها را همراه خود به بهشت خواهم برد.
اما اندکی که بیشتر نگاه کرد کودکی را با چشم های روشن و گونه های گلگون در حال خندیدن به چهره مادرش دید. فرشته با خود گفت:
آه! خنده این کودک زیباتر از این دسته گل هست من آن را هم با خود خواهم برد.
سپس فرشته آن طرف گهواره کودک را نگاه کرد و آنجا محبت مادری وجود داشت که مانند یک رودخانه در حال فوران به سوی گهواره و به سوی کودک سراریز می شد. فرشته با خود گفت:
آه! محبت مادر زیباترین چیزی است که من تا به حال بر روی زمین دیده ام من آن را هم با خود به بهشت خواهم برد.
به همراه سه چیز ارزشمند و گرانبها؛ فرشته بالی زد و به سمت دروازهای مروارید مانند بهشت پرواز کرد. خارج از بهشت رو به روی دروازه ها فرود آمد و با خود گفت:
قبل از اینکه وارد بهشت شوم یادگاری ها را ببینم.
به گلها نگاه کرد. آنها پلاسیده شده بودند! به لبخند کودک نگاه کرد ، آن هم محو شده بود! فقط یکی مانده بود ... به محبت مادر نگاه کرد. محبت مادر هنوز آنجا بود با همه زیبایی همیشگی اش. فرشته گلها و لبخند محو شده کودک را به گوشه ای انداخت و به سمت دروازه های بهشت پرواز کرد. تمام بهشتیان را جمع کرد و و گفت:
من چیزی در زمین یافتم که زیبایی بی نظیرش را در تمام راه ، تا رسیدن به بهشت حفظ کرد و آن محبت یک مادر است.
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
از ناشکرى هایم خجالت کشیدم
وقتی دیدم پسری پا نداشت
اما با دستهایش خدا را شکر میکرد
و میگفت:
خدایا ممنونم من را درمقامی آفریدی
که هرکس میببیند، تو را شکر میکند...
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
هفت عادت ارزشمند خلاصه شده از کتاب عادت مردمان:
• عادت اول
مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرید و اشخاص و شرایط را ملامت نکنید.
• عادت دوم
به روشنی مقصدتان را تعیین کنید تا بدانید که میخواهید به کجا برسید.
• عادت سوم
نخست به اولین ها بپردازید؛ به سمت عمل کردن گام بردارید و بدون تاخیر گام اول را بردارید.
• عادت چهارم
طرز فکر برنده_برنده داشته باشید؛ میان احترام به خود و احترام به دیگران تعادل ایجاد کنید.
• عادت پنجم
اول فهمیدن و سپس فهماندن، اول در پی فهمیدن باشید،سپس سعی کنید بفهمانید،پس از توجه به دیدگاه خودتان به موضوع از دید دیگران نیز بنگرید.
• عادت ششم
نیروی جمعی ایجاد کنید؛ از قدرت تیم سازی غافل نشوید.
• عادت هفتم
ارّه ی خود را تیز کنید؛ باز سازی دانسته ها شرط اول است، گاه دست از کار بکشید و اطلاعات خود را به روز کنید.
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
برای سه تا
"و"
ارزش قائل باش:
وقت
وفاداری
وجدان
توزندگے
عاشق سه تا
"ص" باش:
صداقت
صُلح
صَمیمیت
سه تا"ش"
توزندگےخیلی
تاثیرداره:
شُکرِخُدا
شجاعت
شَهامَت @eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
نانوایی شلوغ بود و چوپان،
مدام این پا و آن پا میکرد....
نانوا به او گفت :
چرا اینقدر نگرانی؟
گفت: گوسفندانم را رها کردهام و
آمدهام نان بخرم،
میترسم گرگها شکمشان را پاره کنند!
نانوا گفت :
چرا گوسفندانت را به خدا نسپردهای؟
چوپان گفت : سپردهام...،
اما او خدای «گرگها» هم هست👌
@eeshg1
🌨❄️☃🌨❄️
📔#داستان_کوتاه_آموزنده
روزی زنی با شوهرش غذا میخورد. فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد.
شوهرش گفت: کیست؟
زن جواب داد: فقیر است برایش غذا میبرم.
شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحثشان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید.
سالیان سال گذشت و زن، شوهر دیگری گرفت. روزی با شوهر دومش غذا میخورد
که فقیری در خانه را زد مرد در را باز کرد. دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت: ای زن غذایی برای فقیر ببر.
زن فورا بلند شد و غذا را برد
اما
زن با چشمانی پر از اشک برگشت.
شوهرش گفت چه شده ای زن.
زن گفت: این فقیر که در خانه آمده شوهر قبلی من است.
مرد زنش را در آغوش گرفت و سپس رو به او کرد و گفت: من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم.
هیچ گاه چرخ زمانه را دست کم نگیریم.
@eeshg1
❄️🌨☃❄️🌨
📚داستانی زیبا و قابل تأمل از عطار نیشابوری👌
در زمان جوانی، درویشی پیش من آمد و اثر گرسنگی در من دید.
مرا به خانه خود خواند و گوشتی پخته پیش من نهاد كه بو گرفته بود و مرا از خوردن آن، كراهت می آمد و رنج می رسید.
درویش كه آن حالت را در من دید، شرم زده شد و من نیز خجل گشتم....
برخاستم و همان روز، با جماعتی از یاران، قصد «قادسیه» كردیم.
چون به قادسیه رسیدیم راه گم كردیم و هیچ گوشه ای برای اقامت نیافتیم...
چند روز صبر كردیم تا به شرف هلاك رسیدیم. پس، حال چنان شد كه از فرط گرسنگی، سگی به قیمت گران خریدیم و بریان كردیم ...
و لقمه ای از آن، به من دادند. خواستم تا بخورم، حال آن درویش و طعام گندیده یادم آمد. با خود گفتم؛ این ، جزای آن است كه این درویش، آن روز از من خجل شد .
✍ #حکیم_عطار_نیشابوری
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️افزایش آمار مصدومان و فوتی های #حوادث شب #چهارشنبه اخر سال
🔹814 مصدوم و 13 فوتی تاکنون
#چهارشنبه_سوری 🥀
@eeshg1
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند
به زبان آورید؛ به کسانی فکر کنید که
قادر به تکلّم نیستند.
قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان
شکایت کنید، به کسی فکر کنید
که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.
امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت
کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زود
هنگام، از دنیا رفته
قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد
پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید
رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که
مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.
و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و
ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن
شغل شما هستند فکر کنید.
زندگی، یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید.
@eeshg1
❄️🌨☃❄️🌨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞| نماهنگ بسیار زیبا
⚜بی هَمگان به سر شود، بی تو به سر نمیشود...
🌀همخوانی موزیکال و شاد ویژه نیمه شعبان
🌼به مناسبت ولادت باسعادت منجی عالم بشریت، حضرت امام زمان(عج)
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
@eeshg1
🌷۵ آیه درموردامام زمان عج:
🌷۱. بقیه الله خیرلکم ان کنتم مومنین..سوره هود
اگرمومن باشید آنچه خدا باقی گذاشته براتون بهتراست
🌷۲.ان الارض یرثها عبادی الصالحون.۱۰۵انبیاء
زمین مال خداست.وارث آن بندگان صالح خدایند
🌷۳.ونرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین..5 قصص
واراده کردیم منت بگذاریم برمستضعفین وآنهاراامام ووارث درزمین قراردهیم
🌷۴.قل جاء الحق وزهق الباطل ان الباطل کان زهوقا...81 اسراء
حق آمد وباطل نابودشد.باطل نابود شدنی است
🌷۵.ولینصرن الله من ینصره...۴۱ حج
۴ نشانه یاران امام زمان ع:
نماز،زکات،امربه معروف،نهی ازمنکر
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
◼️ پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی رحلت آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علویگرگانی
▪️رهبر انقلاب اسلامی در پیامی رحلت عالم ربانی آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علویگرگانی را تسلیت گفتند. متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
رحلت عالم ربّانی آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علویگرگانی رضواناللهعلیه را به حوزهی علمیهی قم و به همهی شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان بخصوص به مردم مؤمن گلستان که ارادت ویژه به این بزرگوار و والد محترمشان مرحوم آیةالله آقای حاج سیدسجاد علوی داشتند، و بالأخص به خاندان گرامی و فرزندان مکرّمشان تسلیت عرض میکنم. این مرجع معظم در قضایای گوناگون انقلاب و مسائل کشور همواره وفادارانه در کنار مردم و پشتیبان نظام مقدس بودند و خدمات ارزشمندی کردهاند که موجب فیض و رحمت الهی است انشاءالله. از خداوند متعال علو درجات ایشان را مسألت میکنم و امیدوارم با اجداد طاهرینشان محشور گردند.
سیّدعلی خامنهای
۲۴ اسفند ۱۴۰۰ @eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
💢 چک لیست عملیاتی
🔹نگاهی گذرا به پاسخ های موشکی سپاه علیه تجاوزات دشمنان
@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢کارشناس نظامی صداوسیما: حمله به اربیل پاسخ حمله یک ماه قبل اسرائیل به کرمانشاه بود
@eeshg1