نیایش صبحگاهی 🌺 🍃 🌺
خدای خوبم🙏
شکر، برای یک روز زیبای دیگر🌸
شکر، برای بوی خوش زندگی
شکر و هزاران شکر، برای وجود ارزشمند
عزیزانم
شکر، برای سلامتی جسم و جان
شکر، برای رزق و روزی حلال و بینیازی
شکر بخاطر دوستان خوبم.
مهربانا🙏
در آخرین دوشنبه مرداد ماه
چتر رحمتت را بر سر دوستانم همیشه
باز نگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان
رقم بزن ...🌼🙏
آمین یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
🌸🍃
#سلام_صبح_زیباتون_بخیر ☕ 🌸🍃
روشنبه تون پر ازلبخند🥰
🍃🌸امروز هرگز
دوباره تكرار نميشه
پس با یه حال خوب
ویک لبخندناب
ازهرثانيه اش لذت ببرید🌸🍃
آرزومندم🙏
طلوع افتاب ☀️
غروب غمهاتون باشد🌸🍃
وزندگی تون سرشار🌸🍃
ازسلامتی شادی و نشاط باشه🌸🍃🙏
@eeshg1
🔴دینت را از خدا بگیر نه از مردم شهر
جوانی در ملأعام با گستاخی تمام روزهخواری میکرد. او را نزد حاکم شهر آوردند. حاکم از او پرسید: ای جوان! چرا در شهر روزهخواری میکردی؟ چرا از اسلام گریزانی، تا چنان حد که جسارت یافته و در ماه رمضان در پیش چشم همگان روزهخواری میکنی؟
جوان گفت: مرا باور و اعتقاد زیاد به اسلام بود. روزی شیخ شهر را در خفا در حال معصیت یافتم. برو آن شیخ را مجازات کن که اینچنین اعتقاد مرا از من گرفت و مرا روزهخوار کرد.
حاکم شهر گفت: روزی دزدی را در شهر گرفتند که از خانههای بسیاری دزدی کرده بود. طبق قانون قضاوت مأموری بر او گماردم تا او را در شهر بگرداند تا هر مالباختهای از او شکایتی دارد، نزد من آید.
ساعتی نگذشت که جوانی معلومالحال از او برای شکایت نزد من آمد که هرگز او را در شهر ندیده بودم. به رسم قضاوت از او سؤال کردم: «ای جوان! او از تو چه دزدیده است؟» جوان گفت: «یک مرغ و دو خروس!»
چون این سخن شنیدم مأمور خویش را امر کردم تا او را 8٠ تازیانه بزند. جوان در حالی که دادوفریاد میکرد، گفت: «من برای شکایت نزد تو آمدهام، چرا مرا شلاق میزنی؟!» گفتم: «وقتی تو را خانهای در این شهر نیست، چگونه مرغ و خروسی داری که کسی بتواند آن را از تو بدزدد؟»
داستان که بدینجا رسید، حاکم شهر گفت: ای جوان! تو را نیز هرگز اعتقادی نبوده که آن شیخ از تو بستاند. هرکس که اعتقاد به خدا را با عمل به آنچه میشنود، از خود خدا بستاند و هدایت یابد هیچکس را توان ستاندن آن اعتقاد از او نیست.
تو بهجای شناختن خدا در پی شناختن شیخ بودی و بهجای خدا، شیخ را باور کرده بودی! پس من، تو را دو حد جاری میکنم؛ یکی به جرم روزهخواری در ملأعام و دیگری به جرم کذب و افترا. @eeshg1
🍃
🦋🍃 ✨
🌹شهریور….
این ته تغاری
نازک نارنجی افتاب….☀️
دارد میرسد…
🌹نیامده
سر ناسازگاری
گذاشته است…
گرچه در کوله اش
گرما دارد و افتاب…☀️
اما هنوز نیامده ….
میخواهد بگوید..
که از جنس پاییز است...🍁🍂🍁
با خودش بادها را میاورد..
یکه تازی میکند…
🌹شهریور از دیر باز
حامل شکوفه های پاییزی بوده.🍂🍂
شکوفه هایی به رنگ…
سرخ.زرد.نارنجی..🍁🍂🍁
🌹شهریور….
تمام افتاب را ☀️
تقدیم پاییز میکند….🍁🍂
این ته تغاری بازیگوش با احساس…🥰
تقدیم به همه دوستان متولد شهریور 😊🌹
پیشاپیش تولد همه تون مبارک🎁
💕❤️💕❤️
ما با مردم کم حرف مـــیزنیم!
خیلیها ممکن اســت به این حرف
من ایراد بگیرند؛
ما نباید فقط به قشر مذهبـــیِ نزدیک
به خــودمان نگاه کنیم،
باید مردممان را حفــظ کنیم..!
|شهیدحاجقاسمسلیمانی🌱|
💕💜💕💜
🌸بعضی آدمها اینطوری هستند،
هرچقدر بیشتر بخواهیشان، دورتر میشوند.
هر چقدر واضحتر ببینند داری تلاش میکنی برای رضایتشان، بیشتر ناراضی میشوند.
🌸هر چقدربیشتر بفهمند نیازت به حضورشان را، گم و گورتر میشوند. هر چقدر بیشتر بدانند چه اندازه دوستشان داری، بیتفاوتتر میشوند.
🌸هر چقدر بیشتر بخواهی بمانند، بیشتر دلشان میخواند بروند.و در حالی که تو فکر میکنی هر چقدر بیشتر نشان بدهی، این آدمها بیشتر میفهمند.آنها هیچ چیز نمیفهمند و دلشان هم نمیخواهد که بفهمند.
🌸بعضی آدمها اینطوریاند: خلاف جریان.
هر چقدر بیشتر پارو بزنی به سمتشان تا برسی بهشان، بر خلاف جریان پارو میزنند تا دور شوند از شما.بعضی آدمها اینطوریند..
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
میگفت:
ازهرچیزیکهتعریفکردند،
بگوکارخداست،
مالخداست.
نکندخدارابپوشانیوآنرابهخودت
یاغیرخودتنسبتدهی؛
کهظلمیبزرگترازایننیست..!🌿
#حاجاسماعیلدولابی✨
╔━━✿࿐༅🖤༅࿐✿━━╗ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
╚━━✿࿐༅🖤༅࿐✿━━╝
#💕💙💕💙