eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5969886026112434525.mp3
7.54M
مران یک دم ساربان اشتر مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل! بده ظالم مهلتی آخر زان که من دارم عقده ها در دل مرا ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان که من دارم از جفای شمر ناله و افغان! مران ناقه که گویم من درد دل با این پیکر عریان بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر! از آن ترسم ساربان امشب آید و برد دستش از پیکر ندارد چون طاقتی دیگر مادرم زهرا باب من حیدر در این صحرا ای شترداران ماندم آسان و رفتم مشکل شتربانان رحم بنمایید بر دل لیلا بر من مضطر! که دارد او درد دل بسیار بر سر نعش نوجوان اکبر چه سازم با مادر اکبر میکند هر دم خاک غم به سر! .
👆حضرت_زینب س حاج رضا نبوی🎤   عمه زینب به خدا خونه دلم دیگه بعده بابا محزونه دلم میدونی عمه یتیمی مشکله طفل بی بابا همیشه خون دله عمه دیگه نگو بابا سفره گل من نمیدونی که پرپره عمه بابامو چرا سر بریدن اونو رو خاکا چرا میکشیدن عمه دیدم که رگاش پاره شده همه اهل بیتش آواره شدن کی با چکمه رفته رو پیکر اون کی بریده شاهرگ حنجر او به سرش عمه چرا سنگ میزدن چرا اسبا رو بابا میدویدن عمه زینب به خدا خونه دلم دیگه بعده بابا محزونه دلم 😭😭 کی دیده سرکه بریده باشه باز بخونه سوره ی قرآن ونماز یه نگاه کن رونیزه سربریده بابام قرآن میخوانه عمه بگو به سربریده ی بابام سنگ نزنن اما کسی نیست بداداین یتیمه حسین برسه😭) چراکشتند عموعباس من و عمه کی چیده گل یاس من و برادر اکبرم وکی سریرید مرغک شیرخوارم وکی پر برید (😭چراعلی اکبرم نمیاد عمه جانم چراهم بازیم علی اصغر نمیاد عمه جانم اینقدر باسربریده حرف زد اینقده برا عمه وخرابه نشینان روضه خوند رباب آمد سکینه بنت الحسین آمد همه دوراین دخترحلقه زدن هرکی میخواد بایه زبونی این دختر وآروم کنه اما یتیم دلشکسته است آروم نمیشه... نیمه شب دلش هوای بابا حسین کرده اونقده گریه کردتا سربریده اومد دیگه سربریده رو دید رفت آروم آروم جلو با دستای کوچکش این سر رو به سینه گذاشت 😭) 😭😭 الهی بابا که قربونت بشم قربون چشمای پرخونت بشم چراحرف نمیزنی بادخترت داره پرپر میشه بالای سرت 😭بابا بامن حرف بزن دارم میمیرم😭 باباجون خسته شدم ازاین سفر باباجون رقیه رو باخود ببر 😭😭 باباجون گوشواره هام یادت میاد تومدینه خنده هام یادت میاد 😭😭 اما دیگه حالا افسرده شدم دختری خسته وپژمرده شدم 😭بابا من وببر بابا خسته شدم 😭 بابا بخاطر من عمه زینب وتازیانه زدن... یادگارداداشم ناله نزن الهی من نباشم ناله نزن آخه صبر زینبم حدی داره میدونی خونه دوچشمام می باره بس جون بابا پاک کن اشکاتو دیگه آماده ی تازیانه باش آتیش صبرو دیگه زبونه باش عزیزم فردا توسیلی میخوری سیلی باصورت نیلی میخوری فرداروزمین صحرامیدوی پابرهنه روی خارا میدوی فرداباما سرباباتم میاد سربی پیکرباباتم میاد نکنه عمه دیگه ناله کنی گل چشماتو پراز ژاله کنی عمه زینب بخدا خونه دلم دیگه بعد بابا محزون دلم.... .
۲۷ (اربعین) آه زینب بی قرین از داغ تو غمین آمده اربعین ای برادر حسین۴ آه گرم گفت و گویم آمدم بگویم نگه کن به رویم ای برادر حسین۴ آه من زینبم زینب روز من شده شب جانم آمد بر لب ای برادر حسین۴ آه ای روح و روانم داغت حسین جانم زد شرر بر جانم ای برادر حسین۴ آه بعد از تو دیدم غم قامتم گشته خم صبر من گشته کم ای برادر حسین۴ آه غربتت را دیدند سوی تو دویدند سرت را بریدند ای برادر حسین۴ آه حسین برادرم تا رفتی از برم خون شده جگرم ای برادر حسین۴ آه دشمنت محک زد زخمم را نمک زد بر طفلان کتک زد ای برادر حسین۴ آه در کوفه و در شام به جای احترام سنگ زدند ز هر بام ای برادر حسین۴ آه حسین شام خراب دل من شد کباب رفتم بزم شراب ای برادر حسین۴ آه دم زدی از محبوب می زد بر لبت چوب لب تو شد مضروب ای برادر حسین۴ آه اشک من روانه دخترت شبانه دفن شد در ویرانه ای برادر حسین۴ آه مولی و امیرم به عشقت اسیرم دعا کن بمیرم ای برادر حسین۴ (سبک: ای الهه ی ناز )
۲۷ (اربعین) آه زینب بی قرین از داغ تو غمین آمده اربعین ای برادر حسین۴ آه گرم گفت و گویم آمدم بگویم نگه کن به رویم ای برادر حسین۴ آه من زینبم زینب روز من شده شب جانم آمد بر لب ای برادر حسین۴ آه ای روح و روانم داغت حسین جانم زد شرر بر جانم ای برادر حسین۴ آه بعد از تو دیدم غم قامتم گشته خم صبر من گشته کم ای برادر حسین۴ آه غربتت را دیدند سوی تو دویدند سرت را بریدند ای برادر حسین۴ آه حسین برادرم تا رفتی از برم خون شده جگرم ای برادر حسین۴ آه دشمنت محک زد زخمم را نمک زد بر طفلان کتک زد ای برادر حسین۴ آه در کوفه و در شام به جای احترام سنگ زدند ز هر بام ای برادر حسین۴ آه حسین شام خراب دل من شد کباب رفتم بزم شراب ای برادر حسین۴ آه دم زدی از محبوب می زد بر لبت چوب لب تو شد مضروب ای برادر حسین۴ آه اشک من روانه دخترت شبانه دفن شد در ویرانه ای برادر حسین۴ آه مولی و امیرم به عشقت اسیرم دعا کن بمیرم ای برادر حسین۴ (سبک: ای الهه ی ناز )
. لعنت_الله_علیه ۷۹۱ شد دلم از غصه آب زینب و شام خراب به زور بردن مرا میان بزم شراب بر لب عطشان تو چوب جفا هم زدن شکسته دندان تو زبس که محکم زدن می‌سوزم از درد و داغ تو می‌میرم من از فراق تو **** به شهر شام بردنم توو ازدحام‌بردنم ای غیرت الله ببین بزم حرام بردنم سایه من را ندید کس تابه حالا حسین ولی توو بزم یزید شدم تماشا حسین با ناموست هستن در ستیز می‌گشت یکی دنبال کنیز **** .👇
. سلام_الله_علیها ۷۹۵ دست شکسته ام را در حنجر تو بردم دیدم هنوز آثار، از دشمن تو مانده انگشتهای دستم دانی چرا بریده چون خرده های خنجر در گردن تو مانده ✍ .
. دوباره بوی بلا و ستم رسد به مشام رسید قافله بر شهر شب به قریه ی شام قبیله ای که غمش بی حد است و اندازه اسیر مانده به صحرا به پشت دروازه چه ظلم ها که نشد بر تبار یاسین ها نشسته قافله در انتظار آذین ها قلم چگونه نویسد  ز حال و روز  ذوات چو گشت وارد این شهر از درِ ساعات ز بامها همه سنگی به دست هر شخص است کنار قافله دشمن به شادی و رقص است کشیده کارِ به خون خفتگان آل علی (ع) که راسشان شده بر نی به دست هر دغلی پلید ها سر شه را نشانه می کردند و سنگ جانب سرها روانه می کردند به دستهای امام و ذوات سلسله هاست نمک به زخم همه خنده ها و هلهله هاست مخدرات حرم بین هیزها  واویل بس است زخم زبان بر عزیز ها  واویل کسی که قدر شناسد ز عترت اینجا نیست؟ کسی نبود بگوید که غیرت اینجا نیست؟ حرامیان بروید از کجاوه دور شوید ز  گرد ناقه ی ناموس حق کنار روید چقدر اهل ستم در شکنجه استادند که از گذار جهودانشان گذر دادند امان ز جور جسوران و از جنایتها مسیر ، کوته، اما گذشته ساعتها چه سر زد است از  این مردمان هرزه ی پست که راس شاه به دروازه چشم خود را بست فدای راس شه و آیه های قرآنش خدا کند نخورد خیزران به دندانش منافقان که قسم بر کتاب می خوردند کنار راس طهورش شراب می خوردند امان ز حال بد اهل بیت پاک امام تمام شهر تباه است چون خرابه ی شام ز چشمهای همه، شام، گریه می خواهد خرابه نیز از آنها رقیه (س) می خواهد بمیرم از  غم  زین العباد (ع) زین ایام سه مرتبه ز غمش با اشاره گفت: الشام 1402/05/27 اول 1445 .