🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_ششم_محرم
می رود مایه دلگرمی لشکر باشد
بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد
سیزده بار زمین مقدم او بوسیده
دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده
چه خبره
شیر بی واهمه تا مرز جنون می آید
قاسم بن الحسن از خیمه برون می آید
می رود با رجزش از پدرش یاد کند
می رود کرببلا را حسن آباد کند
چه رجزی خوند؟
إِنْ تُنْكِرُوْنِي فَأَنَا ابن الحَسَنْ
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
می رود با رجزش از پدرش یاد کند
می رود کرببلا را حسن آباد کند
مثل عباس که دور و بر مولا کم نیست
قاسمی هست حسین بن علی تنها نیست
همه دیدند به دستش شده شمشیر بلند
می شد از گوشه خیمه دم تکبیر بلند
میزند ضربه همه از روی زین می افتند
ازرق است و پسرانی که زمین می افتند
پهلوانی ست سراسیمه فقط می آید
دید این ازرق شامی ست وسط می آید
چارتا پسراشو دورش حلقه کرد با چه تبختری داره می آید
چه می آید سر این طفل،
خدا می داند
مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید
وسط دشت چنان نعره حیدر پیچید
و إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ بلا نازل کرد
ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد
این حسن زاده عجب جنگ نمایانی کرد
بعد اکبر خودمانیم چه طوفانی کرد
دیدن اینجوری حریفش نمیشن،
یه عده رو عمرسعد اجیر کرده بود؛
برا ساعت مبادا،
اینا نگه داشته بود به عنوان تیر آخر ازشون استفاده کنه،
اگه می دید جنگ تن به تن باشمشیر و نیزه جواب نمیده سنگ اندازا رو صدا میزد
تیغ ها قاتل آن جسم نحیفش نشدند
پهلوانان عرب نیز حریفش نشدند
آخرش دست به آن قائده جنگ زدند
تاکه میشد به تن بی زرهش سنگ زدند
چه می آید سر این طفل خدا می داند
مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
وقت گذشت
دلتم آماده است برم قسمت آخر
قسمت آخر جنگ است خدا رحم کند
دستهاشان پر سنگ است خدا رحم کند
اینقدر این آقا زاده خشکل بود،
که نوشتن کأنّه فَلقَۀُ قَمَر انگار یه ماه پاره داره میاد میدون،
خوب چیکارکردن با این صورت زیبا
سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم
نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم
بعضیا گفتن یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد
فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ
دیدن این آقازاده با صورت به زمین افتاد ...
#حسین.....
نه نه نه نه دلم میخواد صحنه سازی کنی ها
اینقده دورش حلقه زدن،
ابی عبدالله دید یه نقطه پر از گرد و خاکه
سراسیمه خودشو رساند
چه خبره اینجا؟
سواره ها دورش کردن ...
#حسین ....
نه نه نه بشنو بشنو صدای من که در نمیاد
یه حسین بگو به این انگیزه،
صدای این جوان سیزده ساله هم
در نمی اومد
اگرچه گفت یاعَماه
اما از زیر سم مرکب ها،
از اون هیاهو صدا نمیدونم میرسید یا نه
تو یه دونه حسین بگو صدای این یتیم به ابی عبدالله برسه
#حسین ....
سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم
ضربه ای زد یا نیزه ای زد
نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم
جای گل اینجا داری گل بارون میکنی
جای گل هم چقدر تیر به بازوش زدن
گفت یا فاطمه و نیزه به پهلوش زدن
#حسین
بقیه اش بمونه ابی عبدالله از این ازدحام ،
از این حمله دسته جمعی بلافاصله خودشو رسوند؛
مهلت نمیداد،
چون میدونست اگه اینجا یه لحظه تعلل کنه بدنو قطعه قطعه میکنن،
به میمنه و میسره شمشیر میزد بلکه دور بدن قاسمو خلوت کنن،
حمیدبن مسلم میگه من اونجا بودم تا گردوخاک فروکش کرد،
تو همون گردوغبار دیدم حسین اومده بالا سر قاسم
فَوَقَعَ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ
این سینه شو گذاشت رو سینه قاسم،
اما دیدن این یتیم داره پاهاشو رو زمین میکشه...
#آی_حسین ....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_ششم_محرم
مناجات
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ ،
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ،
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
عمریست که سربار تواَم یوسف زهرا
تو یاری و من عار توام یوسف زهرا
سرمایه ام اشکیست که آن هم کرم توست
بی مایه خریدار توام یوسف زهرا
با آنکه به زنجیر گُنَه بسته وجودم
یک عمر گرفتار تواَم یوسف زهرا
نام و نسب و شاَن و مقامم همه این است
خاک ره زوار توام یوسف زهرا
مگذار گنه پرده کشد بین من و تو
من تشنه ی دیدار توام
#یابن_الحسن .........
بر سلطنت هر دو جهان ناز فروشم
تا سائل بازار تواَم یوسف زهرا
روز جمعه ست از زبان نورانی خود امام زمان عرض ادب کرده باشیم به ساحت مقدس ابی عبدالله
فَلَئِنْ أَخَّرَتْني الدُّهُورُ،
وَعاقَني عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُور
یا جدی اگه روزگار منو به تاخیر انداخت نبودم کربلا تو رو یاری کنم
وَلَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَكَ مُحارِباً
اما
لاََنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَمَساء
و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما
تا کجا برات خون گریه میکنم
حَسْرَةً عَلَیْک،
وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک
وَ تَلَهُّفاًحَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ
الْمُصابِ وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ
یادم نميره اون ساعتی که اسب بی صاحبت آمد کنار خیمه ها
ای صدا زد
اَلظَّلیمَه اَلظَّلیمَه....
#حسین ....
من دوزخی بودم نه جایم جنت توست
جای مرا آقایی تو جابه جا کرد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_ششم_محرم
هر دو همدیگر و بغل گرفتن انقدر گریه کردند که نوشتند هر دو از حال رفتن
این آقازاده دوسالش بوده که امام حسن و از دست داده
لذا تا اومد تو بغل عمو یاد بغل بابا افتاد؛ بچه یتیمه،
یازده ساله که آغوش باباشو ندیده،
گرمی بغل بابا رو حس نکرده
از یه طرفم وقتی عمو رو بغل گرفت،
تمام وجودش آتیش گرفت،
آخ این بدن از شدت عطش گر گرفته،
الله اکبر
عمو دستات چرا انقدر داغه لبات چرا ترک ترکه
عمو هم این یتیم برادرو که بغل گرفت،
شاید یادش افتاد اون شبی که دو تا داداش همدیگر و بغل کرده بودند،
بابا گفته بود آستین به دندان بگیرین مادرتون رو که غسل میدم
جوری گریه نکنید علی دشمن شاد بشه،
نمیدونی آخ چقدر بوی امام حسن میدی؛یادش افتاد،
شبایی که بابا اینارو میخوابوند،
آروم آروم ميومد کنار قبر مادر،
حسنین باهم تا صبح زجه ميزدند
یا خواهر و ساکت میکردن
الله اکبر
"فغشی علیهما"
هر دو از حال رفتند،
بازم اجازه نداد بعضی ها گفتند
رفت تو خیمه یه دست خط بیرون آورد دست خط باباش حسن،
تا ابی عبدالله دست خط برادر و دید بازم گریه کرد،
یادش بخیر دوتایی باهم خط مینوشتیم مادرم زهرا داوری میکرد.
این یتیم امام حسن میدونه که عمو اجازه خواهد داد؛
چون شب عاشورا وقتی پرسید عمو منم میکشن؟
فرمود آره،مرگ نزد تو چگونه است گفت:
احلي من العسل"
حضرت فرمود میکشنت
بَدَأَ تَبْلَُی و بَلَاءٌ عَظِيمٌ
الله اکبر،این تعبیر فقط مال قاسم بن الحسن،
اینو ذبح عظیم داره ميگه
حتی برات بگم شیر خواره ام میکشند،
حالا میخواد آماده رزم بشه
زره ای،لباس جنگی پیدا نمیشه"
حسین،عمامه شو لباس جنگی کرد،
یه جوری براش"تحت الحنک"بست
که وقتی اومد وسط میدان همه گفتند:
برگ گل سرخ را باد کجا میبرد
الله اکبر،
هر جوری بود راهی میدان شد،
فقط يه مبارزه شو بگم
"ازرق شامی"
هفت تا پسرشو کربلا آورده،
تا نگاه به قد و بالای این نوجوان کرد؛گفت کوچکترین بچه مو بفرستم کارشو یکسره میکنه"
از کوچیکترین و ضعیف ترین بچه اش فرستاد به رزم قاسم بن الحسن،
با یه ضربه زمین گیرش کرد،
بچه دوم،سوم هفتم"
هفت تا اولاد نحسش جلوی چشمش به درک واصل شدند"
خون همه چشم این ازرق شامی رو گرفت"
پا تو رکاب زد سوار شد چنان با سرعت آمد که ابی عبدالله تکون خورد
دیدند حسینم از خیمه فاصله گرفت،
دستشو بالا برد،
خدایا به یتیم برادرم رحم کن؛
الله اکبر،
همه متحیر این کیه اينجوري داره میجنگه، خودش و تا معرفی کرد فهمیدند آقا زاده سردار جمل"
إِنْ تُنْكِرُوْنِي فَأَنَا ابن الحَسَنْ
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
یک شیردل مانند یل آمد به میدان
با سیزده جام عسل آمد به میدان
ای لشگر کوفه اجل آمد به میدان
باید که قبر خویش را آماده سازید
در دل جگر دارید اگر بر او بتازید
رفته به بابایش که اینگونه شریف است
او که ز نسل صاحب دین حنيف است
قاسم اگرچه قد و بالایش ظریف است
اما خدایی او سپاهی را حریف است
گوید به او عمه به بد خواه تو لعنت
مهپاره ی نجمه به بد خواه تو لعنت
شاگرد رزم حضرت عباس قاسم
شاگرد رزم حضرت عباس قاسم
آمد ولی در هیبت عباس قاسم
در بازوانش قدرت عباس قاسم
به به که دارد غیرت عباس قاسم
عمامه ی اورا عمویش با نمک بست
مانند بابایش حسن تحت الحنک بست
قاسم حریف تن به تن دارد ندارد
این نوجوان جوشن به تن دارد ندارد
چیزی کم از بابا حسن دارد ندارد
اصلا مگر ازرق زدن دارد ندارد
ازرق کجا و شیر میدان خطرها
قاسم بود رزمنده ی نسل قمرها
با یه ترفند جنگی ازرق شامی رو به درک واصل کرد،یه وقت دیدن لشگر بهم ریخت عمر بن سعد ازدی،گفت گناه تمام عرب به گردن من باشه اگر داغ این بچه رو به دل مادرش نزارم ...
"الله اکبر ..."
وقت پریدن ناگهان بال و پرش ریخت
محاصره اش کردند اول سنگ اندازها اومدن،
زره به تن نداره ...
کلاه خود به سر نداره ....
اونقده با سنگ زدنش...
که ضربه هايي که از اطراف ميومد را نتونست هدایت کنه
وقت پریدن ناگهان بال و پرش ریخت
یک لشگری را ریخت آخر پیکرش ریخت
از "میمنه تا میسره"روی تنش ریخت
از روی زین افتاد قلب مادرش ریخت
سنگ بارونش کردند یه وقت دیدند یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد دیگه نتونست رو اسب دوام بیاره،
اسب سوارها دورش و گرفتن،
دیگه نگم چه شد يه وقت دیدند حسین داره با سرعت میاد
یکی هم زیر دست و پا میگه عمو به دادم برس....
#حسین.....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
آنکه جانان طلبد بهر چه خواهد جان را؟
ترک جان گوی اگر میطلبی جانان را
قرب جانان هوس هر دل وجانیست ولی
دل کسی داد به جانان که نخواهد جان را
کیست آن بنده زیبنده به جز نفس #حسین
که به لطفی اثر از قهر برَد سبحان را؟
بحر موّاج کرم اوست که با تشنه لبی
نخورد آب و دهد آب، لب عطشان را
خالق عزوجل کرد ز ایجاد حسین
ختم بر امّت خاتم، کرم و احسان را
دید پیش از گِل ما، بار گنه بر دل ما
کآفرید از پی این درد، خدا، درمان را
مظهر اسم "عفُوّ" ست چو این منبع جود
مغفرت جوی و بدین اسم بجو غفران را
رحمت واسعه نامش برِ خاصان خداست
که رحیمیّت از این اسم بود رحمان را
یادِ ابروش به چشم دل من شمشیریاست
که بدین تیغ، موحد بکشد شیطان را
#فؤاد_کرمانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Seyed Majid Banifatemeh سخاموزیکحر و آزاده ای.mp3
زمان:
حجم:
4.34M
☑️السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
▪️#حر و آزاده ای اگه هستی با #حسین
▪️اگه میخوای #حر بشی بلند بگو #یا_حسین
🎤سید مجید بنی فاطمه (فارسی و ترکی بسیار زیبا )
#امام_حسین
#محرم
#ماه_محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
اَلسَّلامُ عَلیٰ جَبَلِ الصَّبْرْ
یَا زِیْنَبِ الْمَظْلومَة
رفتم و آمدم ،
ای سایهی بر روی سرم
حسین جان ، چهل روز قبل ، زینبو با تازیانه ، با کعب نی از کربلا بُردن به کوفه و شام ، اما « روز اربعین » دوباره زینب میاد ... حسین جان ... زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها :
رفتم و آمدم
ای سایهی بر روی سرم
یار من ، خوب نظر کن
به من و بال و پَرم
کاش تو پاک کنی
اشک دو چشمان ترَم
آمدم باز صدا کن
تو جوانان حرم ...
یه روزی دوم مُحرم ، موقعی که کاروان رسید به کربلا ، همین که خواستن مُخدّرات از ناقه ها پیاده بشن ، یکی یکی جَوونای هاشمی اومدن دور ناقه ی زینب ، حلقه زدن ، علی اکبر ، دست زینبو گرفته ، قاسم ناقه ی شترو نگه داشته ، ابالفضل پا رکاب کرده ، اما « روز اربعین » وقتی دوباره قافله برگشت ، یه نگاهی کرد زینب ، دور و بَر، دید غیر زینُ العابدین دیگه کسی نداره زینب ...
کاش یک بار دگر
دور و برَم را گیرند
دست من
با همهی اهل حرم را گیرند
#حسین
نَفَسم را که پُر از
شعلهی غم هست ببین
قدِ من را
که زِ هجران تو خَم هست ببین
طاقتم را
که ز دوری تو کم هست ببین
این همه درد
که در خاطرهام هست ببین
بعد چل روز
ببین خواهر تو آمده است
خواهر غمزده و
مُضطر تو آمده است
#شاعر_نصیر_حسنی
راوی میگه تا این قافله رسیدن به کربلا ، این زنها و بچه ها مثل برگی که از رو درخت زمین میفته ، خودشون رو از رو ناقه ها به زمین انداختن ، راهنمای این قبرها زینُ العابدینه ، شاید یکی یکی صدا میزنه ، عمه جان ، بیا اینجا مزار بابای غریبم حسینه ... زینب نشست ، خواهرم سکینه ، خواهرم فاطمه بیا ، اینجا مزار داداشم علی اکبره ، این دو تام نشستن ... ، صدا زد نجمه بیا ، اینجا قبر پسرت قاسمِ، هر کدوم از قبرها رو نشون صاحب عزای اونها میداد ... صدا زد عمه جان یا اُمِّ کلثوم بیا ، میان نخلستان ها عَموم ابالفضل رو به خاک سپردم ، یه عده دوان دوان سمت علقمه ، هر کدوم از مُخدّرات ، روی یه قبری افتادن و گریه میکردن ...
یه مرتبه دیدن یه خانومی هی دور این قبرها میچرخه ، هی دستاشو گهواره کرده صدا میزنه پس قبر جگرگوشه ی من کجاست ؟ یه مرتبه زینُ العابدین ، صدا زد رباب بیا ، اینجا قبر داداشم علی اصغره ، یه نگاهی کرد رباب، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسین ، صدا زد رباب آره ، داداشم علی اصغرو رو سینه ی بابام گذاشتم ... هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ... صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا مَولای یَا اَبَاعَبْدِالله
#روضه_دستگاه_شور
4/6/1403
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
راوی از امام صادق علیه السلام می پرسد:
فدایت شوم بسیار میشود که یادی از امام حسین علیه السلام میکنم در آن هنگام چه بگویم؟
فرمود:سه مرتبه بگو
«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا اباعَبْدِاللَّهِ»
که سلام به آن حضرت از دور و نزدیک به او میرسد.
📚کافی، ج ۴، ص ۵۷۵، ح ۲
شب جمعه است شب زیارتی امام #حسین علیه السلام، حضرت را با سه مرتبه صلوات زیر زیارت کنید
🍃صلّی الله علیک یا اباعبدالله🍃
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
راوی از امام صادق علیه السلام می پرسد:
فدایت شوم بسیار میشود که یادی از امام حسین علیه السلام میکنم در آن هنگام چه بگویم؟
فرمود:سه مرتبه بگو
«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا اباعَبْدِاللَّهِ»
که سلام به آن حضرت از دور و نزدیک به او میرسد.
📚کافی، ج ۴، ص ۵۷۵، ح ۲
شب جمعه است شب زیارتی امام #حسین علیه السلام، حضرت را با سه مرتبه صلوات زیر زیارت کنید
🍃صلّی الله علیک یا اباعبدالله🍃
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
نوحه حضرت معصومه(س)
مداح-حاج-پیرزاده
۱۳۰۴/۷/۲۲
❰
❰#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
﷽
#نوحه_سینه زنی
#حضرت_معصومه(س)
#اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید
احترامی که به این دختر زهرا کردید
اهل قم خیر ببینید پناهم دادید
با سلام و صلوات آمده راهم دادید
همه گفتید به هم عمه سادات آمد
گوییا فاطمه از سوی سماوات آمد
اهل قم خیر ببیند چه مسرور شدید
غیر زنها همه از محمل من دور شدید
اهل قم خیر ببینید گلاب آوردید
تا که دیدید که لب تشنه ام آب آوردید
اهل قم خیر ببینید شما کف نزدید
دور ناموس خدا ساز و نی و دف نزدید
اهل قم خیر ببینید به خواهر نزدید
طعنه ام بر سر هر کوچه و معبر نزدید
اهل قم خیر ببینید مراقب بود
تا نیفتم زروی ناقه مواظب بودید
اهل قم خیر ببینید خدایی مردید
چقدر چادر و پوشیه نثارم کردید
اهل قم خیر ببینید محبت کردید
کوچه را وقت ورودم همه خلوت کردید
اهل قم خیر ببینید که همت دارید
سر ناموس خدا این همه غیرت دارید
شاد کردید شما قلب رضا را به خدا
همچو زینب سر بازار نبردید مرا
اینکه با گریه معصومه مدارا کردید
همه جبران غم زینب کبری کردید
بعد از آن خستگی راه توانم دادید
بهترین نقطه این شهر مکانم دادید
به خدا حق مرا خوب رعایت کردید
روز و شب از من بیمار عیادت کردید
زحمتی بود اگر غرق ملالم نکنید
من دگر رفتنی هستم ،حلالم بکنید
غربت و درد و غم و غصه هماهنگ شده
بهر بابای غریبم دلم تنگ شده
بعد مرگم اگر از کوی رضا میگذرید
کمی از خاک مزارم به خراسان ببرید
تا که در قبر شود یار من و همسخنم
نامه اش را بگذارید درون کفنم
اهل قم اجر شماها همگی با زهرا
وقت تشییع بگویید فقط یا زهرا
مادرم فاطمه شب دفن شد و یار نداشت
به جز از هفت نفر او که عزادار نداشت
نیمه ی شب چه غریبانه و مظلومانه
بدن مادر ما رفت برون از خانه
لرزه ها بود که بر عرش برین می افتاد
پی تابوت علی هی به زمین می افتاد
✍#حسین میرزایی
🎤#مداح_اهلبیت(ع)
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
👇👇👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
کانال صدای ماندگار شهید كافےAlagheh Hazrat Zinab Be Imam Hossin.mp3
زمان:
حجم:
8.65M
#علاقه_حضرت_زینب_به_امام_حسین_ع
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافی
ولادت حضرت زینب کبری (س) مبارک باد
#حسین
#زینب😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
😢 به پیشگاه #حضرت_جعفر_طیار _سلام_الله_علیه (#پدر_همسر_زینب_کبری_س)
#جعفر_بن_ابی_طالب ملقب به #ذوالجناحین و مشهور به #جعفر_طیار یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و همچنین برادر بزرگتر #علی_بن_ابی_طالب بود است.
...............
رد شدیم آسان ما، از جمادی الاولی
موته آمد و بردت، با دو بالْ تا بالا ۱
با نماز تو مأنوس، از خودت ولی غافل
آنچنان نفهمیدیم، آیه های سبزت را
شعری و سراسر «آن»، واژگان تو باران
مدحت به لب حَسّان، ذکرت به لب مولا ۲
تو خلاصه ای بودی از #علی و از #حمزه
فاتح هزاران دل، شیرمرد میدان ها
اولین #علی بود و دومین مسلمان، تو ۳
ای مطیع امر حق، ای قیامتِ دنیا
تا #ابوالمساکینی، حال آسمان خوب است ۴
خانه ی فقیران شد با تو جنت الاعلی
با نگاه گیرایت، آینه به حرف آمد
لا اله الا الله، در غبار شد گویا
جان گرفت کاشی ها، در کاخ نجاشی ها
تا نور بپاشی، ها...! ای مسیح دم، عیسی!
بَهجتِ رسول الله، اشک شوق #زهرا بود
لحظه ای که رودی شد، در نگاهت ای دریا
با هجوم وهابی، شد مزار تو ویران ۵
دشمن تو حالا کو!؟ ای شکوهِ پابرجا
آیه آیه احزابی، بهترینِ اصحابی ۶
ذوالفقارِ بی تابی، در جهنمِ هَیجا
وارث #ابوطالب، در کلام و معنا تو
خصلت #بنی_هاشم در نهانِ تو پیدا
#حمزه، خون جگر شد تا نیزه ی سراب آمد
کاروانِ آه تو، تشنه ماند در صحرا
تا بنوشی از ساغر، در طلیعه ی آخر
دست ساقی کوثر، زد به قلب تو امضا
زینِ اسب شد منبر، هر رجز شدی #حیدر
گفتی از سر باور، یا دخیل، مولانا...!
در قفس زدی پرپر، مرغِ حق شدی #جعفر
ای بلندبالا سر، سر زدی از آن بالا
آسمان شدی... رفتی، تا نبینی آن ملعون
بذر کینه می پاشد، در زمینِ بی تقوا
این طرف نبی جان داد، آن طرف #علی جان داد
#فاطمه شکست آن روز، از خیانت شورا
بعد مرگ #پیغمبر، جای تو چه خالی بود
آن زمان که شد #مولا بین کوچه ها تنها
روزگار سختی بود، از مدینه خون می ریخت
پشت در خبرها بود، آتشی پر از #زهرا
قبله ی یقین افتاد، روی کعبه... چین افتاد
آسمان زمین افتاد، پیش #زینب_کبری
#زینبی که #عبدالله، انتخاب کرد او را
#زینبی که عاشق بود، عاشق #حسین اما
#زینبی که جان می شد، تا برادرش باشد
#زینبی که در گودال، جان سپرد واویلا
ای که خَلقاً و خُلقاً، شِبه احمدی #جعفر!
الگوی #علی_اکبر، در جهاد با اعدا
ماهِ کربلا بودی! پیش بچه ها بودی!
معنی سخا بودی، #جعفری که شد سقا
از شهادتت پیداست، از عطش شدی سیراب
با مرور تو گفتم، یا مُقطّع الاعضا
بر زمین که افتادی، #ساقی از دلم رد شد
#روضه تو همواره ست، جلوه ای از #عاشورا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#جعفر_بن_ابی_طالب
#جعفر_طیار
.............................................
۱. موته: نام جنگی که جعفر بن ابی طالب (ع) در آن به شهادت رسید
۲. حَسّان بن ثابت: شاعر مشهور عرب
۳. جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد.
۴. ابوالمساکین یکی از کنیه های جعفر طیار
۵. مدفن جعفر و دیگر شهدای موته در منطقهای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد. این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد
۶. مفسران جعفر بن ابی طالب را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانستهاند.
هیجا: جنگ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها