eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ :می گذرد کاروان... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بابای مظلومم یاحسین(۲) ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۳۰
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :به سمت گودال از خیمه دویدم من،،، ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا! مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا! خـوش اومـدی بابا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟ فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا بابای خوبــم وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت چـه کــرده ان بابا  با لب و دنــدونت وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد بابای مظلومــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه بابای مظلومـــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم سیلـــیِ نامـــردا   تــو کــربلا دیــدم به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست بابا غــــریبـم من(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیـــه با حـرفـاش آتیــش به دلها زد شبــونه با غـربت ، دل و به دریــا زد وقتی سر از دستش روی زمـین افتاد پیــشِ ســرِ بابا رقیــه هم جــون داد امان از این ماتم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــــرابه گریــونه هنــوز ایـن مــاتم شعلــه کشید آهِ اهـلِ حــرم از غــــم رقیـــه شــد یــاسِ کبــود ویـــرونـه عمـــه براش داره لالایــی می خونـه بخواب گل یاســم(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ سه ساله ، زهـرا هم شبیـه مادر شـد غنـچـــهٔ زیبـایِ حسـیــن ، پرپر شـد یاس کبـــودم وای(۴) شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
بسم رب الحسین(۹) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت موجِ خروشان شد فرات از این هیبت وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ  ارباب آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل ضربهٔ سر خورد از  عمود نا غافل ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد دست علم گیرش به روی صحرا بود سرش به دامان حضرت زهرا بود غریب مـــادر وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس علقمــــه را پر کرد نوای  یا عبــاس "اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۵
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) تو قـــوت دلِ ، شـکســــته یا حسین تو سایهٔ سَرَمی حتی از روی نیزه ها حسین تویی که آبرو دادی با خونت به کربلا حسین (پــای عشـقــت تا ابـد می مـــانم حسین)(۲) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینب شد همسفــرت، بالای نیزه سرت ای کاش می شد نبینم ، چشمای ترت(۲) تو دلخوشی من ، ز کوفه تا به شام تو سرپناه اهل حرم هستی میونِ ازدحام به اون سر بریده ات داداش ، روی نیزه ها سلام (ای کاش می شد نبینم ، چشمای ترت)(۲) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خاک تو ، خاک شفاست ، راه تو قبله نماست درگاهت جلوه ای از درگاه خداست (۲) پیچیده تو حرم ، دوباره عطر سیب دلم هوای حرمتو داره یا سید الغریب گرفته کرب و بلای زیبایت از این دلم شکیب (درگاهت جلوه ای از درگاه خداست)(۲) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شاعر :
┄┅✵﷽✵┅┄ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ شب جمعه حرمت ، عشق مُجَسّـم شده است کربلا ، کعبهٔ جان ، مرکز عالم شده است ذکر روی لب هـــر زائر بیـــن الحرمیــن نوحــه و مرثیه بر وارث آدم شده است بس که این جنت الاعلای شما محترم است آسمان دورِ سر گنبدتان خم شده است از همـــان روز که شد خانهٔ دل ، مرکز عشق رشته ای بین من و نام تو محکم شده است حرمت امن و پناه دل هر معتکفی است هر که شد مُحرِمِ درگاه تو ، مَحرَم شده است در نگــــاه همــــهٔ ملتـــمسان حَــــرَمـــت ابر احساس پر از بارش نم نم شده است محفل روضه مهیاست خوش آن چشمی که لایق اشک بر این روضه و این غم شده است تشنه لب بین دو دریا به جهان فهماندی کوثر لطف تو سرچشمهٔ زمزم شده است رزق هر کس که شده عشق حسین بن علی مَحرَمِ خیــــمهٔ ایام مُحـــرّم شده است ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ بسم رب الحسین(۱۵) : به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب حسینم وای(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من انگاری هفت ســاله که از تو دورم من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــان از این غــربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلام یا زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست آخــر این نهضت شکست دیوان است وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بیــا ابا صــالح (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۱/۵/۲۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :به سمت گودال از خیمه دویدم من،،، ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا! مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا! خـوش اومـدی بابا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟ فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا بابای خوبــم وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت چـه کــرده ان بابا  با لب و دنــدونت وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد بابای مظلومــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه بابای مظلومـــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم سیلـــیِ نامـــردا   تــو کــربلا دیــدم به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست بابا غــــریبـم من(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیـــه با حـرفـاش آتیــش به دلها زد شبــونه با غـربت ، دل و به دریــا زد وقتی سر از دستش روی زمـین افتاد پیــشِ ســرِ بابا رقیــه هم جــون داد امان از این ماتم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــــرابه گریــونه هنــوز ایـن مــاتم شعلــه کشید آهِ اهـلِ حــرم از غــــم رقیـــه شــد یــاسِ کبــود ویـــرونـه عمـــه براش داره لالایــی می خونـه بخواب گل یاســم(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ سه ساله ، زهـرا هم شبیـه مادر شـد غنـچـــهٔ زیبـایِ حسـیــن ، پرپر شـد یاس کبـــودم وای(۴) شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ بسم رب الحسین(۱۵) : به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب حسینم وای(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من انگاری هفت ســاله که از تو دورم من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــان از این غــربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلام یا زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست آخــر این نهضت شکست دیوان است وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بیــا ابا صــالح (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۱/۵/۲۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
1.3M
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :به سمت گودال از خیمه دویدم من،،، ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا! مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا! خـوش اومـدی بابا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟ فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا بابای خوبــم وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت چـه کــرده ان بابا  با لب و دنــدونت وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد بابای مظلومــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه بابای مظلومـــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم سیلـــیِ نامـــردا   تــو کــربلا دیــدم به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست بابا غــــریبـم من(۴ شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) تو قوت دل و قــرار زینبی طبیب حاذقی برا آل الله و یار زینبی مرهم زخم اهل حرم و غمگسار زینبی نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانوی جود و سخا ، محبوب آل عبا خــاک درگاه تو دارد عطــــر شِـفا(۲) شریفه ای و مثل دُرّ ِ در صدف به خاک حِلّه داده قدمهای تو عزت و شرف عزیزی و شدی مایهٔ فخر شهنشه نجف خــاک درگاه تو دارد عطـــر شِــــفا(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای دخت پاک امام ، خورشید حِلّه ، سلام شد غربت ، قسمت تو از کوفـه به شام(۲) شدی اسیر زخمِ بند و سلسله به زیر پای ناقــه ها با پاهـــایِ پُر زِ آبله ماندی و جان سپردی دور از چشمان اهل قافله شد غربت ، قسمت تو از کوفـه به شام(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۵/۵
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) تو قوت دل و قــرار زینبی طبیب حاذقی برا آل الله و یار زینبی مرهم زخم اهل حرم و غمگسار زینبی نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانوی جود و سخا ، محبوب آل عبا خــاک درگاه تو دارد عطــــر شِـفا(۲) شریفه ای و مثل دُرّ ِ در صدف به خاک حِلّه داده قدمهای تو عزت و شرف عزیزی و شدی مایهٔ فخر شهنشه نجف خــاک درگاه تو دارد عطـــر شِــــفا(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای دخت پاک امام ، خورشید حِلّه ، سلام شد غربت ، قسمت تو از کوفـه به شام(۲) شدی اسیر زخمِ بند و سلسله به زیر پای ناقــه ها با پاهـــایِ پُر زِ آبله ماندی و جان سپردی دور از چشمان اهل قافله شد غربت ، قسمت تو از کوفـه به شام(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۵/۵
(بسم رب الحسین) : دلم برات تنگ شده حسین.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقاخسته م یه چن روزی میشه کوله مو بستم تو فکـــرم تو راه اربعیـــن هستم به کربلات آقا خیــلی وابسـته م یه وابسته م تو خواب و خیالم/ با پای پیــاده با میلیونها زائر/ همراهم تو جاده رویای زیارتِ کربلا ، حرم دوباره افتــاده به ســرم حســـرت زیارتو حسین! بخون تو از چشمای ترم(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریبونه یکی انگار داره روضه می خونه لالایی میــگه برا یــه دردونه دل تنگم رو می بره ویرونه غریبونه(۲) جاموندن چه سخته/ تو کنج خرابه قلب عمه زینب / از این غــم ، کبابه می سوزه دلم برا دخترحسین غریبـــیِ خواهــر حسین منم می میرم نَـرم حرم امیـدمه ، مــادر حسین(۲) ذکر زیبای نفسامه کربلا تو خواب شبامه کربلا بدون حرم مریضم و دیدنش دوامه کربلا(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۵/۸ روضه حضرت عباس علیه السلام کوتاه دفتری کرب و بلا آب و هوای داره دو بار‌گاه باصفایی داره (رفتی ؟؟خدایی دیدی؟؟) روی یکی از این حرم های زیبا نوشته یا حسین عزیز زهرا (دلت رفت کربلا؟) اون یکی با سیم دلت می شه وصل روسر درش نوشته یا اباالفضل (یا اباالفضل)3 امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل امروز مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل آخ همه دار و ندارم را بگیرید ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا امروز امیدمو ناامید برنگردون.... امروز خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد.. آقایی که خجالت کشید... بگو آقا نزار دست خالی برگردم... امان امان2 (بگمو نالشو بزنی؟) دستاشو از بدن جدا کردند.. تیر به چشم نازنینش زدند... آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن... )همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد..... آخ صدا زد ..... برادر... برادر تو دریاب... الهی نبینی داغ برادرتو... (اگه برادر داری الهی داغشو نبینی) آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد... اما دیگه پاهاش قدرت نداره... دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل... سر عباسُ از زمین برداشت رو زانو گذاشت.. کمتر بزن بازوی خود را بر زمین اباللفضل ( داداش) شرمنده ام کردی گل ام البنین اباالفضل بودُ امیدم مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی آخ بی برادر گشتمُ پشتم خمید2 دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد دیده بگشا ای سرو بخون غلطیده تا نگویند حسین داغ برادر دیده ---------- هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
1_11432059039.mp3
3.04M
: دلم برات تنگ شده حسین.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقاخسته م یه چن روزی میشه کوله مو بستم تو فکـــرم تو راه اربعیـــن هستم به کربلات آقا خیــلی وابسـته م یه وابسته م تو خواب و خیالم/ با پای پیــاده با میلیونها زائر/ همراهم تو جاده رویای زیارتِ کربلا ، حرم دوباره افتــاده به ســرم حســـرت زیارتو حسین! بخون تو از چشمای ترم(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریبونه یکی انگار داره روضه می خونه لالایی میــگه برا یــه دردونه دل تنگم رو می بره ویرونه غریبونه(۲) جاموندن چه سخته/ تو کنج خرابه قلب عمه زینب / از این غــم ، کبابه می سوزه دلم برا دخترحسین غریبـــیِ خواهــر حسین منم می میرم نَـرم حرم امیـدمه ، مــادر حسین(۲) ذکر زیبای نفسامه کربلا تو خواب شبامه کربلا بدون حرم مریضم و دیدنش دوامه کربلا(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۵/۸
1_11432059039.mp3
3.04M
: دلم برات تنگ شده حسین.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقاخسته م یه چن روزی میشه کوله مو بستم تو فکـــرم تو راه اربعیـــن هستم به کربلات آقا خیــلی وابسـته م یه وابسته م تو خواب و خیالم/ با پای پیــاده با میلیونها زائر/ همراهم تو جاده رویای زیارتِ کربلا ، حرم دوباره افتــاده به ســرم حســـرت زیارتو حسین! بخون تو از چشمای ترم(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریبونه یکی انگار داره روضه می خونه لالایی میــگه برا یــه دردونه دل تنگم رو می بره ویرونه غریبونه(۲) جاموندن چه سخته/ تو کنج خرابه قلب عمه زینب / از این غــم ، کبابه می سوزه دلم برا دخترحسین غریبـــیِ خواهــر حسین منم می میرم نَـرم حرم امیـدمه ، مــادر حسین(۲) ذکر زیبای نفسامه کربلا تو خواب شبامه کربلا بدون حرم مریضم و دیدنش دوامه کربلا(۲ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۵/۸
1_11432059039.mp3
3.04M
: دلم برات تنگ شده حسین.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقاخسته م یه چن روزی میشه کوله مو بستم تو فکـــرم تو راه اربعیـــن هستم به کربلات آقا خیــلی وابسـته م یه وابسته م تو خواب و خیالم/ با پای پیــاده با میلیونها زائر/ همراهم تو جاده رویای زیارتِ کربلا ، حرم دوباره افتــاده به ســرم حســـرت زیارتو حسین! بخون تو از چشمای ترم(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریبونه یکی انگار داره روضه می خونه لالایی میــگه برا یــه دردونه دل تنگم رو می بره ویرونه غریبونه(۲) جاموندن چه سخته/ تو کنج خرابه قلب عمه زینب / از این غــم ، کبابه می سوزه دلم برا دخترحسین غریبـــیِ خواهــر حسین منم می میرم نَـرم حرم امیـدمه ، مــادر حسین(۲) ذکر زیبای نفسامه کربلا تو خواب شبامه کربلا بدون حرم مریضم و دیدنش دوامه کربلا(۲ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۵/۸
❁﷽❁ ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ قارداشیمیـن شیرین دیلی رقیه قــالدی ائلینـدن آیریلــــی رقیه سارالدی صُولدی کنج ویرانه ده اولــدی خــــرابه منــــزلی رقیه ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ سیلی دَیَن صورتیــوه آغلارام ئورگیمی بو دردینـن داغلارام گؤل بدنون قبر ائوینه قویاندا قانه دولان گؤزلریمی باغلارام ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ سن کیمی محنت لی باشی بلالی اولماز آچیلمامیش غنچه چمن ده بِئلَه صولماز کم اولدی عمرون ولی نیسگیلون چوخ اولدی هیچ بالانون شیشهٔ عمری بئله دولماز ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
┄┅✵﷽✵┅┄ :آه گوشواره شکست/بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست..... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ وای / از اون کوچه ها مادرم سیلی خورد خیلی بی هوا روی خــاک افتـــاده ناموس خدا وای / از اون کوچه ها وای / از ضرب و کتک پاره کرد اون نامـرد اسنــاد فدک مـونده بودم تنهــا بی یار و کمک وای/ از ضرب و کتک آه / جانم یا حسن می بینی این نامردا خیلی بَدن نگو پیــش بابا ، مــادر رو زدن آه / جانم یا حسن آه / دستم رو بگیر که شدم با این سیلـــی از دنیا ســیر می دونم زود میشی با این غصه پیر آه / دستم رو بگیر وای / از آتیش در جلوی این آتیـــش مــادر شد سپــر من هــزار بار میــگم لعنت بر عُمَــر وای / از آتیش در وای / مادر خسته شد در به روش افتاد پهلوش بشکسته شد جلو چشمــاش دست حیـدر بسته شد وای / مادر خسته شد وای / از نامــردمــا ناله می زد می برید حیــدر رو کجـا حــسابتون باشــه محـــشر با خــدا وای / از نامــردمــا وای.. مظلوم مادرم /وای.. مظلوم مادرم/ وای.. مظلوم مادرم رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۱۱ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
❁﷽❁ :حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم.... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ بابایی! چقـــد منتــظر بودم امشب بابایی بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی بابایی! از اون وقتــی که بودی بالای نیزه تو می دیدی اشــکامو در پای نیزه چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه بابایی! ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی بابایی! کتک خوردم از بس کبوده تن من ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من ببین پاره شد معــجر و پیرهن من بابایی! چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو که داره می ریزه هنـــوزم خــون تو روی صــــورت زخمــی و گلگون تو بابایی! منــم مثل مادر از این دنیــــا سیرم تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم ببر راحتـــم کن که بی تو می میرم بابایی! دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام بی بی جان! رسیــده دیگه عمــــه وقت جدایی دارم میرم امشب سفــــر با بابایی خداحافــــظ ای عمــــهٔ نینـــوایی بی بی جان! چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم بی بی جان! ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۳۱ پنجم صفر۱۴۴۵
چهارشنبه های..امام. رضایی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌┅─‌ {السلام علیک یا علی بن موسی الرضا} 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زائری دلخســته ام غــــرق گنــاهم یا رضا در هــوایت آهــوی گـم کرده راهم یا رضا بی پناهم دیدی وخواندی مرا سوی خودت شد حــریم و آستــانت سر پناهم یا رضا بوده از من بی وفایی ، از تو لطف بیشمار باز هــم در پیشــگاهت روســیاهم یا رضا می چکدباران اشکم شویَد این روی سیاه روسفیدم می کند این اشک و آهم یا رضا چشمهٔ اشکم اگرجوشید از لطف شماست تا ابد مــدیـون آن لطف نگــاهــم یا رضا دیده ام یکبار در خوابم شما را بعد از آن در هـــوای دیــدن آن روی ماهـــم یا رضا بس که از قلب رئوفت مهــربانی دیده ام عاشـــق آن گنبــد و آن بـارگـاهــم یا رضا خاک درگاه تو بودن دردوعالم سروریست من گدایِ خاکسار چون تو شــاهم یا رضا "کیمیا" شاعر اگر شد از عنایات شماست شاعری در محضرت شد عز و جاهم یا رضا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌─‌ ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
446.6K
: به سمت گودال از خیمه دویدم من... چه غـــربتــی یارب ماه صفــر داره اباالحــــسن مــولا عــزم سفــر داره امام رضا هم شد مثل پدر ، مظلوم عزیز زهـرا شد ز کینه ها ، مسموم امام رضـــا جانم (۴) مجلــس مأمون و زهر جفــا ای وای روی سرش مولا ، کشید عبا ای وای آهِ اباصـــلت و حجـــرهٔ در بستـــه خاک کف حجره ، روضــهٔ سربسته امام رضـــا جانم (۴) بیاد عــاشــورا ســوز عطــش داره می خونه از گـــودال با جگــر پاره در اوج تنـــهایی مدینــه یادش بود تشتـــهٔ دیــدارِ رویِ جـــوادش بود امام رضـــا جانم (۴) تو لحــظهٔ آخر ، پســر رسیـد از راه ســرش به زانــو برد جــواد آل الله پدر ، غــم داغ جوون به ســـر داره پسـر ، روی قلبـــش ، داغ پدر داره امام رضـــا جانم (۴) بســوزه دلهـــامــون برای اون بابا که ارباً اربا دیـد یه قــامت رعنـــا چه غربتــی داره میون یک لشکر چقد جگــر سوزه داغ علی اکبــر غریب حسیــنم وای (۴) رقیه سعیدی (ڪیمیا) اجرا: مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام 🎤 هدیه محضر حضرت امام زمان عج صلوات
به نام خدا :سلامٌ علیٰ ساکن کربلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلامی بر آن کشتـــهٔ زهـر کیــن بــه  داغ  دل  حـجـت  آخــــریـــن ســـلامی بــر آن غــربت عســکری که خون شدازاین غم دل مومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شــــده ســـامرا ، کــربـــلای دگـــر گل فاطمـــه گشتـــه خونیـن جگر بر این غربتــش ناله سـر می دهد امـــام  زمــان ، در  کنــــار  پـــدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حـــسن های گلـــزار زهـــرا چــرا به درد غــریبـــی شـــدن مبتـــلا گرفتـــــار زهــــر جفـــا گشته اَن یکــی در مدینــــه یکــی ســامرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کنـــار پدر ، حــجـت بن الحــسن نشــسته غــریبـــانه شـــاه زَمَــن ز سوز عطش نوحه سر می دهد بیــاد شَــــهِ تشنـــــهٔ بــی کــــفن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلامٌ علــیٰ ســاکن کــربـلا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اگر چـــه ستمهـــای بســــیار دید جفـــاها ز  دسـت زمانه کشــــید ولیکــــن به لبهـــای عطــــشان او دَمِ آخــری جـُــرعه آبـــی رســــید 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلامٌ علــیٰ ســاکن ســامرا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بســـوزه دلامــون برای حسیـــــن غم آخرین لحظـــه های حسیــــن در اوج غریبی فلک خون گریست به "هَل مِن معیــنِ" صدای حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلامٌ علــیٰ ســاکن کـربــلا سلامی به مهدی صاحب عزا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی (ڪیمیا)
بسم رب الشهداء و الصدیقین از داغ غمـت اگــر نبــــارم چه کنم؟ آه از جگـــرم به لب نیـارم چه کنم؟ سید ! خبـر شهــادتت سنگیـن است در ماتــم تو جان نسپارم چه کنم؟ افتــاده به باغ لاله ها دست خـزان مجــروح شـــده تن بهــارم چه کنم آن بلبــــل دلشکـــسته از پاییــــزم از داغ بهــــار ، ســــوگوارم چه کنم برخیـــز و بگو "سَننتصِر" ، پیروزیم مــن طــاقت این داغ ندارم چه کنم از فتح و ظفــر بخـوان و امیـد بده بی نور سـحر در شـب تارم چه کنم برخیز که نیست وقت رفتن،سید ! بردی ز دل خســته ، قرارم چه کنم از بس به جگر ،داغ شهــیدان دارم دلخـــون ز جفــای روزگارم چه کنم رفتـــی که نفــس تازه کنی برگردی بـر آمــدنت امیـــــدوارم ، چه کنم تا وقت ظهــور دولت حضرت عشق در تاب و تبــم در انتــظارم چه کنم ۱۴۰۳/۷/۷
❃﷽❃ یاران ! خبر از هجوم یک پاییـــز است پاییز چقـــدر فصـــل حُـزن انگیز است گلـــزار به تنـــگ آمده از دست خـــزان دریا به تلاطم است و توفان خیز است بایــــد به دل معــــرکـه زد تـوفــانی چون کاسهٔ صبرمان دگر سر ریز است دنیا شده جـــولانگه این فتنــــه گران سرتاسرش از جــور و جفا لبریز است در رأس گزینـــه ها بــدون تـــردید نابودی صهیـــونیسم روی میـــز است ای آنکــه دچـــار ترس و تردید شــدی ترس تو برای غــرب ، دســتاویز است قابیـــل ، برادریّ خـــود ثــابت کـــرد هابیل کشی مــرام آن خون ریز است هرگز به زمیـــن نمی گذاریم سـِــلاح ما خنــجرمان برای دشمن ، تیز است خونخــواه شهیــدان طریق القدسیم اینک چه زمان سازش و پرهیز است بر روی زمیـــن ســـروی اگـر افتــــاده معنـــای پیام او به ما "برخیــــز" است برخیــــز و بـــزن تلنگـــــری شیــــرانه بر دشـــمن دون که زیر پایش لیز است بر دارِ قصـــاص ، حلقـــه را تنگ بکش بر او که به دست خویش حلق آویز است بــا همـــت مـــا بهـــــار بــر می گـــردد هرچند زمین ، سرد و زمان ، پاییز است ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۳/۷/۸
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ هر جمعه پریشانم من بی سرو سامانم با یاد تو گریانم،هر ندبه که می خوانم ای مــاه دلارایم ، عشــق تــو تمنــــایم آوارهٔ صـــحرایم ، در نـالـه و افغــــانم ای دلبر و دلدارم ، غیر از تو که را دارم از هجــــر تو بیمارم ، ای دردم و درمانم یعقوبم و از هجرت ، دل در طلب مصرت از ســر نرود فکــرت ، ای یوسف کنعانم از فاصله دلگـــیرم ، کرده غــم تو پیـــرم از عشق تو می میرم من بی تو نمی مانم شد ذکر لبم مهدی ، هر روز و شبم مهدی در تاب و تبم مهدی ، سرگشته و حیرانم ای کاش شـــوم یارت ، ســرباز وفادارت در عرصـــهٔ پیــکارت ، تقــدیم کنم جانم شور تو به سر دارم ، سوی تو نظر دارم امّیــد ســـحر دارم ، از منــجی دورانم ســوز غـــم آدینه ، آتـش زده بر سینه خــون گریه کن آییــنه! از دوریِ جانانم با آنکه در این شبها،چشمم شده چون دریا ماننــد کـــویر امــا ، در قحــطی بارانم با غربت و داغ تو ، با ســـوز فــراق تو بی نور چــراغ تو ، در ظلمــت زنــدانم خوش باش دل شیدا ، پایان شب یلـدا از دور شود پیــدا ، خورشیـــد فروزانم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ جمعه ها بی تو چه دلگیر شده حضرت عشق دیگر این منتظرت پیر شده حضرت عشق عمـــرمان رفت ولی از تو نیامد خبری چقـــدَر آمدنت دیر شده حضرت عشق بی تو عمرم همه در حسرت و افسوس گذشت دلم از زندگی ام سیر شده حضرت عشق ما به این غیبت طولانی ات عادت کردیم که همین باعث تأخیر شده حضرت عشق بر لبـــم هســت دعای فرج ، اما نفســـم خالی از قدرت تأثیر شده حضرت عشق در هوای تو به هر جمعــه ز چشـمان ترم اشک بر گونه سرازیر شده حضرت عشق عطــر پیـراهنت ای یوسف کنـــعانی ما خارج از مصر ،جهانگیر شده حضرت عشق خواب دیدم که جهانم پرِ نرگس شده است گل نرگس به تو تعبیر شده حضرت عشق کاش این جمعــه بیایی که نگوییــــم دگر جمعه ها بی تو چه دلگیر شده حضرت عشق ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)