eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت! ✍
؛ ؛ کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. :: جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. ✍
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گوئیا می‌بَرد از حادثه‌ها سر، نیزه هم به قرآن ورق سوخته‌ای رحل شده هم به فریاد امامی شده منبر، نیزه گوئیا می‌رسد از دور بهاری خونین بسکه آذین شده با لاله‌ی پرپر نیزه نه فقط قافله‌سالار سرش بر نیزه‌ست می‌بَرد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه بر سر نی به برادر که می‌اُفتد نظرش می‌رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه این چه داغی و چه دردی‌ست که در معرکه‌ای بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟ یا که دارد به سر اندیشه‌ی دیگر نیزه؟! کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش تا نیفتد نظر سنگ‌دلان بر نیزه تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست می‌رود از سر هر بام فراتر نیزه بر سر نیزه رها می‌رود این سر اما آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه... ✍
دل سنگ هم ز صبرت _1_1.mp3
3.36M
مرثیهٔ امام سجاد علیه السلام که با یک گوشواره قابلیت نوحه شدن دارد دل سنگ هم ز صبرت همه آه آتشین شد لب پر دعا و سوزِ دل تان نماد دین شد جلواتِ ذکر و اشک تو صحیفه ای چنین شد که دعا هم از دعای تو همیشه خوشه چین شد نه فقط زَهر چنین بر ، جگر تو‌ زد شراره که تو دیده ای به غارت ، بکشند گوشواره به میان خون پدر را ، که فتاده پاره پاره وَ نجات بخش ، زینب ، بر امام چارمین شد شده شهرِ شام مبهوتِ شراره های آتش سرِتان هنوز زخمی ز اشاره های آتش شده بود مرهَمت آن ، همه پاره های آتش وَ اسیر سوزی آنجا ، چه غمی که سهمگین شد ز طلوع تا غروب از همه حرف بد شنیدن همه محرمان خود را وسط وحوش دیدن ز سرِ فتاده از نِی روی خاک بوسه چیدن خطی از کتاب دردی ز امامِ ساجدین شد بیمار کربلا (یا زین العابدین ۳) شاعر حسین رئوفی
1.28M
🏴 ✍🏴 بو گون قرخ گوندی قاره گیمیشم من گوزل بابامی اَلدن ویرمیشم من بو گون قرخ گوندی درد شمعه یاننام اولوب پراونه قبر اوسته دولاننام بوگون قرخ گوندی سینه داغلیرام من سالیب یاده بابامی آغلیرام من ئولوب یارب منیم پشت و پناهیم قالاندا مشکله یوخ تکیه گاهیم یادیمدان چیخماز هرگز خاطراتین بو فانی دهریده یاخچی صفاتین ئووی ترک اِیلیوب گیتدین بابا جان فراقیندن اورگیم دولدی قاننان اورک گاهی دوشر تاب و تب اوسته مزارین اوسته گللم دلشکسته کنارِ قبریده دل داغلارام من چکوب آهی اورکدن آغلارام من گوزوم یاشی آخور اما سیلن یوخ جوشور دردیم داشور اما بیلن یوخ منه چوخ اِیلَمیشدین مهرابانلیق ائووم سنسیز آتا اولدی قرانلیق ائوین گیتدی صفاسی گیتمگینلن وجودین گوهریدی بیلمدیم من بیوک سرمایه میدین باشیم اوسته اَلیمدن گیتدین اولدوم ورشکسته نئجه طاقت وئریم درد فراقه اَجل بو منزلین سالدی اوزاقه همیشه باشیوی قویدون ترابه منی سالدی بابا چوخ پیچ و تابه ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
014-S-Hajizadeh-www.Ziaossalehin.ir-Deltange-Karbala2021.mp3
4.79M
💠 دلتنگ کربلا من ایراندایام سن عراقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آدین حک اولوب او دوداخدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آیریلیق ابری یاغیر بو توپراقا دای منه هئچ یئر حرم دییر آقا آند ایچیم قوی من او قانلی قونداقا اؤلؤرم آقا کربلاسیز من نه ائیلرم حسین گور نجه قلبیم ائدیب ورم حسین قیل اوزون حتما بو ایل کرم حسین اؤلؤرم آقا من ایراندایام سن عراقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا توان قالمیب بو قوناخدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آی گوزل سلطان داریخمیشام سنه  قبریوه قربان داریخمیشام سنه قالمیشام حیران داریخمیشان سنه آرام جانیم  رحم ائله جانا بو غملی حالیمه باخ اوزون بیردن جماله زردیمه کربلا قانلا دوادی دردیمه آرام جانیم من ایراندایام سن عراقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آدین حک اولوب بو دوداقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آیریلیق ابری یاغیر بو توپراقا دای من هئچ یئر حرم دییر آقا آند ایچیم قوی من او قانلی قونداقا اؤلؤرم آقا کربلاسیز من نه ائیلرم حسین گور نجه قلبیم ائدیب ورم حسین قیل اوزون حتما بو ایل کرم حسین اؤلؤرم آقا 🖤
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد دل صد قافله ، سرگشتــه و شــیدا دارد می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست چون در آن  بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد حرم محترمش حِصن حَصین است، حسین عَلَـمــش ســـایهٔ امنــــی به ســـرِ مـــا دارد جلوهٔ زمـزم اشک است در آن کعبهٔ جان به طــواف آمـده هــر دل که تمنـــا دارد حــج مقبـــولِ  دلِ زائرِ بیـن الحـرمیــن بستگـــی بر کـــرمِ حضــــرت سقــا دارد موجی از آه ،مرا باز به هم ریخته است ساحل چشـــم من  اندیشـــهٔ دریــا دارد ابر در چشـــم ترم می شکنــد بغض مرا نم نم اشک  گهــــر بـــار ، تمــاشـــا دارد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
6_144226240723321030.mp3
13.35M
🏴 🎤•| |• هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است *خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ  دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد
چون پیش چشمشان سر شه بر سنان گذشت در حیرتم که بر سر زینب چسان گذشت تا بوسدش گلو نرسیدش به نیزه دست آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت بر ناقه برهنه نشاندند عترتش شاهی که یک سواره ز نُه آسمان گذشت چون دید بانوی اسرا کز برابرش سرهای سروران زمین و زمان گذشت زد فرق خود به چوبه محمل چنان کز او خون شد روان و ناله اش از فرقدان گذشت چون راه کهکشان شده راه از نظاره گر فریاد بانوان شه از کهکشان گذشت زینب چو دید خیل تماشاییان به راه کرد آستین حجاب و خجل ز آن میان گذشت بردندشان به بارگه زاده زیاد گفتن نیاورم که چنین و چنان گذشت بر زانوی پلید، سر شه نهاد و گفت سبط رسول بهر خلافت ز جان گذشت یک قطره خون به زانویش از حلق شه چکید سوراخ کرد جامه و از استخوان گذشت ناسور شد جراحت و از بوی ناخوشش خلقی نفور تا به عذاب از جهان گذشت القصه، خواب و خور به اسیران حرام کرد با قیدشان روانه سوی شهر شام کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا