eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
6_144232837852096841.mp3
4.4M
بابا خوش اومدی روشن شد خرابه عالم بی قراره از بس غصه دیدم این قلبم کبابه اعضای پیکرم نیلی و کبوده توی تب می سوزم زخمام کار دسته زن های یهوده دلم خونه پریشونه خرابه واسم شبیه زندونه دیگه چشمام نمی بینه دارم جون می دم میون ویروونه حسین بابا ...
4_5883973971384210856.mp3
11.43M
بسم رب الحسین (ع) (س) بند۱: خوابن همه اما من بیدارم بازم ستاره ها رو می‌شمارم با اینکه رو نیزه از من دوری از همین راه دور دوست دارم درده که تو دوری ولی نا محرما نزدیکَمَن محکم بستم روسریمو بیزارم از دیده شدن دوری ولی با تو صحبت دارم حیف که نمیتونم لکنت دارم گم شده بودم و عمه دق کرد خیلی واسه همه زحمت دارم بند۲: دلتنگِ صداتم بابا جونم حرفی بزن باهام مهربونم قرآن می‌خونی از روی نیزه خیلی خیلی بابایی ممنونم از نیزه‌ت دورم میکنن با گریه اصرار میکنم پای نیزه زار میزنم دنیا رو بیدار میکنم سخته ولی بابا حالم خوبه غصه نخوریا حالم خوبه اگه تو بغلت باشم حتی با این کبودیا حالم خوبه بند۳: خوش برگشتی پیشم ای محبوبم حالا که اینجایی خوبِ خوبم با اشکام زخماتو وقتی شستم خاکسترِ موهاتو می روبم ای سر زخمی تو هنوز بابای زیبای منی این ویرونه قصره منه وقتی روی پای منی درد نداره دیگه زخم ابروم درد نداره دیگه دست و بازوم پیش تو بابایی من خوشبختم غم ندارم اگه باشی پهلوم
. |⇦•در خونه ی خدا.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── درِ خونه ی خدا دستت بازه خدا واسه نوکر تو می‌سازه کافیه که هر کسی حاجت داره یه سفره ی رقیه بندازه تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن تو گرسنه موندی و سیر زدنت بچه بودی جوون و پیر زدنت ای بمیرم که با زنجیر زدنت خانم سیر زدنت.. ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان گره های کور رو خانم وا کردی تو گره گشایی رو معنا کردی هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد تو بچه شو پیدا کردی ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا تو رو انقد نمیداد زجر به خدا نمیزد تو رو برا اجر به خدا نمیداد زجر به خدا مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات تو بگی نه نمیاره تو بخوای محاله که مَحل نذاره بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره ی اربعینو داره «قبله ی حاجات یا رقیه سادات » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
شورپایانی(1).mp3
9.95M
|⇦•در خونه ی خدا ... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
. بعد از تو هر لحظه من اوضام بدتر شد کوفه خیلی بد بود اما شام بدتر شد بازار نگو چه بازاری؟ ازار نگو چه ازاری بزم شراب جه رفتاری چوب تر و لب قاری در اوردن اشک سقارو زدن سیلی عمه مارو ربابُ دروازه ساعات ببین بابا کار دنیا رو ….. وقتی افتادم زجر از پشت سر اومد طوری زد تو گوشم گوشوارم در اومد واسم صداشو بالا برد انگشترش تو چشمم خورد زخمی دو چشم و ابروم شد اینقدر زدم تا اروم شد من ُ اون شب با عذاب اورد برا دستم طناب اورد همین نامرد تو اون مجلس خودم دیدم شراب اورد …. از اون شب باور کن از سایم می ترسم رفتی و من اینجا تنهایم می ترسم شد موی من سفید بابا تو مجلس یزید بابا بی یاور شهید بابا رگهاتو کی برید بابا چشام تاره زخمی پاهام ببرمن رو خسته از دنیام دبگه من هم باهات می یام عمو عباسم رو من می خوام
48607سلام-خسته-نباشی-پهلوونم.mp3
27.87M
سلام خسته نباشی پهلوونم خوش اومدی آروم جونم مونده نباشی پهلوونم رسیدم حر شودم آزاد باشم همانی که دلت میخواست باشم مبادا از دلم غم را بگیری مبادا اشکهایم را بگیری سلام من به یاران خدایی بلاجویان دشت کربلایی دلم تنگ رفیقان است امشب دلم دلتنگ یاران است امشب دلم امشب براشان روضه خوان است نوای زخمی آهنگران است بخوان ز آنان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند اسیر و زخمی و بی دست و پام من رفیقان این چه سودا بود با من اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند _______________ 🎤مهدی رسولی
. ، ، سلام ای بابا حسین خوش اومدی تو خرابه دل دخترت بابا از دوریِ تو کبابه سلام ای بابا حسین خوش اومدی گُل پرپر تو خرابه اومدی به دیدنم اما با سر تویی نور دو عینم تویی بابا حسینم ‌‌‌حسین بابای خوبم (۴) بذار برات بگم من از خاطراتم ای پدر سیلی و کعب نِی بود سوغات ما از این سفر زجر ملعون ای بابا تا نامت را از من شنید با ضرب تازیانه ناز مرا هم می خرید ببین افسرده حالم شده شکسته بالم حسین بابای خوبم نبودی ببینی که دستای عمه رو بستند بابا کجا بودی که پهلوی من رو شکستند شبیه مادر تو شده همهُ وجودم بدن و دست و بازوم ، صورت و چشم کبودم غم تو کرده پیرم بی تو بابا می میرم حسین بابای خوبم . 👇
. (س) _______ بعضی اسما / بعضی حرفا بعضی دردارو آدم یادش نمیره درد پهلو / درد بازو کی میتونه اینجوری آروم بگیره هر کیو که یادم بره/ حرمله یادم نمیره اون شبی که جاموندم از/قافله یادم نمیره هرجا رو که یادم بره/ من شام و یادم نمیره ریخت رو سرت اون قدح/ حرام و نمیره هرچیو که یادم بره/ این غمو یادم نمیره بین یه عده بی‌حیا / عمم و یادم نمیره من از برو بیا می‌ترسم از همه شامیا می‌ترسم بابایی خیلی از نگاهه بده یهودیا می‌ترسم ((بابا کجایی//داد از جدایی)) ========= بعضی روزا/ بعضی جاها بعضی غم‌هاروآدم یادش میمونه غم غربت/ غم ناموس از یجایی دیگه آدم نمیتونه هر کیو که یادم بره/سنان ویادم می‌مونه گودال قتلگاه دم/ اذان و یادم می‌مونه هرجا رو که یادم بره/ بازارو یادم می‌مونه عمم و بد زدن بابا/ اینا رو یادم می‌مونه هرچی و که یادم بره/اشکاتو یادم می‌مونه شلوغی دروازهء / ساعات و یادم می‌مونه شام مردم خوبی نداره یه شهرسربه سرم می‌ذاره یه دختر شامی بابایی ادای من رو در میاره ((بابا کجایی//داد از جدایی)) _______ شعر ونغمه: ✍ 👇
🥀 | | 🥀 جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان دادند در خرابه‌ی بی‌سقف، جایشان آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند از نینوا به عرش برین شد، نوایشان کردند نرم، سینه‌ی جمعی که روز و شب زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان جمعی که بود پنجه‌ی ایشان، گره‌گشای بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان آن فرقه‌ای که واسطه‌ی رزق عالمند دادند نان به رسم تصدّق، برایشان «جودی»، به روزگار زند خیمه‌ی شهی از آن دمی که گشت گدای گدایشان 📝 جودی خراسانی
🩸 گوشه‌ای از مجلس یزید لعین 🩸 📎 | | 📎 سلام‌الله علیها 🥀 حسین علیه‌السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. 🥀 او را آن‏چنان سر بُریدند و خانواده‏اش را به بردند و در حالى با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه‌السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. 🥀 هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان او را با تازیانه مى‏زدند. اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان صف کشیده بودند و به آنان جسارت می‌کردند تا این که بر درِ کاخ یزید،گ متوقّف شدند. 🥀 یزید، دستور داد تا سر حسین علیه‌السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه‌السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. 🥀 آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه‌السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم سلام‌الله علیها، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه‌السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى‌الله علیه و آله بود) این سرِ حبیب تو حسین علیه‌السلام است که آویزان شده است. سپس گریست. 🥀 یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت آن مخدره زد که به تمامى صورت او آسیب زد، اما در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. 📕 بستان‌الواعظین، صفحه ۲۶۳