@Maddahionlin4_6005586928148154170.mp3
زمان:
حجم:
7.05M
#شب_جمعه
#محمودکریمی
#شور
ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ...
ﮔﻮﯾﺪ ﺣﺴﯿﻦ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺷﺪ؟
ﻧﻮﺭ ﺩﻭ ﻋﯿﻦ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺷﺪ؟
ﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻭﻃﻦ،حسینم
ﺍﯼ تشنه ﺻﺪ ﭘﺎﺭﻩ ﺗﻦ،حسینم
ای سر جدای بی کفن،حسینم
ﻋﺸﻘﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻝ ﻣﺎ ﮐﻪ ﮐﯿﻤﯿﺎﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﻣﺎﺳﺖ
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺎﺳﺖ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﺮﯾﻢ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻭﻓﺎﺳﺖ
ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﯿﺌﺘﯿﻢ
ﺟﻨﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﯽ ﺻﻔﺎﺳﺖ
ﺳﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﯿﻢ
ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺳﺎﺋﻼﻥ ﺣﺴﯿﻦ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﺣﺴﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ
ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﮐﺮﺑﻼﺳﺖ
ﺟﺎﯼ ﮔﻼﯾﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﮑﻔﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
«ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﺎ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻦ ﭘﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ »
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سیدرضا نریمانی4_5956410948473325458.mp3
زمان:
حجم:
6.61M
🕊﷽🕊
🌷#سینه_زنی_شهدا
پای علم یه سر افتاده
توی گلوش پر از فریاده
جونشو واسه زینب داده
پای حرم یه یاس پرپر
پیش نگاه بنت الحیدر
رفت و رسید به ارباب آخر
این گل هم به قربون حسین
خون داده پای خون حسین
این دنیاهم میگذره و فقط میمونه حسین
🌹زینب زینب سیدتی🌹
خون گلوش هنوزم گرمه
ما دلمون به چی سرگرمه
توی چشامون اشک ِشرمه
آسمونی شد اون جامردم
باز زیر دست دنیامردم
سنگ چه قدر دل واموندم
از دست خودم سیردلم
از دنیا چه دلگیره دلم
تو مرداب جرم و معصیت داره میمیره دلم
🌹زینب زینب سیدتی🌹
باز یه خبر رسیداز روضه
بی بی یه گل رو چیداز روضه
باز یه رفیق پریدازروضه
باب الجواد مرادش رو داد
قرعه به نام این گل افتاد
محمدی پا عشقش جون داد
نوبت به نوبت میپرم واسه زینب سر میبرم
جون میدن توی معرکه تانگاهشو بخرن
🌹زینب زینب سیدتی🌹
عمر با سر دوید تاروضه
زندگیشو گذاشت پاروضه
حاجتشم گرفت باروضه
روضه ی آب زمینش میزد
آه رباب زمینش میزد
بزم شراب زمینش میزد
غیرت داشت رو بانوی حرم
گفت نذر سرت بی بی سرم
من میشم سپر نمیزارم پاشون برسه حرم
🌹زینب زینب سیدتی🌹
🌷آی بی بی گدا نمیخواهی
🌷پســـر بی وفا نمیخواهی
🌷کاشمیشد زمن سوالکنی
🌷پســــرم کر بلا نمیخواهی
💐آبروی دو عالم....
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
@JavadMoghadam_ir4_5944789630258775975.mp3
زمان:
حجم:
6.5M
❣﷽❣
💔#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
#زمینه
💔#آقای_مقدم
#پیشنهادم 👌👌👌
💔غم تو منو میکُشه 3 زهرا
نرو از خونه
واجبه که غسلت بدم
تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود
شده نمیتونه علی
اسما بریز آب روان
رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر
که داره میمیره علی😔
علی رو تنها گذاشتی
با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخمت
عمیق بر روی سینت
حالا میفهمم که راز
حسن توکوچه چی بوده😔
رسیده دستم به جایی
که از همین غم کبوده
💔غم تو منو میکُشه 3 زهرا
نرو از خونه
کجا داری میری گلم
شبونه و بی سر و صدا😔
با خودت علی رو ببر
بانوی من ای با وفا
چرا نفست قطع شده
صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل😔
کن که مادرش رو میخواد😔
راحت بخواب ای عزیزم
دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه
علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم
بدونت آروم جونم
خدانگهدارِ تو ای
بانوی قامت کمونم
💔غم تو منو میکُشه3 زهرا
نرو از خونه
میچکه خون تازه ای
از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت
بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو
با دیده ی تر زینبت😔
چادر خاکیته سرش
میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب
خدایا مادر جوونه😔
داره میره از تو خونه😔
شبونه و مخفیونه😔
بشکنه دست مغیره😭
چه خاکی بر این سرم کرد😭
با حمله ای وحشیونه😭
به خونه بی مادرم کرد😭
💔غم تو منو میکُشه3 زهرا
نرو از خونه
هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مطیعی|کربلا کربل4_5924714635289693936.mp3
زمان:
حجم:
10.58M
کربلا کربلاما داریم میایم😭😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕊السلام علیک یااباعبدالله🕊
🌴کربلا کربلا ما داریم میاییم🌴
اومدیم پای پیاده آقا، از همون لحظه که خوندی ما رو
تا با گریه آب و جارو کنیم، جاده نجف به کربلا رو
زنده مونده هنوز، شور هل من معین
وعده عاشقاست، کربلا، اربعین
سر ما فدای جوون رعنای تو
میخونیم همقدم با حججیهای تو:
کربلا کربلا ما داریم میاییم
کولهبار همه از غم پره، چه غمی؟ غمی که احیاگره
اون غمی که راوی حماسهست، خطبههای زینب مضطره
جونمونو میدیم، واسه این قافله
بپذیر یاحسین، خیلی ناقابله
اومدیم به یاریت نگو که دیر اومدیم
از تو شرمندهایم که سربهزیر اومدیم
کربلا کربلا ما داریم میاییم
قطره قطره تا به هم میرسیم، چه شکوهی داره دریای ما
میل دنیا نداریم تا دنیاست، که حسینه همه دنیای ما
روسیاهیم ولی، حر میشیم باحسین
تشنه بیعتیم، یاحسین یاحسین
میگیم از کربلا با شهدا که گفتن
حالا معنا شده حرف اونا که گفتن
کربلا کربلا ما داریم میاییم
هرکسی از طرف شهیدی، به نیابت اومده زیارت
الهی نمونه هیچ زائری، به دلش آرزوی شهادت
نه فقط دل که ما، سر میدیم پای تو
همقدم همنفس، با شهیدای تو
نصیری و قمی، ابوحامد، شوشتری
صدرزاده، برونسی، جهانآرا، کشوری
کاظمی و هادی، خرازی و وزوایی
علیپور و سیاح، شاطری و بابایی
فاتح و فهمیده، ابوترابی، چمران
صیاد و شیرودی، اسکندری و دوران
شهریاری رضایی احمدیّ روشن
همه شهیدا همسفر ما شدن
کربلا کربلا ما داریم میاییم
به خدا بهشت ما حسینه، کِی بهشت، بهتره از کربلا
راهی قدسیم و باور داریم، راه ما میگذره از کربلا
دل ما با سلام، میزنه پل به تو
فاتحیم یاحسین، با توسل به تو
بعد عمری که از راهی شدن دم زدیم
کربلا کربلا اومدیم اومدیم
کربلا کربلا ما داریم میاییم
یا حسینُ یا حسینُ إنِّی، لکَ مشتاقٌ، فَوَفِّ ظَنِّی
یا حسین، یا حسین، من مشتاق شما هستم، پس گمانم را محقق کن
أنْ أَجِیءَ الأربعینَ هذا، حیث اَحْظَی بِرضاکَ عَنِّی
تا در این اربعین بیایم و به رضایت شما نائل گردم
إنَّهُ الاربعینْ، مُلتقَی العاشِقِینْ
اربعین اجتماع عاشقان است
یا حبیبی حسین، نورَ عینی حسین
ای عزیز من حسین، نور چشم من حسین
کربلا سَتبقَى على مدارِ العُصُور
کربلا در همه روزگار باقی خواهد ماند
أربعینُ الفِدا علامةٌ للظهورْ
فداکاریها در اربعین، علامت ظهور است
کربلاء کربلاء، إلیکِ قادمون
کربلا کربلا ما داریم میاییم
أنتمُ الشُّرفاءْ ...أنتمُ الکُرماءْ
شما انسانهای شریفی هستید... شما انسانهای سخاوتمند هستید
خِدمَةً للحُسینْ ... تَبذُلُونَ العَطاءْ
برای خدمت به امام حسین (ع) هر چه دارید را میبخشید
یا حسین یا حسینْ ... یا ضِیا کُلِّ عینْ
یا حسین یا حسین ... ای نور هر دیده
***
زادَکُمْ ربُّنا ... نِعمةً و هَناءْ
پروردگار بر نعمتهایتان بیفزاید
شاکِرونَ لکمْ ...کُلَّ هذا السَّخاءْ
از شما به خاطر این همه سخاوت سپاسگزاریم
یا حسین یا حسین ... یا ضِیا کُلِّ عینْ
یا حسین یا حسین ... ای نور هر دیده
التماس دعای فرج
اللهم الرزقنا کربلا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
کوفه چه غوغایی شده
زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️
هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حركت كاروان اسرا به شام
▪️▪️▪️▪️▪️🏴
حركت كاروان اسرا به شام
یزید بن معاویه (لعنة الله علیهما)، به عبیدالله بن زیاد دستور داد كه سر مطهر فرزند علی(علیه السلام) را با سرهاى جوانان و یاران آن جناب كه در ركاب آن حضرت شهید شده بودند با كالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت را روانه شام نماید.
در تاریخ آمده بعد از آن كه ابن زیاد یك روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای كربلا را در كوچهها و محلههای كوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد(1) ابن زیاد سرهای شهدای كربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود.
ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(علیه السلام)، اسراء را در 15 محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارك امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بیجهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران كفار، دیار به دیار با ذلت و انكسار طوری كه مردم به تماشاى آنها مىآمدند، به شام آورد.(2)
منابع و اسناد مدتی را كه اسرا از كوفه به شام در حركت بودند را ذكر نكردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بیادبیهای حاملین سرهای مبارك از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر میكردند.
🔳 جریان راهب مسیحی
حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به عیش و نوش گذراندند، به ناگاه دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت:
اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ
آیا گروهی كه امام حسین(علیه السلام) را كشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟
حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند كه ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشكار شد و این شعر را نوشت:
فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَة فی الْعَذاب
بخدا سوگند شفاعت كنندهای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود
دوباره عدهای خواستند آن دست را بگیرند كه باز ناپدید شد، برای بار سوم كه برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت:
وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحكم جَور وَ خالف خَلفَهُم حكم الكِتاب
امام حسین (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم شهید كردند و با این كارشان مخالف قرآن عمل نمودند.
حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند، در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید كه در آنجا زندگی می كرد. راهب خوب گوش داد: ذكر تسبیح الهی را شنید. راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون كرد متوجه شد از نیزهای كه كنار دیوار دیر گذاشتهاند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه گروه فرود میآیند و میگویند:
السلام علیك یابن رسول الله ... السلام علیك یا ابا عبدالله.
راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما كیست؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر كیست؟ گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) كه در سرزمین عراق خروج كرد و ابن زیاد او را كشت. راهب گفت: نامش چیست؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب(علیه السلام).
باز پرسید: نام مادرش چیست؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله).
راهب با تعجب پرسید: همان محمدی كه پیغمبر خودتان است؟
خولی گفت: آری. راهب فریاد میزد كه هلاكت برای شما باد به خاطر كاری كه كردید. از آنها خواهش كرد سر مبارك حسین(علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمیتوانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است؟
خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت كه من ده هزار درهم به تو میدهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد.
راهب سر مطهر را به مشك خوشبو نمود و آن را روی سجادهاش گذاشت و تمام شب را گریه كرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض كرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت میدهم كه معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی میدهم كه من غلام و بنده تو هستم و عرض كرد:
ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است كه در كربلا نبودم و جان خود را فدای تو نكردم. ای اباعبدالله، هنگامی كه جدت را دیدار میكنی گواهی ده كه من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله ... صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتكار اهل بیت كرد.
ابن هشام میگوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیك دمشق رسیدند به یكدیگر گفتند بیائید این درهمها را میان خود تقسیم كنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، كیسههای درهم را باز كردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است "فلا حسبن الله غافلا عما یعلم الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه 42)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمكاران انجام میدهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود گو سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون"؛ و به زودی ستمكاران بدانند چه سرانجامی دارند.
حاملان سر، سفالها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخرة.(3)
تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نكرده است كه حاملان سرها چند منزل، استراحت كردند و چه بر آنها گذشت؟ ابن شهر آشوب میگوید یكی از كرامات امام زیارتگاههایی است كه از سر ایشان به جای مانده است؛ در كربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مكانها میباشد. (یعنی این كه وجود سر مقدس امام در این مكانها ، زیارتگاههای معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاكم شهر موصل فرستاند كه توشه و آذوقه برای آنها فراهم كند و شهر را آذین كنند، اهل موصل گفتند هر چه میخواهید برای شما فراهم میكنیم ولی از آنها درخواست كردند كه به شهر نیایند، بیرون شهر منزل كنند و از همانجا بروند، آنها در یك فرسخی شهر منزل كردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چكید و مانند چشمهای از آن خون میجوشید.)
مردم هنگام محرم اطراف آن جمع میشدند و مراسم عزاداری بر پا میكردند و این مراسم تا زمان عبدالملك بن مروان حكم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند.
حاملان سر نزدیك هر شهری از كربلا (از كوفه تا دمشق) میرسیدند جرأت نداشتند كه وارد شوند، میترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش كنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه میرفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را میفرستاند و میگفتند این سر یك خارجی است.
بی احترامی به سر امام حسین علیه السلام
"ابن لهیعه" و غیر او روایت كردهاند: در بیت الله الحرام طواف مىكردم ناگاه مردى را دیدم كه گفت: خداوندا! مرا بیامرز؛ اگر چه گمان ندارم كه بیامرزى! من به او گفتم :
اى بنده خدا! از خداى تعالى بپرهیز و چنین سخنان باطل نگو؛ زیرا اگر گناهانت به اندازه قطرات باران یا برگ درختان باشد و تو استغفار نمایى، خداى عزوجل گناهانت را مىبخشد كه غفور و رحیم است .
آن مرد گفت: به نزد من بیا تا قصه خویش را به تو حكایت نمایم .من به نزدش رفتم و گفت :
بدان كه من با چهل و نه نفر دیگر همراه سر نازنین حضرت امام حسین (علیه السلام) به شام رفتیم و برنامه ما این بود كه چون شب مىشد آن سر مبارك را در میان تابوت مىگذاردیم و بر دور آن تابوت جمع مىشدیم و به شرابخوارى مىپرداختیم .
شبى همراهان من به عادت شبهاى پیش به شرب خمر مشغول شدند و مست گشتند و من آن شب لب به شراب نزدم و چون شب كاملا تاریك شد، صدایی از رعدی به گوشم رسید و برقى را مشاهده كردم و ناگهان دیدم درهاى آسمان باز گردید، حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق و پیغمبر ما حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) از آسمان نازل شدند و جبرئیل با گروهى از ملائكه در خدمت ایشان بودند.
جبرئیل به نزدیك آن تابوت كه سر مطهر در آن بود رفته و آن را بیرون آورد و بر سینه خود چسبانید و بوسید. سایر انبیاء (علیهم السّلام) هم مانند جبرئیل، آن سر مبارك را زیارت مىكردند و حضرت رسول به محض دیدن سر نازنین، گریه نمود و انبیاء (علیهم السّلام) به او تعزیت و تسلیت مىگفتند.
جبرئیل به خدمتش عرضه داشت: یا محمد! به درستى كه خداوند عزوجل مرا امر فرموده كه مطیع فرمانت باشم تا آنچه كه در حق امت خود بفرمایى به جا آورم؛ اگر مىفرمایى زمین را به زلزله در آورم تا سطح زمین از زیر ایشان برگردانم چنانكه بر قوم لوط چنین كردم.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: چنین منما؛ زیرا مرا با امت وعدهگاهى است در روز قیامت در حضور پروردگار عالمیان. پس ملائكه به سوى ما آمدند تا ما را به قتل رسانند، من فریاد الامان به سوى پیامبر عالمیان، بر آوردم. رسول خدا فرمودند: برو خدا تو را نیامرزد!
در كتاب "تذییل" محمد بن نجار شیخ المحدثین بغداد دیدم كه در ذكر حالات على بن نصر شبوكى، به اسناد خود همین روایت را ذكر نموده بود فقط با این تفاوت كه: وقتی حضرت امام حسین (علیهالسلام) به درجه شهادت نائل آمد - سر مطهر آن حضرت را به سوى شام خراب، مىبردند و در هر منزلى كه فرود مىآمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس، مىنشستند و شراب میخوردند و بعضى از ایشان آن سر انور را به نزد بعضى دیگر مىآورد، پس
در آن حین دستى از غیب بیرون آمد و با قلم آهنى این شعر را بر دیوار نوشت :
اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ
آیا امتى كه حسین (علیه السّلام) را كشتند؛ در روز قیامت امید شفاعت جد او را دارند؟!
ماموران ابن زیاد چون این صحنه را دیدند، همگى بگریختند.(4)
♦️پینوشتها:
1- محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، ص 329.
2- لهوف سید بن طاووس .
3- برگرفته از بحارالانوار، ج10، ص 239.
4- لهوف، سید بن طاووس .
برگرفته از :
الارشاد، شیخ مفید/ حیاة الامام الحسین بن علی(علیهماالسلام)، باقر شریف قرشی/ ریاحین الشریعة، ذبیحالله محلاتی/ لهوف، سید بن طاووس/ نفس المهموم،شیخ عباس قمی .
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
زمان:
حجم:
316K
اربعین ۲
حسین جان
دوباره ز لطف خدا زائر اربعینم
به یاد حسین پور زهرای اطهر غمینم
حسین جان
حسین جان
گل فاطمه از ازل گشته نور دوعینم
همیشه به یاد ابوالفضل و مولا حسینم
حسین جان
حسین جان
دوباره حسین درد من داده تسکین
شدم بر حسین زائر زار و مسکین
حسین جان
حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان۲
حسین جان
شده اربعین آمدم در کنار حریمت
شد امضا برات حرمها به دست کریمت
حسین جان
حسین جان
نهاده خدا حب و مهر تو را در سرشتم
بود کربلای تو هم جنت و هم بهشتم
حسین جان
حسین جان
حسین همچو مادر تو خیر کثیری
شدم مهمونت تا که دستم بگیری
حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲
حسین جان
بود کوله بارم گناه و به تو من پناهم
به حق علی اکبر و اصغرت کن نگاهم
حسین جان
حسین جان
تو که همچو مادر چو بابا گره میگشایی
بر این زائر بیکس خود نما تو دعایی
حسین جان
حسین جان
ز طفلی به عشق تو مولا اسیرم
صدایت زنم یا حسین تا بمیرم
حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲
حسین جان
حریم تو باشد پناه تمام محبان
کنار حریمت نشستم به چشمان گریان
حسین جان
حسین جان
شدم یاد داغ تو و اهل بیتت عزادار
بسوزم به یاد دو دست جدای علمدار
حسین جان
حسین جان
بود جان من بر لب از این غم تو
بگریم برا ،زینب و ماتم تو
حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲
(طور عشق)یعقوبیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Nariman PanahiNariman Panahi-Allamdar (128).mp3
زمان:
حجم:
5.22M
#نریمان پناهی
"نوحه شب تاسوعا علمدار از نریمان پناهی
متن نوحه خداوندا علمدارم نیامد
برای دانلود نوحه به ادامه ی مطلب مراجعه بفرمائید…
خداوندا علمدارم نیامد یگانه یاورو یارم نیامد
خداوندا علمدارم نیامد یگانه یاورو یارم نیامد یگانه یاورو یارم نیامد
کناره علقمه بابا چه دیدی کناره علقمه بابا چه دیدی؟
عموده خیمه را از چه کشیدی عموده خیمه را از چه کشیدی
کناره علقمه بابا چه دیدی کناره علقمه بابا چه دیدی
عموده خیمه را از چه کشیدی عمود خیمه را از چه کشیدی
دانلود نوحه خداوندا علمدارم نیامد از نریمان پناهی
ددیم عباسیم دور گدک قیامه ددی سن گت قارداش دودور سکینه دودور سکینه
گفتم عباسم بلند شو بریم جنگ گفت تو برو برادرم بیدار میشه سکینه
امان ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
امان ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
بنال ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
ددیم عباسیم دور گدک خیامه ددی سن گت قارداش گودور سکینه گودور سکینه
گفتم عباسم بلند شو بریم خیمه گفت تو برو برادرم سکینه منتظرته
ددیم گت سن کیم گزلرینی باقلار ددی آنام زهرا گلریانیمه
گفتم بری تو کی چشماتو میبنده (موقع شهید شدن) گفت مادرم زهرا میاد پیشم
امان ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
امان ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
بنال ای دل ای دل ای دل ای دل حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
بسمالله الرحمن الرحیم
# زمزمه
# نوحه
سبک = بیا یابن الحسن دورت بگردم«سبک دوم سه پنج روز دشتی
سروده از راحیل قدسی شاعر و مداح اهل بیت ✍
# چرا انگشت و انگشتر نداری▪️
چه کردی با دلم ای شاه خوبان
به درد بی دوایان جمله درمان
غریب و بیکسی ای شاه عطشان
تنت بی سر شده بی غسل و عریان
حسین جانم حسین جانم حسین جان( ۲)
مرا دردو تو درمانم حسین جان
نگر بر حال زارِ این پریشان
به قربان سر از تن جدایت
نکردن رحمی و کردن جفایت
حسین جانم حسین جانم حسین جان (۲)
حسینِ من چرا پیکر جدایی
تو بهر دین و اسلام جان فدایی
چرا خونین دهانی شاه عالم به تو تیغ اجل آمد دمادم
حسین جانم حسین جانم حسین جان (۲)
به دشت کربلا آید نوایی
به زیر دست و پا از هم جدایی
سرت بر نی مگر مادر نداری
زبهر کودکانت بیقراری
حسین جانم حسین جانم حسین جان (۲)
حسین جان خواهرت زینب بمیرد
چرا انگشت و انگشتر نداری
حسین جانم حسین جانم حسین جان
۱۴۰۴/۴/۸ ✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها