eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین محمدحسین رحیمیان✍ .
زبانحال خانم ام البنین(س).mp3
4.74M
🏴‍ زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها ✍بقلم استاد کلامی زنجانی 🎤 عباسیم ای غم پروریم بنددلیم تاج سریم گل جان وئرور امّ البنین یولداقالوبدی گوزلریم آخر نفسدی آی بالا گل چال منه لایلای بالا دلده قراریم هارداسان زیبانگاریم هارداسان آچ شهپرون پرواز ائله باز شکاریم هارداسان زیبا جمالی آی بالا گل چال منه لایلای بالا ام البنینم خستیم اوغلوم سنه دلبستیم گل قاز بقیعده قبریمی زهراجانی جان اوستیم یوخ بیر کسیم ایوای بالا گل چال منه لایلای بالا گوز یاشلی عاشق قان اوتار تئزگل بوهجرانی قوتار گلسنده یوخدوراللرون تابوتیمی بس کیم دوتار سالّام حجازه های بالا گل چال منه لایلای بالا من آه اکوب وای درمیشم جنگه اوغول گوندرمیشم ایندی گلن یوخ یاسیمه یوزقبلیه دوندرمیشم بیربیر ملالیم سای بالا گل چال منه لایلای بالا گوز یولدا قالدیم گلمدون هی دردون آلدیم گلمدون گئتدون اوجاقامت بالا سنسیزقوجالدیم گلمدون گوندر منه بیر پای بالا گل چال منه لایلای بالا گل باشیمی آل دامنه روحیم گلور مهمان سنه قانلی علم سینمده دی بوبیر نشان بسدور منه گلمز بالاما تای بالا گل چال منه لایلای بالا 👌پیشنهاد دانلود100% ___________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_7901033596.mp3
2.83M
روضه_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) استاد_حیدرزاده اما میدونید غربت امیرالمومنین کجا نمایان شد ؟ وقتی میخواست بدنِ فاطمه اش رو دفن کنه ، ... معمولا خانومی رو که بخواهند دفن کنند ، میگن نامحرما عقب بروند ، دوتا محرم بیان ، بدن رو دفن کنند ... امیرالمومنین تنهای تنها ، اگه داخل قبر بره ، کی بدن رو دستش بده ؟ اگه بالای قبر بمونه ، کی بدن رو ازش بگیره ؟ علی که همه جا یار پیغمبر(ص) بود ، علی که توو جنگ احد مثل پروانه دورِ پیغمبر(ص) میگشت ، از هر طرف دشمن می اومد میدید علی ظاهره ، علی که لیلة المبیت ، توو بستر مرگ ، جای پیغمبر(ص) خوابید ، شب تنهائیش ، پیغمبر(ص) ، علی رو تنها نمیگذاره ، یه مرتبه دید دو تا دست از میان قبر بیرون آمد « اِلَیَّ ، اِلَیَّ ، اِلَیَّ» ، یه نگاه به دستها کرد دید دست ها شبیه دستهای پیغمبره ... شاید نگاه کرد به دستها ، یادش اومد یه شبی این دستها ، دستِ فاطمه رو توو دستش گذاشت ، گفت : هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِ الله ... یه عبارتی توو بحار مرحوم مجلسی می دیدم ، شب عروسی وقتی فاطمه و امیرالمومنین تنها شدند ، پیغمبر(ص) روبند صورت بی بی رو کنار زد ، فرمود یا علی صورت همسرت رو ببین ، برا اولین بار امیرالمومنین نگاه به صورت فاطمه کرد ، ... من میگم پیغمبرخدا(ص) میخواست به امیرالمومنین منظوری رو برسونه ، بگه یاعلی ببین صورتش سالمه ، یاعلی ببین جای سیلی نداره ... دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای پنج انگشت سیلی در رُخت پیدا نبود ... شاعر_استاد_سازگار حرم_مطهر_حضرت_معصومه ( سلام الله علیها ) پخش_زنده_شبکه_دو 16/10/1400
1_7901077498.mp3
1.33M
گریز به : روضه_امام_حسین ( علیه السلام ) استاد_حیدرزاده یا علی اگه شبانه هم بود فاطمه رو دفن کردی ، ... دو تا دستِ پیغمبر(ص) به کمک شما آمد ، ... کربلا هم وقتی زین العابدین خواست بدنِ حسین رو دفن کنه ، بنی اسد آمدند ، گفتند آقا کمک کنیم ؟ حضرت فرمود : به کمک شما نیازی نیست ، کسانی هستند با من کمک کنند ، بدن رو دفن کنند ، میگن پیغمبرخدا(ص) آمد ، امیرالمومنین آمد ، امام حسن آمد ، بدنِ بی سرِ ابی عبدالله رو توو قبر گذاشتند ، ... اما دیدند زین العابدین از قبر بیرون نمیاد ، ... آمدند جلو ، دیدند خم شده ، صورتش رو به حلقوم بریده ی بابا ، ... هر کجا نشستی به قصد فرج ، فریاد بزن یا حسین ... حرم_مطهر_حضرت_معصومه ( سلام الله علیها ) پخش_زنده_شبکه_دو 16/10/140 ۲
👆ماه_دل_سوخته دیده‌ها دریا شد ماتم زهرا شد خون‌دل مولا شد ماتم زهرا شد بزم غم برپا شد ماتم زهرا شد سینه‌ها غوغا شد ماتم زهرا شد ** ماه دل‌سوخته پَر زد همه‌جا غوغا شد خانة شیر خدا در غم او تنها شد بانوی مهر و وفا حضرت صدّیقه برفت زین عزا پشت علی شیر خداوند تا شد نخل و چَه را بگرفت بهر تسلا به کمک وَر نه کِی بهر غمش محرم دل پیدا شد زینبین و حسنین اشک‌فشان گردیدند چشم گل‌های علی واسعة دریا شد دیده‌ها دریا شد ماتم زهرا شد ** نالة جنّ و ملک همره طفلان علی وَه چه ماتمکده‌ای در دوجهان برپا شد تاب هجران پدر را به دل و سینه نداشت زین جهت زود مسافر به‌سوی بابا شد فاطمه رفت به پهلوی شکسته به جنان او چه مظلوم به آغوش محمد جا شد فاطمه اُمّ ابیهاست چنین پژمرده کز غمش رنگ خزان جلوه‌گر گل‌ها شد دیده‌ها دریا شد ماتم زهرا شد ** ماه شب‌های علی رفت از این دار فنا بی رُخَش هر شب سلطان عرب یلدا شد گرچه میهمان زمین گشت به تاریکی شب بُغض غمبار زمین زین غم عظما وا شد آسمان همچو گلوی شهِ ابرار شکست هفت‌اقلیم عزادار غم زهرا شد سروری در غم زهرای مطهر تو بنال بلکه او شافع تو در سفر عقبی شد دیده‌ها دریا شد ماتم زهرا شد ** ایام_فاطمیه ، نوحه_سروری.
دردی نهفته دارم از هجرت به سینه گریه برایت می‌کنم ماه مدینه‌ گریه برایت می‌کنم ای پهلوانم امشب به بالینم بیا که نیمه جانم افتاده‌ام از پا زمین‌گیرم عزیزم دلخسته‌ام بی تاب و دلگیرم عزیزم تا صبح دیشب چشم بر در دوختم من با روضه‌هایت تا سحر می‌سوختم من ای کاش بودی پیشم ای سروِ رشیدم از بعد عاشورا خوشی هرگز ندیدم دستم ز کار افتاده بسکه پینه بسته چشم انتظارت هستم ای اَبرو شکسته آه ای عصای پیریِ مادر کجایی من در مدینه هستم و تو کربلایی این چند سال هم روز هم شب گریه کردم هر روز با غم‌های زینب گریه کردم یا یاد جشم تو هماره گریه کردم با یاد طفل شیرخواره گریه کردم با دیدن اشک رباب از حال رفتم با روضه‌ی بزم شراب از حال رفتم شرمنده‌ام شرمنده از روی ربابم کرده مرا داغ لبت خانه خرابم مانده برایم از تو مشک پاره پاره آتش گرفتم سوختم ای ماه‌پاره مشک تو را دیدم ز دل فریاد کردم یاد تنی که بر زمین افتاد کردم گفتند از چشمان تو، باور نکردم از بیرق و دستان تو، باور نکردم مادر شنیدم دستهایت را بریدند جسم تو را در علقمه در خون کشیدند بسکه مصیبت سخت و ضربه بود محکم مادر شنیدم که سرت پاشید از هم تیر سه شعبه چشم‌هایت را دریده آن چشم زیبا را به خاک خون کشیده مادر شنیدم تشنه لب جان دادی عباس از روی مرکب با جبین افتادی عباس راوی روایت کرد عباست نظر خورد بین شهیدان نیزه جسمت بیشتر خود راوی روایت کرد راهت را که بستند شمر و سنان با هم غرورت را شکستند گفتند وقتی که سرت از تن جدا شد از داغ تو در خیمه‌ها غوغا به پا شد مادر چگونه سر بریدند از تن تو شد پاره پاره جوشن تو گردن تو گفتند خورده جسم تو سر نیزه مادر گفتند بسته شد سرت بر نیزه مادر گفتند چند دفعه سرت از نیزه افتاد بازیچه‌ی مرکب شدی ای دادِ بیداد گفتند افتادی و خیمه شعله‌ور شد دشمن بدون تو به خیمه جمله‌ور شد از روضه‌های تو شنیدم، ‌آه گفتم درد دلم را هر سحر با ماه گفتم گفتم الا ای ماه من اُمُ البنیم از پا اگر افتادم اُمِ بی بنینم ام البنین روزی علمدار آفرین بود روزی پسرها داشت و ام البنین بود در آسمان من ولی دیگر قمر نیست دردی که دارم من به جز درد کمر نیست روزی قمر در آسمانم داشتم حیف چندین پسر در آشیانم داشتم حیف شهر مدینه غبطه بر احساس من خورد آن چشم‌های شور بر عباس من خورد در سینه‌ام هر چه شنیدم چال کردم عباس،‌ یادِ کشته‌ی گودال کردم تو رفتی و فرزند زهرا بی سپر شد در بین مقتل غربت او بیشتر شد مقتل نوشته بعد تو غوغا شد ای وای بی تو حسین من تک و تنها شد ای وای تو رفتی و دشمن پس از تو شیر می‌شد سهم حسینم بین مقتل تیر می‌شد گفتند حالا که میان قتلگاه است حمله کنید عباس رفته بی پناه است مقتل نوشته از نفس افتاد تشنه فرزند زهرا مثل تو جان داد تشنه جسم نحیفش را تهِ گودال بردند با نیزه او را عاقبت از حال بردند روزی که شد جسم حسینم نامرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب در تنگیِ گودال وقتی دست و پا زد در زیر پای شمر زهرا را صدا زد قاتل در آورد آخر اشک مادرش را با بغض و کینه بر زمین می‌زد سرش را سالار زینب بین مقتل پشت و رو شد زیر فشار نیزه غرق خون گلو شد پنجه به گیسوی حسینم شانه می‌زد نامردی آنجا خنده‌ی مستانه می‌زد دشنه همینکه از گلوی او حیا کرد با چند ضربه از قفا سر را جدا کرد زهرا همینکه سمت قربانگاه می‌رفت قاتل روی جسم حسینم راه می‌رفت مقتل محل رفت و آمد می‌شد عباس ده مرکب از روی تنش رد می‌شد عباس پیش نگاه فاطمه می‌شد جسارت پیراهنش با زورِ نیزه گشت غارت در بوریا جسم حسینم شد مرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب هر چند جان دادی ولی مادر که داری در دست ای عباسم انگشتر که داری اما حسین بی سرم مادر ندارد فرزند من انگشت و انگشتر ندارد .
🩸مقام حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ... مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العبّاس علیه‌السلام» می‌نویسد: 📋 وكانَتْ أُمُّ الْبَنينَ مِنَ النِساءِ الْفاضِلاتِ الْعارِفاتِ بِحَقِّ أهلِ الْبَيتِ (عَلَيْهِمُ السَلامُ)، 🔹 حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها از زنان با فضیلتی بود که حقوق و شأن و مقام اهل بیت علیهم‌السلام را می‌دانست و عارف به ایشان بود. 📋 مُخلِصَةً في وِلائِهِم، مُمَحِّضَةً في مَوَدَّتِهِم، وَ لَها عِندَهُم الْجاهُ الْوَجيهُ وَالْمَحَلُّ الرَفيعُ، 🔸 خالصانه ولایت ایشان را پذیرفته و غوطه‌ور در محبت و موّدت به این خاندان بود؛ هم‌چنین دارای اعتبار و منزلت والایی در نزد آنان بود. 📋 و قد زارَتْها زينَبُ الْكُبرىٰ بَعدَ وُصولِها الْمَدينةَ تُعَزِّيها بِأولادِها الْأربَعَةِ، كما كانَتْ تَزورُها أيامَ العيدِ 🔹حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پس از ورود به مدینه به دیدار آن حضرت رفتند و او را به‌خاطر شهادت چهار فرزندش دلداری دادند؛ همانطوری که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در ایام عید، هر ساله به دیدار آن حضرت می‌رفتند. 📚العباس علیه‌السلام،مقرم، ج۱ ص۱۲۵ ✍تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه‌ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی پسرت نقشِ زمین شد، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند زینبت گفت «حسین» و جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت، سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی، کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و هی بال‌و پرت تیر کشید بخدا سوزِ دلت، کرده دلم را بی‌تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب روضه‌ای از سَرِ احساس، دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس، دلت ریخت بهم خنده‌ی دشمنِ خنّاس، دلت ریخت بهم روضه‌ی حضرتِ عبّاس، دلت ریخت بهم رفتنی گشته‌ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه‌ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها ما همه نوکر و درمانده‌ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
4_5783180031068997741.mp3
763.4K
❣﷽❣ 🌹 🌹 👌👌 🌹 ای بانویی که کفو مرتضایی معلم سقای کربلایی مکتبت سعادت درس تو شهامت ام الوفا ام البنینی مادر ایثار و یقینی 🌹ام الوفا ام البنینی 🌹 مادر ایثار و یقینی بقیع شد بهر تو بیت الاحزان مدینه پای روضه تو گریان روضه ات یا حسین حرف تو با حسین قربان آن رأس جدایت صد ها ابالفضلم فدایت 🌹ام الوفا ام البنینی 🌹 مادر ایثار و یقینی مادر شنیدم فرق تو دوتا شد دست علمگیرت ز تن جدا شد با سر از روی زین فتادی بر زمین شیرم حلالت ای نگارم گشتی مدال افتخارم 🌹ام الوفا ام البنینی 🌹 مادر ایثار و یقینی 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5782785443833579827.mp3
1.02M
❣﷽❣ 🖤 💔 🖤 💔 👌👌 عالمی را غم گرفته  هر دلی ماتم گرفته  ای خدا گشته پرپر گل یاس  رفته از این جهان مام عباس 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل شهر یثرب در عزا شد  شور عاشورا به پا شد  زین جهان همسر مرتضی رفت  ناله ی شیعیان بر سما رفت 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل همسر ساقی کوثر  تالی زهرای اطهر  گرچه بانو تو ام البنینی  باب حاجات اهل زمینی 🖤تسلیت تسلیت یا ابوالفضل  روح جسم و جان دلها  رفته از این دار دنیا  گلبن فاطمی گشته پرپر  در جنان سوزد و گریدحیدر 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل  یا ابوالفضل بیقرارم  حال اشک و ناله دارم  ای مه هاشمی پورحیدر  تسلیت گویم از داغ مادر 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل  تو امید عالمینی  تو علمدار حسینی  کربلا با تو کرب و بلا شد  من بمیرم دو دستت جدا شد 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5989794810142132993.mp3
950.8K
❣﷽❣ 🍁 🍁 حاج مرزوق 🍁 🍁حضرت ام البنین(مادر عباس)۲ 🍁یاور حبل المتین( مادر عباس)۲ بانوے بیت کرم پور تو صاحب علم فاطمه ے دومین(مادر عباس)۲ بانوے آزاده اے چهار پسر زاده ای کنند یارے دین(مادر عباس )۲ آمده جان بر لبت زگفته زینبت دگر ندارے بنین( مادر عباس)۲ پور تو گشته فدا دودست او شد جدا با صورت آمد زمین(مادر عباس)۲ به پاشده همهمه که آمده فاطمه در علقمه دلغمین(مادر عباس)۲ بر پسران و حسین ریخته اشڪ از دو عین کشیده آه حزین(مادر عباس)۲ ملڪ برد بر تورشڪ که شد سلاح تو اشڪ علیه اعداء دین (مادر عباس)۲ 🖋شاعر:حمید فارسی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••