.
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم علیه السلام
#احسان_جاودان #داوود_قاضی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
سفره ها پهن میشه - گرهها وا میشه
وقتی موسی بن جعفر - ضامن ما میشه
از اون قدیما
گره ای تا به کار بابام میافتاد
واسه اینکه بشه از سختی ها آزاد
میزد از عمق وجودش حضرت کاظم و فریاد
شفا میخوای / بسم الله
دوا میخوای / بسم الله
اگه تو حاجت داری
عطا میخوای / بسم الله
یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دونه دونه اشکام - میباره روو گونم
آرزویی دارم تا - که فدات شه جونم
باب الحوائج
حرم تو حرم امام رضامه
اگه واسم بنویسی از خدامه
خونوادگی برم کرب و بلا از حاجتامه
منم مثه / اجدادم
به عشق تو / دل دادم
من اون خراباتم که
به لطف تو / آبادم
یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اینهمه زخم و اشک - غل و زنجیر و خون
روی تخته پاره - اینه رسم زندون؟
عطر گل یاس
داره میرسه از این پیکر خسته
مثه شام و کوفه اس این دستای بسته
روضه دوباره ی خرابه اس این ساق شکسته
با پیرهن / پوسیده
میون گل / خوابیده
سه روز مثه جدش نور
به صورتش / تابیده
یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6012342263164703041.mp3
14.2M
#شور
#باب_الحوائج
تقدیم به هر سه بابالحوائج عالم
#امام_کاظم #حضرت_علی_اصغر #حضرت_عباس
🎤 حسین طاهری
🖋 حمید رمی
باب الحوائج یا موسی بن جعفر
اسم تو تنها دستاویز محشر
به سخاوتت به کرامتت هزار الله اکبر
غم و غصه نمیمونه تو دل کسی که دست به دامن تو داره
کرم بیکرون تو هیچ احدی رو که دست خالی نمیذاره
به فیض مستدام تو گره خورده دلم
یه نیم نگاه پر محبتت برده دلم
به هیچکی والله جز تو رو نیاورده دلم
آقا
یا باب الحوائج یا باب الحوائج یا باب الحوائج آقاجان
.......
باب الحوائج، یا علی اصغر
واسهی حاجت، آخه کی از تو بهتر
به بزرگی و جبروت تو هزار الله اکبر
آقا دستای کوچیک تو گرههای بزرگ ما رو وا کرده
همه دنیا داره دور بند دور قنداقهی تو میگرده
تو شیر خوارهای و پیر طریقت حسین
تویی راه رسیدن به زیارت حسین
تویی راه میونبر شفاعت حسین
(یا باب الحوائج)۳ آقا جان
.........
باب الحوائج، عباس ابن حیدر
ای لشکر عشق، ای فرمانده لشکر
به شجاعتت، به اُبُهتت، هزار الله اکبر
حتی به مسیحی و ارمنی هم خاصه عنایت داری
انقده که شجاعت داری دوبرابر تو سخاوت داری
تو استورهی پهلوون این مملکتی
تو ذکر پهلوانان با اصالتی
تویی قوت قلب بچههای هیئتی
(یا باب الحوائج)۳ آقا جان
#شهادت_امام_کاظم. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#نوحه
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_امام_کاظم علیه_السلام
بیا مهدی جان
که بین زندون
شدم به مرگ خود رضا
بازم از سِندی
زمون افطار
شنیدم کلی ناسزا
دوای ساق مرضوضم بیا
بیا وا کن زنجیر از دست و پا
رها کن من رو از قعر سجون
شدم بدجوری دلتنگ رضا
یارب
شکسته ساقم، عَجِّلْ اِنْتَقِم
یارب
به سوز داغم، عَجِّلْ اِنْتَقِم
یارب
به حقّ کاظم، عَجِّلْ اِنْتَقِم
یارب
به اشک دائم، عَجِّلْ اِنْتَقِم
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
شده تابوت ِ
تن مجروحم
یه تخته ی در از جفا
ببین که رفته
حالا تابوتم
رو دست چارتا بی حیا
چقد لاغر و رنجوره بدن
هنوز زنجیره به پاهای من
بمیرم حالا چگونه باید
رضا بیاد واسه غسل و کفن
ای وای
منو می برن با طعنه چرا
ای وای
جسارت اونم پیش شیعه ها
ای وای
جای تازیونه ست رو پیکرم
ای وای
خمیده قدّم، مثل مادرم
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸
شده گلبارون
تن من اینجا
ولی تیربارون شد حسن
شدم من تدفین
ولی کربلا
نشد جدّم غسل و کفن
بریده نشد اینجا حنجرم
نزد بوسه بر رگهام خواهرم
نشد غارت پیراهن و عبام
جلوی چشم خیس دخترم
ای وای
سرم بر روی نیزه ها نرفت
ای وای
تن من زیر دست و پا نرفت
ای وای
نخورده رو لب من خیزرون
ای وای
نشد خون از دندون من روون
اللهم عجل لولیک الفرج....
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللهم عجل لولیک الفرج (141).mp3
4.92M
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
ماجرای تو انتهای غم است
تو بگو از کجا شروع کنم
اذن میگیرم از امام رضا
تا که این روضه را شروع کنم
آه... موسای خانواده نور
کوه طوری شده است زندانت
مثل بغضی که در گلو حبس است
مانده بین گلوی تو جانت
از تنت یک خیال مانده فقط
بسکه لاغر شدی نحیف شدی
خوب شد نیستند دخترهات
که ببینند چه ضعیف شدی
آه! خلوت نشین ظلمت غم
خلوتت هم نمور، هم سرد است
پانشو چون که زود میافتی
این اثرهای استخوان درد است
روی دست چهارتا برده
بدن تو چه میکند آقا؟!
غل و زنجیرهای زندانت
بر تن تو چه میکند آقا
پیکر تو سه روز بر پل شهر
قبلهٔ اهل کاظمین شده
و از اینجا به بعد مرثیهام
نوبت روضهی حسین شده
وای از آن پیکری که بی سر بود
وای از آن پیکری که بی سر ماند
وای از آن مادری که در گودال
روضههای غریب مادر خواند
✍ #محمدعلی_بیابانی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻨﻢ
ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ، ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ، ﺁﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺗﻨﻢ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﻻﻏﺮ ﮔﺸﺘﻪﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﺧﺼﻢ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻢ
ﺩﺭ ﺳﯿﻪﭼﺎﻝ ﺑﻼ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ، ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺵ، ﺍﯾﻦ ﺍﺷک ﺩﺍﻣﻦ ﺩﺍﻣﻨﻢ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻼﻗﺎﺗﺶ ﺭﻭﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉﺍﻟﻤﻼﻗﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﻣﻨﻢ
ﻗﺎﺗﻞ ﺩﻝﺳﻨﮓ ﻣﯽﺧﻨﺪﺩ ﺑﻪ ﺍشک ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ
ﺣﻠﻘﻪﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽﮔﺮﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﮔﺮﺩﻧﻢ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﺟﺴﻤﻢ ﺁﺏ ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊِ ﺳﻮﺧﺘﻪ
ﻣﺤﻮ ﮔﺸﺘﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘﺶ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ
ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻭﻗﺖ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﯾﯽ ﻗﺎﺗﻠﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﺧﺮﻣﺎﯼ ﺯﻫﺮ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻗﺼﺪ ﮐُﺸﺘﻨﻢ
ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﺎﻕ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﭼﮑﺪ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺳﺎﯾﯿﺪﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﯿﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻫﻨﻢ
ﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻣﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺨﺘﻪی ﺩﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﺩ ﺯﺍﺋﺮ ﻭ ﺁﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺪﻓﻨﻢ
ﯾﺎﺑﻦ ﺯﻫﺮﺍ «ﻣﯿﺜﻢ» ﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﻻّﯼ ﺷﻤﺎ
ﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﻫﻢ ﺭﻭﻡ ﺍﺯ ﻫُﺮﻡ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﻤﻨﻢ
✍ #غلامرضا_سازگار. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
عصر آشوب و بلا... ولوله و بحرانها
جامعه از همهسو دستخوش توفانها
رویش معتزله، زیدیه و جنبش فخ
عصر سرکوب و فراوان شدن زندانها
ای امامی که دلت نرمتر از باران بود
یا ابا الصبر! شمارا چه به این زندانها
خاکپای تو چه بسیار هشام بن حکم
تربیتیافتهی مکتب تو صفوانها
کاظمین است دل شیعه... ز داغ غمتان
به فدای تن رنجور تو گردد جانها
عطری از پیرهن پارهی تو در زندان
میکند باز دل و چشم همه کنعانها
ای عزیزی که خداوند فرو میریزد
از دعا و نفس گرم شما بارانها
زینت مجتهدان! لطف تو کاری کرده است
که مرید تو شدند آنهمه زندانبانها
پیکرت روی پل و... رافضیات میخواندند
از همان نسل که بر نیزه زده قرآنها
گرچه تشییع تو بسیار غریبانه گذشت
وای بر آن بدن دوخته با پیکانها...
چند دربان، تن بیجان تو را چرخاندند
روی یکتختهی چوبی وسط میدانها
زیر تابوت تو رفتند ملائک تا عرش
ختم در نور شده با تو همه جریانها...
✍ #مریم_سقلاطونی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
زندانیان عشق چو شب را سحر کنند
از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند
مانند غنچه سر به گریبان در آورند
شور و نوای بلبل شوریده سر کنند
چون سر به خشت یا که به زانوی غم نهند
یکباره سر ز کنگرهٔ عرش بر کنند
با آن شکستهحالی و بیبال و بیپری
تا آشیان قدس به خوبی سفر کنند
چون رهسپر شوند به سینای طور عشق
از شوق سینه را سپر هر خطر کنند
آنان کزین معامله هستند بیخبر
برگو که تا به مَحبَس هارون نظر کنند
تا بنگرند گنج حقیقت به کنج غم
آن لعل خشک را به دُر اشک تر کنند
بر پا کنند حلقهٔ ماتم به یاد او
تا عرش و فرش را همه زیر و زبر کنند
آتش به عرصهٔ ملکوت قِدَم زنند
ملک حُدوث را ز غمش پر شرر کنند
تا شد به زیر سلسله سرحلقهٔ عقول
افتاد شور و غلغله در حلقهٔ عقول
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#محمدحسین_غروی_اصفهانی #کمپانی
زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت
هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه
جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت
یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار
زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت
جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن
آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت
ممنوع بود کسی به ملاقات او رود
یا آن شهید کُشته به زندان پسر نداشت
جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود
زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت
#استاد_سازگار. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_کاظم_شهادت
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند
آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند
در میان حرمت سینه زنان می گوییم ...
وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند
آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ...
آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند
چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود
عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند
از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند
امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند
اشک ، در چشم و به لب ناله ی "خَلِّصْنی" داشت
در عوض با لب خندان پدرت را کشتند
تا که دیدند کسی نیست ، که یاری ش کند ...
چقَدَر ساده و آسان پدرت را کشتند
حتما آن لحظه که بارید ، برای جدش ...
موقع بارش باران پدرت را کشتند
گر چه از فرطِ شکنجه بدنش آب شده ...
تو بگو با لب عطشان پدرت را کشتند ؟
گر چه اصلا غُل و زنجیر ، لباسش شده بود
کِی دگر با تن عریان پدرت را کشتند
#رضا_قاسمی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها