eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
335.3K
امام حسن عسکری نه که روضه‌هات، خودِ سامرات، گریه داره غمِ تو نگات، غربتِ چشات، گریه داره خشکی لبات، لرزشِ صدات، گریه داره توی غربت بی‌قراری از غریبی ناله داری خسته از این روزگاری زهرِ کینه زد شراره شد دلِ تو پاره پاره غربتِ تو بی‌شماره (وای، امون ای دل، ای دل) 3 * نه که نوکرت، دلِ مادرت، روضه‌خونه بالای سرت، گُلِ مضطرت، روضه‌خونه دمِ آخرت چشای ترت، روضه‌خونه روضه خونت ابر و بارون چشمِ مهدی گشته گریون فاطمه شد دل پریشون تشنه هستی تشنۀ آب رنگ و روت شد مثلِ مهتاب می‌سوزی با قلبی بی‌تاب (وای، امون ای دل، ای دل) 3 * وعدۀ خدا، آرزوی ما، کی میایی یابن مرتضی، هدفِ دعا، کی میایی ذکرِ شیعه‌ها، تو غم و بلا، کی میایی روزگارِ ما سیاهه کارِ شیعه اشک و آهه مادرِ تو چشم به راهه زود بیا با علمِ عشق ای شه با کَرَمِ عشق باز بنا کن حرمِ عشق (یابن الزهرا، یابن الزهرا) 3❣: سبک وشعر مداحی .
277_8776849978.mp3
5.94M
زمینه حضرت زهراسلام الله مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا واویلا واویلا اماه مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ آخه مادرم کجا خورده سرش چقدر زخمی شده بال و پرش رو میگیره از نگاه شوهرش  بَاکِیَهَ الْعَیْنِ گریه هاش زیاده چشماش تاره شایدم اینا همش آثاره ضربه های آن در و دیواره گریمو در آورده مادرم جوون مرده **** مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا واویلا واویلا اماه نَاحِلَهَ الْجِسْمِ به خدا توون نداره بدنش آخه با هر چی که میشد زدنش چه خجالت میکشید از حسنش مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ میخوره زمین تا میخواد پا شه بی رمق تر از همه پاهاشه کنارش باید یه دیوار باشه گریمو در آورده مادرم جوون مرده **** کربلا روز عاشورا واویلا واویلا اماه ذبیح العطشان سر بریده از قفا یا مظلوم تشنه لب به کربلا یا مظلوم یا مرمل بالدماء یا مظلوم مقطع الاعضاء قطعه قطعه روی خاک افتادی که اسیر خنجر صیادی روی پای مادرت جون دادی گریمو در آورده خواهرت کتک خورده. مداحی رضاابوالحسنی.
4_5926107458824045267.mp3
281.8K
🏴 🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:علی مهدوی نسب ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دردای این جسم کبودم ،دیگه داره آروم می گیره دق کرده ی هرروز وهرشب،ازداردنیا دیگه سیره هم ناله و غمخوار زینب ، شکرخدا داره می میره جامونده ازبلایم ، از بار غم خمیدم هم خواهرشهید وهم دختر شهیدم اززندگی به جزدرد،چیزی دیگه ندیدم هجده سر بریده،بر روی نیزه دیدم مظلومه ام،غریبم بنت الحسین سکینه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در نیمه ی روزی تموم ِگلای باغ ما خزون شد بیچاره زینب عمه من،برروی تل قامت کمون شد خون ازگلوی شاه دین واشک دوچشم من روون شد من شاهد عبا و ، زخمای اکبر هستم بایاداون سه شعبه،دلخون اصغرهستم با خاطرات قاسم،صد مرتبه شکستم با روضه ی علمدار، دیگه زپا نشستم مظلومه ام،غریبم بنت الحسین،سکینه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از روی بام قوم یهودی ، قلب منو کرده نشونه برجسم من زینب سپر بود،هرجاکه خوردم تازیونه می زد عدو با کین حیدر ،با کعب نیزه بی بهونه دیدم تو کوچه شام، سبّ علی ثوابه بر ناله ی یتیمان ، رقص زنان جوابه از غُصه ی سه ساله ،قلبم هنوز کبابه جلوی چشم خیسم،دق کرده درخرابه مظلومه یاسکینه.... علی مهدوی نسب
🎼 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول ای بانوی جلیله یاد آور مدینه هستی تو دختر اربابم یاحضرته سکینه(س) 🌷 ای نوه ی شیرخدا دخترشاه کربلا سیدتی مولاتنا 🌷 در کربلا غوغایی چو زینب کبرایی بی بی سکینه خاتون 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم تو مثل عمه زینب(س) کرببلا رو دیدی دیدی شلوغی گودال و روی خارا دویدی 🌷 طعم اسارت چشیدی چه درد و زجرا کشیدی سر روی نیزه ها دیدی 🌷 شد گونه هات با سیلی مثل رقیه نیلی 😭 بی بی سکینه خاتون 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم چون خواهرت رقیه(س) سنگ خوردی از روی بام ریخت رو سرت خاکستر بی بی توی محله ی شام 😭 با دله خسته و کباب همراه مادرت رباب(س) رفتی تو مجلس شراب 😭 لب بابا رو دیدی چوب جفا رو دیدی 😭 بی بی سکینه خاتون ⛈ 🦋
. دل  زهجر  تو   کباب   است  کجایی آقا؟ حالمان   بی تو خراب  است  کجایی آقا؟ روزگار       همه    منتظرانت       بی  تو محنت و رنج و  عذاب  است  کجایی آقا؟ به    امیدی  سر     راه  تو   نشینم    اما چه  امیدی  که سراب است   کجایی  آقا؟ من   و  پرسیدن   مأوای   تو از  قافله ها و  سکوتی که  جواب  است  کجایی  آقا؟ نه فقط‌من خودِ غربت هم ازاین غربت تو سینه اش در تب‌وتاب  است  کجایی  آقا؟ همه  گویندکه  بخت  است دهد  مژدهٔ یار بختمان هم‌که به‌خواب است کجایی  آقا؟ کن قدم  رنجه  که گهواره  ششماهه هنوز همدم   اشک    رباب  است  کجایی  آقا؟ می کند ناله  هنوزم که هنوز  است  فقط روزیش   روضه ٔ  آب  است  کجایی  آقا؟ گو(منادی)به‌چه‌خوش‌باشدازاین‌فاصله‌ها مگر این   رنج ثواب  است   کجایی  آقا؟ یابکُش‌یا که به‌بر اوجلوه ای ازخویش نما حرف او حرف حساب است  کجایی  آقا؟ (منادی)✍ .
. ای به قربان تو کس و کارم هرچه دارم به تو بدهکارم سرعاشق شدن ببین حالا به کجا ها کشیده شد کارم دل صحرا در این شب تاریک من هوای تو را به سر دارم چاره ای کن برای بیچاره جان آقا عجب گرفتارم از فراق تو من پریشانم نیمه ی شب شده ست و بیدارم من گدایم کمک کنید آقا بینوایم کمک کنید آقا سائل ابن فقیر این کویم دامنت را میاوری سویم از تو حتی اگر بلا برسد خم نمی آورم به ابرویم با فقیری اگر که میسازم از نداری اگر نمیگویم نه بلد بودم و بلد هستم تازه کارم ، گدای کم رویم من گدایم کمک کنید آقا بینوایم کمک کنید آقا باز از این کوچه ها گذر کردی شب تار مرا سحر کردی ای بمیرم بگو در این مدت تک و تنها چگونه سر کردی ای به قربان آن قدم هایت مخفیانه چرا سفر کردی حقمان است اگر نمی آیی کم مگر از بشر ضرر کردی آسمان و زمین گرفتار است عالمی را تو دربدر کردی من گدایم کمک کنید آقا بی نوایم کمک کنید آقا ✍ .
. شهر برکات است ربیع المولود پر از حسنات است ربیع المولود میلاد پیمبر و امام صادق ماه صلوات است ربیع المولود ........................ . آمد ربیع ، فصل شکـُفتن رها شدن با رویش گـــل نبوی هم صدا شدن فصل شکـوفه های امامت شکفتن است از پیله ی تواتر خاکــــی جدا شدن در سایه سارباغ نبوت نشــــستن و با کاروان دلشــــــــدگان آشنا شدن فصل برون نمودن هر کینه ازدل است هنگام آشنایی دل ، با خــــــداشدن آری ربیع موسم باران رحـمت است از ابر رحمتش گل تکبیر وا شدن با بلبلان نغمه سرای بهشت گـــو: وقت سرودن است و به گل مبتلا شدن همراه نور بوی بهشت خـداست با ماه ربیع آمدن و، همــــــــنوا شدن بوی ربیع میشنوم ! خاکیان خموش زین بوی خوش ، ملال دو عالم دوا شدن ماه صفر گذشت و غم و خزن و اشک رفت اینجــا به سینه شادی وغم ، جابجا شدن ✍ .
. حلول ماه ربیع الاول ماه ربیع الاول و عالَم شد غوغا بگو بگو از دل و جان یا علی مولا جانم علی جانم علی یا علی مولا... ماه ربیع الاول و موسم شور است بر لب اهل ولایت تطهیر و نور است جانم علی جانم علی یا علی مولا... باشد بر طبقِ آیاتِ خالقِ داور راه نجات عالَمین ولای حیدر جانم علی جانم علی یا علی مولا... خوش به حال کسی که شد خادمِ مولا دلش به عشق مولا شد اهلِ تولّیٰ جانم علی جانم علی یا علی مولا... آقا دعا کن به وَلات مبتلا باشیم مثل شهیدان زائرِ کربلا باشیم جانم علی جانم علی یا علی مولا... ✍ 👇
موجِ غمِ کربلا نقش جلیله دخترِ ارباب سر جدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابده اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهله لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زن های با حیا دست خودم نبود که فریاد می زدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته، سوی کجا؟ می گفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا محمود ژولیده
دل آرامِ حسین با کلامُ اللهِ ناطق هم کلام! ای سکینه! بر کراماتت سلام! مشعل روشن ز مصباح الهدی در عبادت غرق و مجذوب خدا برترین زن های عصر خویشتن یادگار ماندگار پنج تن در زنان هاشمی صاحب وقار خاندان فاطمی را افتخار آفتابی خود که عمری در حجاب بوده ای در سایه سار آفتاب ای فصاحت بی نوایت، بینوا صد نوا از نای تو در نینوا در اسارت نقش ایفا کرده ای پا به پای عمّه غوغا کرده ای در حرم، در خیمه گه، در قتلگاه در مسیر کوفه و شام سیاه می درخشد نام تو، گفتار تو اشک تو، ایمان تو، ایثار تو خورده بر جان و دلت مُهر عطش شام غربت دیدی و ظُهر عطش از عطش گر چه ز پا افتاده ای سهم آب خود به طفلان داده ای در مصائب پایداری کرده ای عمّه را با صبر یاری کرده ای در وداع آخرینت با حسین کز حرم برخاست بانگ یا حسین اوّلین کس را که مولا یاد کرد نام شیرین تو را فریاد کرد ای سکینه حامی ایتام باش! ای دل آرامِ حسین آرام باش! قطره های اشک بر سیما مزن شعله های درد بر دل ها مزن پیش تر آ نزد بابا پیش تر گریه ها در پیش داری بیشتر رفت در میدان و دیگر برنگشت برنگشت و از تن و از سر گذشت رفت و پنهان از نظر شد منظرش تا که دیدی بر فراز نی سرش طاقت از کف داده و دل باختی خویش را بر خاک و خون انداختی در وداع سینه سوز خویشتن دست بردی زیر آن خونین بدن تا گرفتی آن تن صد چاک را سوخت آهت خیمه  افلاک را زان زیارت در فضا هنگامه شد پاره های دل زیارت نامه شد ماه محمل باز انجم را بخوان «شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان سید رضا موید
فرازی از یک 🔹زمزمۀ آب آب🔹 ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره‌اش ز عصمت و عفت نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینۀ تمام‌نمای رباب بود نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند کآرام بخش جان و دل مام و باب بود... این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی هم‌رکاب بود در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود... لب‌های خشک و تشنۀ او را به هر سوال یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود... در یاد، داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود... در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می‌زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریدۀ دامان افتخار کی جای او خرابهٔ شام خراب بود در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود.