eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. امید قلب زار من بی‌بی شریفه کریمه آل حسن بی‌بی شریفه اِبنُ‌الفقیرم من ؛ بِنتُ الکریمی تو خاتون و بانویِ  ؛ بِیتُ الکریمی تو یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ...... تو نور دیده امام مجتبایی با دست بسته ات گره گشای مایی با آنکه بر دردِ ؛ عالم طبیبی تو مانند بابایت ؛ خیلی غریبی تو یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ........ سلام ما بر تو و قلبِ خسته تو به پیکرِ زخمی و دست بسته تو پرده نشین بودی ؛ آواره ات کردند در کوچه و بازار ؛ بیچاره ات کردند یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ........ یک دختر و این همه رنج و درد و محنت شریکه الرّقیه ای تو در اسارت از بس کتک خوردی ؛ از ناله افتادی در نیمه این راه ؛ از غصه جان دادی یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون 👇
. تو دنیا هرجا گره میفته تو کار من از ته دل همش میگم دائما سیدتی شریفه بنت الحسن درداتو جایی نبر به هرکسی رو نزن باید توسل کنی به حضرتِ سیدتی شریفه بنت الحسن حضرت کریمه یار بی کسیمه باب حاجتامون از همون قدیمه نوه ی زهرا ، طبیب آل الله اونایی که دکترا جوابشون کردن هرجایی برن ولی برا شفا باید توی صحن حضرت شریفه برگردن سیدتی بنت الحسن ..... تو غمها به هیچ طبیبی نداری احتیاج شفای هر مریضی لاعلاج فقط بگو شریفه بنت الحسن هرجا که از غم و غصه جون به لبهات رسید تو اوج سختی ها نشو ناامید فقط بگو شریفه بنت الحسن بانوی کرامت باب استجابت میگه یا شریفه هرکی داره حاجت نوه ی مولا ، ملیکه الدنیا شبیه امام مجتبی کرم داره کاش بشه توی مدینه ببینیم یک روز که حسن شبیه دخترش حرم داره سیدتی بنت الحسن .👇
تو دنیا هرجا گره میفته تو کار من از ته دل همش میگم دائما سیدتی شریفه بنت الحسن درداتو جایی نبر به هرکسی رو نزن باید توسل کنی به حضرتِ سیدتی شریفه بنت الحسن حضرت کریمه یار بی کسیمه باب حاجتامون از همون قدیمه نوه ی زهرا ، طبیب آل الله اونایی که دکترا جوابشون کردن هرجایی برن ولی برا شفا باید توی صحن حضرت شریفه برگردن سیدتی بنت الحسن ..... تو غمها به هیچ طبیبی نداری احتیاج شفای هر مریضی لاعلاج فقط بگو شریفه بنت الحسن هرجا که از غم و غصه جون به لبهات رسید تو اوج سختی ها نشو ناامید فقط بگو شریفه بنت الحسن بانوی کرامت باب استجابت میگه یا شریفه هرکی داره حاجت نوه ی مولا ، ملیکه الدنیا شبیه امام مجتبی کرم داره کاش بشه توی مدینه ببینیم یک روز که حسن شبیه دخترش حرم داره سیدتی بنت الحسن کانال متن سبک مداحی
امید قلب زار من بی‌بی شریفه کریمه آل حسن بی‌بی شریفه اِبنُ‌الفقیرم من ؛ بِنتُ الکریمی تو خاتون و بانویِ ؛ بِیتُ الکریمی تو یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ...... تو نور دیده امام مجتبایی با دست بسته ات گره گشای مایی با آنکه بر دردِ ؛ عالم طبیبی تو مانند بابایت ؛ خیلی غریبی تو یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ........ سلام ما بر تو و قلبِ خسته تو به پیکرِ زخمی و دست بسته تو پرده نشین بودی ؛ آواره ات کردند در کوچه و بازار ؛ بیچاره ات کردند یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ........ یک دختر و این همه رنج و درد و محنت شریکه الرّقیه ای تو در اسارت از بس کتک خوردی ؛ از ناله افتادی در نیمه این راه ؛ از غصه جان دادی یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون
تو دنیا هرجا گره میفته تو کار من از ته دل همش میگم دائما سیدتی شریفه بنت الحسن درداتو جایی نبر به هرکسی رو نزن باید توسل کنی به حضرتِ سیدتی شریفه بنت الحسن حضرت کریمه یار بی کسیمه باب حاجتامون از همون قدیمه نوه ی زهرا ، طبیب آل الله اونایی که دکترا جوابشون کردن هرجایی برن ولی برا شفا باید توی صحن حضرت شریفه برگردن سیدتی بنت الحسن ..... تو غمها به هیچ طبیبی نداری احتیاج شفای هر مریضی لاعلاج فقط بگو شریفه بنت الحسن هرجا که از غم و غصه جون به لبهات رسید تو اوج سختی ها نشو ناامید فقط بگو شریفه بنت الحسن بانوی کرامت باب استجابت میگه یا شریفه هرکی داره حاجت نوه ی مولا ، ملیکه الدنیا شبیه امام مجتبی کرم داره کاش بشه توی مدینه ببینیم یک روز که حسن شبیه دخترش حرم داره سیدتی بنت الحسن
باز دل در سینه پرپر می زند دست حاجت گشته بردر می زند سوی حله می رود با پای دل پر نموده شهر را زآوای دل دُر ز دُرج دیده ریزد دمبدم بسته احرام توسل تا حرم ما ز سنگ غصه بشکسته پریم یا شریفه الدخیل بنت الکریم روسیه هستم اگر چه رو زدم رو بخاک درگه بانو زدم ای طبیبه از تو می خواهم شفا گشته ام بیمار هجر کربلا درد بی درمان فراق کربلاست درد مندم چاره دردست شماست ناسپاسی علت هجران ماست ما علیل و این حرم دارالشفاست ای کریمه دست من را رد مکن بد نمودم قهر با این بد مکن دیدهٔ دریائیم سوی شماست ای کریمه دست تو مشکل گشاست ای ز داغ کربلا افروخته ای میان خیمه مویت سوخته ای گل نیلوفر باغ حسن ای کتاب خاطرات پر محن ای لبت از تشنه کامی گشته چاک بارها غش کرده افتادی بخاک با عمو بودی شریک غصه ها از برادر دیده ای دست جدا پیکر پاشیده دیدی آه آه او کنار علقمه تو قتلگاه تا تن قاسم شد از کین توتیا با زبیده بسته ای از خون حنا دفتر غمهای تو بی خاتمه است خاطرات تو شبیه فاطمه است چهره نیلی ز سیلی وای من ارغوانی یاس گلزار حسن دستهایت بسته با زنجیر شد مادرت از غصه هایت پیر شد کوفه؛ زندان؛ مجلس ابن زیاد یاس زرد و این همه بیداد؛ داد با سکینه هم‌طراز ماتمی با رقیه نیز غمخوار غمی ای نشان اقتدار مرتضی ای مدال افتخار مجتبی ماجرای حله بی تابت نمود شمع آل مجتبی آبت نمود تشنه کامی؛ زخم پیکر؛ تیغ غم لبوه ای را کرد از آن بیشه کم آه زینب بیقرار غم شده یک گل دیگر ز باغش کم شده لالهٔ پرپر که خفتی زیر گل حله شد میعادگاه اهل دل باب فیض خویش برمن سد مکن این گدا را دست خالی رد مکن من صله می خواهم ازدست شما «کربلا یا کربلا یا کربلا»
چشم من و احسان تو بی بی شریفه درد من ودرمان تو بی بی شریفه باباکریم عالم و توهم کریمه جانم شود قربان تو بی بی شریفه هر عاشقی که میشود کرببلایی بایدشودمهمان تو بی بی شریفه ای بانویی که توطبیبان را طبیبی این بهترین عنوان تو بی بی شریفه دست توسل تابه درگاه توبردم دیدم یم احسان تو بی بی شریفه مادردمندوتوطبیب اهلبیتی این لطفی ازیزدان تو بی بی شریفه تودرمسیرزائران اربعینی این جلوه ی ایمان تو بی بی شریفه مابی سروسامان شاه سرجدائیم ای کربلا سامان تو بی بی شریفه ........... بهر تو میگریم که ضرب تازیانه گردیده آب و نان تو بی بی شریفه بهر تو میگریم که در راه اسارت بر لب رسیده جان تو بی بی شریفه بهر تو میگریم که از کین خنده کردند بر اشک دیدگان تو بی بی شریفه بهر تو میگریم که همچون عمه بستند با ریسمان دستان تو بی بی شریفه
ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی * محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام * از ما درود بر حسن و بر شما سلام شکر خدا ز لطف علی‌گونه حسن * آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن از ساحت مبارک و فرخنده حسن * گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن ای آستان رفعت تو رشک بوستان * بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان بانوی نور خسته‌ام از درد بی‌شمار * از قصّه مکرّر غم‌بار روزگار خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت * دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت ای صاحب حریم شریف و شرف‌سرا * اینک که سائلم حرم اشرف تو را بهر خدای سائل خود را مران ز در * بر حال زار و دیده بارانی‌ام نگر آتش گرفته‌ی غم دل چون گدازه‌ام * در حسرت عنایت تو لحظه لحظه‌ام آورده‌ام پناه به دار الشّفایتان * در انتظار موهبت جان‌فزایتان محتاج یک نگاه طبیبانه توام * بیمارم و دخیل شفاخانه توام بر لطف توست محسن صافی امیدوار * دست شفا به پیکر رنجیده‌اش گذار
کیست او کیست؟ دختر حسن است یک کریمه که ارث او محن است نام او فاطمه ست این یعنی کوچه در کوچه گرم سوختن است آه تابوت مجتبی ست مگر؟! غصه ی چادرش کمرشکن است عمه را کشت در تمام مسیر زخم هایی که روی آن بدن است شک ندارم سه ساله ای میگفت حال بی بی شریفه مثل من است دفن کردند بین راه او را من بمیرم که دور از وطن است تن او را به خاک تا که سپرد ای غریب مدینه! زینب مرد
ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی * محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام * از ما درود بر حسن و بر شما سلام شکر خدا ز لطف علی‌گونه حسن * آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن از ساحت مبارک و فرخنده حسن * گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن ای آستان رفعت تو رشک بوستان * بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان بانوی نور خسته‌ام از درد بی‌شمار * از قصّه مکرّر غم‌بار روزگار خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت * دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت ای صاحب حریم شریف و شرف‌سرا * اینک که سائلم حرم اشرف تو را بهر خدای سائل خود را مران ز در * بر حال زار و دیده بارانی‌ام نگر آتش گرفته‌ی غم دل چون گدازه‌ام * در حسرت عنایت تو لحظه لحظه‌ام آورده‌ام پناه به دار الشّفایتان * در انتظار موهبت جان‌فزایتان محتاج یک نگاه طبیبانه توام * بیمارم و دخیل شفاخانه توام بر لطف توست محسن صافی امیدوار * دست شفا به پیکر رنجیده‌اش گذار
منزل به منزل هم رکاب زینبینی گرچـه اسیــری پادشـاه عالمیـنی با دسـت خالی برنمیگردد گدایت «أیَّتُهَا الشَّهِیدَةُ الرَّکْبِ الْحُسَیْنِی»
وضوی اشک گرفتم تمام دوران را مگر طواف کنم خانه کریمان را حسن حسن به لبم آمده به این امید.. که بر دلم بگذارند نور ایمان را سلام من به شریفه عقیق سرخ حسن کریمه ای که از‌او دیده ایم احسان را کرامتش نبوی نور عصمتش علوی دخیل چادر او کرده اند عرفان را بگو به هرچه گرفتار وقت وقت عطاست شریفه پر بکند کیسه گدایان را خدا گواه که هر حاجتی روا بشود به او قسم بدهی گر خدای سبحان را نوشته اند که با عمه اش اسیری رفت گذشت پای برهنه همه بیابان را نوشته اند که خیلی زدند بانو را به حکم بغض حسن میزدند ایشان را عذاب زخم زبان بیشتر ز شلاق است چه حرفها که نگفتند این اسیران را صبا برو به مدینه بگو به بابایش که دخترت چه کند ناقه های عریان را