eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
207 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران ... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟ ۱نفر کیامخالف؟ همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن** بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم ... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بود💔! ▿
باباش برگشته... فرزند شهید بیدی🙂💔
^🧡🌱^ ان شاء الله شهادتم صدق گفتارم را، گواهی می دهد شک نکنید و مطمئن باشید راه ولایت همان راه علیست؛رهبر بر حق ، سید علیست. -شهید محسن حججی -
خدایا ؛ مرگی بهمون بده که همه حسرتشو بخورن...(؛ شهیدحججی
•شهیدجهادمغنیه(:♥️ ‹ یه‌جوری‌رویِ‌خودتون‌کارکنیدکه‌اگه یه‌گناه‌هم‌کردید،گریتون بگیره › 🕊
‌‌عجیب ترین شهدا 😳😳😢 🦋🌿 شهید حمید عرب نژاد= شهیدے کھ نشانے قبر خود را داد.😍😭 ---------------------------------------------- شهید سید مرتضی دادگر درمزاری=شهیدے که قرض های یک نفڕ را داכ😍😭 --------------------------------------------- شهید محمدرضا شفیعی=شهیدے که بدنش با اسید هم از بین نرفت و بعد ۱۶ساڸ سالم به خانھ بازگشت.😍😭 ---------------------------------------------- شهید محمود رضا ساعاتیان=شهیدےکه از بهشٺ برای فرزندش نامہ نوشت.😍😭 ---------------------------------------------- شهید محمدرضا حقیقی=شهیدے که درقبڕخندید.😍😭 ---------------------------------------------- شهید عباس صابری=شهدے که عراقے ها برایش ختم گرفتند.😍😭 ---------------------------------------------- شهید سید مجتبی علمدار=شهیدے کھ ڕوز تولدش شهید شد.😍😭 ---------------------------------------------- شهید سید مهدی غزالی=شهیدے که هڕ هفته مادرش را سرقبڕ صدا میزند.😍😭 --------------------------------------------- شهید علیرضا حقیقت=شهیدے که لحظہ خاڪ سپاریش خندید.😊😍😭 --------------------------------------------- شهید هادی ثنایی مقدم =شهیدے کہ عکسش دڕاتاق رهبڕ است.😍😭 ---------------------------------------------- شهید علی رخشانی=شهیدےکه پیکرش هنگام نبش قبڕ سالم بود.😍😭 ---------------------------------------------- شهید سید احمد پلارک=شهیدےکه قبرش بوے گلاب میدهد.😍😭 --------------------------------------------- شهید علی‌اکبر دهقان=شهیدے که سر بے تنش سخݧ گفٺ.😔😭 ---------------------------------------------- شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز=شهیدےکه باوجوכاینکھ بدنش بھ استخواڹ تبدیڸ شده بوכ اما پاهایش دروݧ پوتین سالم بود.😔😭 --------------------------------------------- شهید مهدی خندان=شهیدے که عاشوڕا متولد شد و اربعیڹ به شهادت ڕسید.😔😭 ---------------------------------------------- شهید حاج اکبر صادقے=شهیدے که به حرمٺ مادرش درقبڕ خندید😊😔😭 ••┈••❥•♥️⁩•‌❥••┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
گفت: باز هم شهید آوردن؟ یک مشت استخوان! شب خواب دید در یک باتلاق است! دستی او را گرفت... پرسید: کی هستی؟ گفت: من همان یک مشت استخوانم(: ✋🏻💔
هرموق‌بہ‌بھشت‌زھرامیرفت‌! آب‌برمیداشت‌وقبورشھدارو‌میشست‌ ومیگفت(:باشھدا‌قرارگذاشتیم‌ڪہ‌من‌ غباررو‌ا‌زروی‌قبرآنھا‌بشورم‌وآنھا‌ هم‌غبارگناه‌را‌از‌روی‌دل‌من‌بشوࢪند..✨)) •|شھیدرسول‌خلیلے|•
-میدونی شرط تحول چیه؟! 'شرط تحول شناخت خداست!🫴 'وقتی خدا رو بشناسی... 'عاشقش میشی🌱 'وقتی عاشقش باشی... 'گناه نمیکنی🕊 'و وقتی گناه نکنی... 'امتحان میشی؛) [ اگه قبول شدی، شهید میشی!❤️‍🩹🫠]
•••🧡💭" چَـشم‌هـٰای‌یڪ‌شـھید حَتـۍازپشـت‌ِقآبِ‌شـیشِـھ‌ای؛ خیـره‌خـیره‌دنبـٰآل‌ِتـوسـت ڪھ‌بـھ‌گنـٰآه‌آلـوده‌نشوی..:) بـھ‌چَـشم‌هآیـشآن‌قَسـم، تورامۍبینـند...!🖐🏼 •• 🕊
همیشه‌با وضو بود؛ -موقع‌ شھادت‌ هم‌ با وضو بود🙂! دقایقی‌قبل‌از شھادتش‌ وضو گرفت‌ و،روبه‌من‌گفت‌: ان‌شاءالله‌آخریش‌باشه...! وآخریش‌هم‌بود💔(؛! شهید‌محمود‌رضا‌بیضایی🌱 🕊
‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتش‌که: اول‌خودتو‌نودرست‌کنین‌بعدبرین توهیئت‌سینه‌بزنیدوخادمی‌کنید! خندیدموگفتم: چه‌بامزه‌پس‌بایدبه‌مریض‌بگیم اول‌سالم‌شوبعدبرودکتر🚶🏿‍♂..