🔰چگونه میتوان سرباز اسرائیل شد؟
1⃣حوادث اخیر غزه هر روز ابعاد تازهای از جنایات جنگی را به نمایش میگذارد؛ رژیم صهیونیستی برای تداوم جنایات خود، نیاز مبرمی به پشتوانه رسانهای دارد و به خوبی میداند اگر بمباران تبلیغاتی به طرز مطلوبی صورت نگیرد، بمباران مناطق مسکونی نیز دچار خلل خواهد شد؛ روشن است که روش مواجهه با افکار عمومی در جوامع مختلف، متفاوت است و باید برای هر جامعهای نیروی متناسب با آن جامعه را به کار گرفت؛ حال سربازان اسرائیل برای جهتدهی به افکار عمومی ایرانیان چه راهبردی را در پیش گرفتهاند؟
2⃣جامعه ایرانی هر نوع حمایتی را که به شکل عریان و عیان از رژیم صهیونیستی صورت بگیرد، پس میزند؛ لذا دفاع علنی از رژیم صهیونیستی در مقابل ایرانیان به در بسته میخورد؛ با این حساب چاره چیست؟ چگونه باید افکار عمومی را به حمایت و یا حداقل سکوت نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی وادار کرد؟!
3⃣با رصد مواضعی که این ایام درباره جنگ غزه گرفته شده است، میتوان دریافت که پوشش اخبار و همچنین ارائه تحلیلهایی که درباره جنگ غزه و رژیم صهیونیستی صورت میگیرد، باید به نحوی باشد که اولا مخاطب ایرانی را حساس نکند و ثانیا برای رژیم صهیونیستی هم حقوقی قائل شود؛ به موارد زیر -که اندکی از بسیار است- توجه بفرمایید؛
4⃣"حماس با تعرض به غیر نظامیان اسرائیل، دست اسرائیل را برای حمله به غزه پر کرد؛" گویی ممکن است که در یک پادگان، غیر نظامیان نیز زندگی کنند!
یا مثلا در یک نمونه دیگر گفته میشود: "فلسطینیان با جنگ به اهداف خود نمیرسند و باید به مبارزه مدنی با اسرائیل بپردازند؛" گویی میتوان جنایات رژیم صهیونیستی را در سازمانهای بینالمللی محکوم کرد!
در جالبترین و به عبارت بهتر مضحکترین مواضع اخیر، میتوان به این مورد اشاره کرد: "نابودی اسرائیل، شدنی نیست و بحران کنونی، نیازمند راهحل عادلانه(!) است.چاره بحران خاورمیانه، تشکیل دو دولت مستقل است، نه نابودی اسرائیل!"
✅با بررسی این مواضع به این نتیجه میرسیم که وسطبازی -به این معنا که هم برای مقاومت و هم برای رژیم صهیونیستی حقوقی قائل شوند- بهترین راهبرد در مقطع کنونی است و میتواند از حجم خشم عمومی نسبت به رژیم صهیونیستی بکاهد؛ بیتردید از میزان پاداشی که برخی از این افراد بابت چنین اظهاراتی دریافت میکنند، نمیتوان چشمپوشی کرد و شاید به همین جهت است که میتوانند زیر پا گذاشتن وجدان انسانی را توجیه کنند اما بیچاره آنانی که سرباز بی جیره و مواجب اسرائیل شدهاند!
#نفاق
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰صدای پای پایان‼️
📌تازاندن جنونآمیز ارابه ظلم و جنایت، منجر به ورزیدگی و استحکام قطعات آن نمیشود؛ بلکه به فرسودگی و نهایتا از کارافتادگی ارابه خواهد انجامید! همچنان که بهکارگیری بیرویه شمشیر، از تیزی آن کاسته و به تکه آهن بیارزش تبدیل خواهد کرد!
✅نسلکشی وحشتناکی که امروز در نوار غزه در جریان است، تنها به این معنا میتواند باشد که رژیم صهیونیستی برای نابودی خود عجله دارد!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰روشهای مزدوری بهروزرسانی میشوند!
✳️خوشخیالی است اگر تصور شود که افکار عمومی جامعه ایرانی، اجازه میدهد شخصی یا اشخاصی به صورت علنی به حمایت از رژیم صهیونیستی بپردازند؛ در عین حال سادهلوحی است اگر خیال شود "سرمایههای اسرائیل در ایران" فعالیت جایگزینی در جهت منافع رژیم صهیونیستی برای خود تعریف نکنند؛ در یادداشت "چگونه میتوان سرباز اسرائیل شد؟(اینجا بخوانید)" برخی از این راهها بیان شد و در این یادداشت از چند نمونه دیگر رونمایی میشود؛
1⃣"مقاومت نماینده مردم فلسطین نیست و با ماجراجویی، اسرائیل را عصبانی کرده است و مقصر کشتار مردم غزه است!"
2⃣"نتانیاهو، نماینده مردم(!) اسرائیل نبوده و یک عنصر تندرو است و حتی خود اسرائیلی ها مخالف جنایات رژیم صهیونیستی هستند!"
3⃣"مردم ایران حساسیت گذشته را نسبت به مسأله فلسطین ندارند و این به دلیل سیاستهای جمهوری اسلامی است!"
✳️در یک نگاه کلان باید توجه کرد که اینان به خوبی میدانند قدرت اصلی جبهه مقاومت نه در راکت و موشک که در پشتوانه مردمی آن نهفته است؛ لذا خلع سلاح مقاومت را در سلب پشتیبانی مردمی جستجو میکنند؛
همچنان که نیک میدانند با جنایات صورت گرفته هیچ انسان آزادهای نمیتواند نسبت به قساوت و ستمگری رژیم صهیونیستی تردیدی داشته باشد؛ لذا با تفکیک عناصر صهیونیستی به تندرو و کندرو(!) تلاش میکنند که علی الحساب مشروعيتی برای رژیم صهیونیستی دست و پا کرده و روزنه امیدی برای توجیه موجودیت اسرائیل باز کنند.
در این میان برخی افراد نیز هستند که علاقمندند هر حادثهای را به معنای شکست سیاستهای جمهوری اسلامی تفسیر کنند؛ از آنجایی که اغلب این تفاسیر، برخاسته از بغض و کینه بوده و با واقعیتهای صحنه بیگانه میباشد، آنچنان چنگی به دل افکار عمومی نمیزند!
✅و بالأخره گفتنی است علاوه بر همدردی با مردم مظلوم غزه، باید به حال آنانی گریست که هیاهوی بوقهای تبلیغاتی مانع از آن شده است که صدای "انفجار جنایت" را -آنچنان که باید و شاید- بشنوند.
#نفاق
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔶کوشش یا نیایش؟!
✅اجزای مختلفی باید دست به دست هم بدهند تا یک ماشین به حرکت درآید؛ با این وجود سوخت ماشین به گونهای است که گویی بر فعالیت همه قطعات سایه افکنده است؛ همانگونه که هیچ ماشینی نمیتواند با مخزن خالی حرکت کند، انسان بیانگیزه و ناامید نیز تاب و توان فعالیت و همچنین مقاومت در برابر مشکلات مسیر را ندارد!
👌دعا -و در حالت کلی- معنویت، به منزله سوخت ماشین است که انگیزه و قدرت حرکت را به انسان تزریق میکند؛ چقدر در اشتباهاند کسانی که خیال میکنند متدینین، دعا و نیایش را جانشین تقلّا و کوشش قرار دادهاند!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰"جهاد تبیین" در معرض تهدید‼️
✳️انبوه محصولات هنری و رسانهای که اوایل ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ بر سر افکارعمومی آوار میشد، غافلگیری و دستپاچگی جبهه انقلاب را به همراه داشت؛ حجم سنگین مطالب خلاف واقعی که با ابزار هنر تزیین میشدند، راه تبیین و روشنگری را دشوار و حتی گاهی مسدود میکرد؛ با این وجود افرادی بودند که از هیچ تلاشی برای مقابله با جریان دروغ، فروگذاری نکرده و میداندار نبرد حق و باطل شده بودند؛ زمان اما به سود جبهه انقلاب سپری میشد؛ چرا که تیغ براندازان را کندتر و سپر جبهه انقلاب را آبدیدهتر میکرد.
✳️اعتماد اندک و متزلزلی که برخی افراد به براندازان داشتند، رفتهرفته و با برملا شدن چهره پنهان آنان، از بین میرفت و خریدار چندانی برای ادعاهای براندازان باقی نمیماند؛ اما خطر دیگری متولد میشد که آسیب آن اگر بیشتر از براندازان نباشد، قطعا کمتر نبود! رسوایی و بدنامی براندازان، منجر به نوعی کاهلی و سهلانگاری در جبهه انقلاب میشد و کمخردی براندازان را توجیهی برای کمکاری خود در نظر میگرفتند! برخی از آسیبهایی که پس از شکست براندازان، جهاد تبیین را در معرض تهدید قرار داده است، به این شرح است:
✳️قدرتطلبان:
برخی افراد به جای آن که تمام تلاش خود را برای نابودی کامل دشمن اصلی متمرکز کنند، در کمال ناباوری آتش توپخانه خود را به سمت گروههای انقلابی گرفته و به حاشیه راندن آنان را برای خود، نوعی پله ترقی، تلقی میکنند! این گروه در حاشیهپردازی و تفسیر ناامیدانه از اقدامات امیدبخش نظام، تبحر ویژهای دارند؛ واجد اندیشه خاصی نبوده و پروژه اصلی آنان، بینصیب نماندن از قدرت است!
✳️عافیتطلبان:
برخی افراد گویی توجه ندارند که آنان نیز گوشهای از این کره خاکی را اشغال کرده و به عنوان یک انسان، ظرفیت و توان تأثیرگذاری بر دیگران را دارند! این گروه تنها به تماشای مبارزه حق و باطل اکتفاء کرده و از ورود در میدان مبارزه اِبا دارند؛ تمایل زیادی به "آسیبشناسی" فعالیتهای گروههای انقلابی دارند و در پوشش چنین عناوین فریبندهای، خون در دل کسانی میکنند که در خط مقدم جبهه تبیین قرار دارند!
✳️کجفهمان:
در بزنگاههای مختلف برخی با فهم غلط و ناقص خود و پافشاری بر آن، بخشی از نیرو و توان جبهه انقلاب را مصروف کجفهمی خود کرده و توانی که باید صرف مقابله با دشمن اصلی شود، به ناچار در مواجهه با نیروهای به ظاهر خودی هدر میرود؛ بحثهای نظیر حذف ارز ترجیحی، الگوی مصرف ايرانیان، واکسن کرونا و... از جمله مواردی بودند که بخشی از توان جبهه انقلاب در چاه کجفهمی این افراد ریخته شد!
✅و بالاخره گفتنی است که نگارنده برای رفع چنین آفاتی که جهاد تبیین را تهدید میکند، هیچ راهحلی جز تخلق به اخلاق اسلامی سراغ ندارد.
#ولایتمداری
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰مملکت مال اینهاست!
🔶تنها چند ماه با بهمن۵۷ فاصله هست؛ شدت و حساسیت مبارزه در بالاترین وضعیت ممکن قرار دارد؛ حمایت همهجانبه قدرتهای غربی از رژیم وقت، عدهای را به این نتیجه رسانده است که برای به زیر کشیدن شاه از تخت سلطنت، ناگزیر از بهکارگیری ظرفیت همه گروههای مبارزاتی -اعم از اسلامی و غیر اسلامی- هستند؛ امام اما مخالف این طرز تفکر است؛ او چندین بار به مردم اعلام کرده است که "حتی برای سرنگونی شاه هم با مارکسیستها همکاری نخواهیم کرد!"(۱)
🔶برخی این موضع امام را خلاف اصول سیاسی و مدیریتی میدانند و معتقدند ایام پیش از پیروزی، زمان مناسبی برای مرزبندی با گروههای مختلف و منحرف نیست؛ لکن امام بر همان موضع خود پافشاری کرده و ذرهای از آن عقبنشینی نمیکند؛ او علاوه بر آن که ظرفیت و توان گروههای غیراسلامی را ناچیز میداند، تمایلی هم ندارد که حرکت خالصانه امت حزبالله را مدیون عدهای اندک و فرصت طلب کند؛ نیز معتقد است که فردای پیروزی، همین افراد انگشتشمار و در عین حال خودهمهپندار، مدعی بخش اعظمی از ارکان و مناصب مدیریتی کشور شده و تسلط ملت بر مقدرات کشور را برنمیتابند؛ در حالی که صاحبان اصلی این مملکت، خیل کثیر امت حزباللهی است که در جهت تحقق آرمانهای اسلامی، از مال و جان خود هزینه کرده و در نهایت به نظام دلخواه خود رأی آری دادهاند!
#ولایتمداری
➖➖➖➖➖
(۱)صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۶ (۱۳۵۷/۰۲/۰۴)
بیشتر بخوانید👇
http://emam.com/-/oioYha
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰ترفند نوین یارگیری؛
🔸نیروهای انقلاب چگونه شکار میشوند؟!
✳️حاشیهزیستی و اشتغال به مطالب غیرضروری، جذابیت چندانی برای راقم این سطور ندارد؛ لکن آنچنان که از شواهد و قرائن پیداست، برخی از فرصتطلبان ماموریت خود را از دل همین حواشی خودساخته و بیاهمیت دنبال میکنند و اگر چنانچه ممانعتی از این اقدام به عمل نیاید، آسیبهای جبرانناپذیری بر پیکره جامعه ایرانی وارد خواهد کرد؛ یادداشت حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه مخالفان ایران، حواشی و حوادث بیارزش را دامی برای شکار نیروهای انقلاب قرار داده و به این شیوه، جمعی از بهترین عناصر انقلابی را از دایره انقلاب خارج میکنند؟ در ادامه، مراحل یکی از شیوههای یارگیری بیان میشود، بخوانید؛
🔷در گام نخست و در مرحله سوژهیابی، موضوعاتی انتخاب میشود که ظرفیت و توان فعالسازی گسلهای اجتماعی را داشته باشد؛ به عنوان مثال موضع یک شخصیت دینی درباره حجاب، با تیترهای جهتداری منتشر میشود؛ گفتنی است در این مرحله به ذائقهسازیهای پیشین و همچنین ناآگاهی نیروهای انقلاب نیز حساب ویژهای باز شده است!
🔷سپس موج افترا و تهمت، روانه آن موضع و گوینده آن شده و موتور خودزنی برخی نیروهای ناآگاه انقلابی -که شهوت موضعگیری دارند- روشن میشود؛ البته نباید فراموش کرد که عمده این انقلابیون با انگیزههای سالم وارد این معرکه شده و به زعم خود میکوشند که نظام اسلامی را از اتهامات وارده بر آن تبرئه کنند لکن به دلیل عدم آشنایی با ظرایف سیاستورزی و همچنین معارف انقلاب اسلامی، ناخواسته به عامل ضدانقلاب تبدیل میشوند؛
🔷آتشبیاران معرکه در این مرحله به گوشهای خزیده و به تماشای مبارزه مُهرههای بیجیره و مواجب خود مینشینند! بدیهی است که مشاهده سربازان مفت و مجانی، آنان را به این نتیجه میرساند که ظرفیت خود را برای روز مبادا ذخیره کنند!
🔷ضربه نهایی اما در این مرحله وارد میشود؛ پس از مدتی بیانات رهبری را منتشر کرده و مشخص میشود که موضع آن شخصیت دینی، همان موضع رهبری بوده است! نیروی انقلابی، تازه متوجه میشود که در این مدت بیآن که خود بداند و بخواهد، مواضع رهبری را زیر آتش ناسزاگویی گرفته بوده است؛ در این مرحله است که درگیر نوعی تعارض شخصیتی شده و شک و تردید همانند خورهای میشود که به جان اعتقادات او میافتد؛ این افراد برای مدتی در حال یک جنگ تمامعیار با خود و باورهای خود هستند؛ از یک طرف به دلیل عشق و محبت قلبی به رهبری، تمایلی به مخالفت با مواضع ایشان نداشته و لذا به توجیهات و تأویلهای مضحک متوسل میشوند و از طرف دیگر نیز حاضر به پذیرش اشتباه و عقبنشینی از موضعگیری عجولانه خود نیستند!
✅اگرچه محصول این ترفند، دیربازده میباشد ولی در طولانیمدت منجر به فاصلهگیری تدریجی این اشخاص از تفکر انقلابی میشود؛ پس از طی این فرآیند است که فرد، چشم باز کرده و میبیند که در جبهه مقابل نظام اسلامی و دوشادوش عناصر آلوده و بدنام ایستاده است؛ حقیقتا هنر یارگیری، تماشایی است!
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که علاوه بر لزوم آشنایی بیشتر با معارف انقلاب اسلامی، برای کنترل شهوت موضعگیری نیز باید چارهای اندیشید.
#ولایتمداری
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰براندازی با ابزار "وعدهسازی"‼️
✳️بدون تردید برای ارائه ارزیابی صحیح و عادلانه از کامیابی یا ناکامی یک حکومت، باید وعدهها و واقعیتهای پیش از روی کار آمدن آن را با واقعیتهای پس از استقرار بررسی کرده و سپس به کرسی قضاوت تکیه زد؛ ناگفته پیداست که دستدرازی و تحریف هریک از وعدهها و واقعیتها، جامعه را از یک داوریِ بی عیب و نقص محروم خواهد کرد؛ برخی با هدف مسدود کردن راه قضاوت صحیح درباره حکومت، تصویری از وعدهها و حقایق جامعه ارائه میدهند که در صحنه واقعیت یا اساسا وجود نداشته و یا در مقیاس بسیار متفاوتی رخ داده است!
✳️از جمله مباحثی که محل نزاع برخی گروههای سیاسی واقع شده است مقوله آزادی میباشد؛ در این که آزادی يکی از شعارهای محوری انقلاب اسلامی بوده و هست، شکی نیست اما به راستی در میان تفاسیر متعددی که از "آزادی" ارائه شده است، کدام یک مدّ نظر پیشقراولان انقلاب و مردم انقلابی بوده و کدام یک از این تفاسیر، جانفشانی و مبارزه آنان با رژیم وقت را موجه و معقول میکرد؟
✳️اگر چه پس از انقلاب، مباحث مفصلی درباره آزادی و تفاسیر مختلف آن ارائه شده است لکن به جهت دفع برخی توهمات، به اظهارات پیش از انقلاب متفکران دینی استناد خواهیم کرد؛سخنرانیهای شهید مطهری در سال۱۳۴۸شمسی که در حسینیه ارشاد و با موضوع آزادی معنوی ایراد شده است منبع خوبی برای پاسخ به این پرسش است؛
✳️ در این یادداشت اما از صحبتهای دیگر نظریهپرداز انقلاب درباره آزادی استفاده خواهیم کرد؛ صحبتهایی که در ادامه نقل میشود مربوط به سال ۱۳۵۳ است که در مسجد کرامت مشهد ایراد شده است؛ بخشی از آن سخنرانی به این شرح است:
✳️«آزادی به معنای مطلقالعنانی، نه؛[مورد قبول نیست، بلکه] آزادی به معنای تبعیت از يك قانون صحيح انسانی که در روح انسان، در آن نظم و در آن اجتماع، انسان بار هیچ کس را بر دوش نبرد، حتی بار حاکم را؛ اگر حاکم از طرف خدا حرف زد، به الهام خدا حرف زد، حاکم اسلامیست و حرفش مورد قبول قرار می گیرد؛ اگر به الهام الهی سخن نگفت، حرف او هم مردود می شود.»(۱)
✳️آن گونه که پیداست از همان ابتدا، نظریهپردازان انقلاب اسلامی، بر آزادی به معنای بیبندوباری و خروج انسان از دایره انسانیت خط بطلان کشیده و مردم نیز تنها برای آزادی حقیقی -که ارمغان شریعت برای بشریت است- حاضر به بذل مال و جان خود شده بودند وگرنه نزد آنان از خودگذشتگی برای روایتهای پست و حقیری که از آزادی وجود دارد، نهایت بلاهت قلمداد شده است!
✅واقعیت آن است که نباید و نمیتوان عدم تحقق وعدههای ساختگی را ابزاری برای براندازی در نظر گرفت! باید قبول داشت که مؤاخذه یک حکومت برای وعدههایی که نداده است و همچنین برای اتفاقاتی که تنها در قاب رسانه -و نه در واقعیت- حضور دارند، علاوه بر مضحک بودن، بینتیجه نیز هست؛ البته میتوان و باید نسبت به عقبنشینی از این نگاه متعالی به آزادی، هشدار داده و از آن جلوگیری کرد.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
➖➖➖➖➖
(۱)کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه نهم، 53/07/05
🔰لذت گِلخواری‼️
🔸حکایتی از ملای رومی نقل شده است که بیان آن خالی از لطف نیست؛ در روزگاران قدیم شخصی زندگی میکرد که مرض گِلخواری آنچنان در جان او ریشه دوانده بود که توصیه دیگران مبنی بر ترک این عادت زشت و ناپسند را به باد استهزاء میگرفت و بر این باور بود که لذت حاصل از گلخواری، دلیل متقنی بر درستی و حقانیت آن میباشد! این شخص تا جایی پیش رفته بود که به عدم گلخواری دیگران اعتراض کرده و همواره اظهار میداشت که "با چه بهانهای خود را از لذت این کار محروم کردهاید؟ این چه خرافاتی است که تصور میکنید با این اقدام، سلامتی شما به خطر میافتد؟"
🔸القصه روزی از روزها که این شخص برای خرید مایحتاج خانه روانه بازار شده بود، متوجه میشود که "قند" نیز جزو لوازمی بوده است که باید خریداری شود؛ لحظاتی را در جستجوی مغازهای که قند داشته باشد سپری کرده تا این که نگاهش به یک عطاری میافتد؛ به سمت آن حرکت کرده و پس از سلام و احوالپرسی متعارف، مقداری قند درخواست میکند؛ فروشنده قبل از آن که سراغ کیسه قند برود، خریدار را از نداشتن سنگ ترازو مطلع ساخته و میگوید که از وزنههای گِلی برای اندازهگیری اجناس خود استفاده میکند!
🔸آن شخص اندکی فکر کرده و با خود میگوید: "من برای خرید قند به اینجا آمدهام و سنگ ترازو هرچه که باشد نزد عطار میماند لذا جنس سنگ ترازو اهمیتی ندارد؛" با این حساب قبول میکند که از وزنههای گلی برای وزن کردن قند استفاده شود؛ عطار به میزان نیاز خریدار، وزنههای گلی را در یک طرف ترازو قرار داده تا در طرف دیگر ترازو و به میزان وزنهها، کلهقند را بشکند؛ از قضا تیشهای که با آن قندها را میشکست، در قسمت اندرونی مغازه جا مانده بود و عطار مجبور میشود برای برداشتن تیشه به سمت انباری مغازه برود؛
🔸در همین حین شخص بیمار و دیوانه، فرصت را مناسب یافته و در نبود فروشنده، شروع به خوردن گلهایی میکند که در کفه ترازو قرار داده شده بود؛ لحظات عجیبی را سپری میکرد؛ از یک سو غرق در لذت گلخواری بود و به زیرکی و زرنگی خود میبالید و از سویی دلهره سر رسیدن عطار را داشت؛ عطار که داخل مغازه در جستجوی تیشه بود، ناگهان نگاهش به او میافتد و تعمداً خود را مشغول و معطل میکند تا آن شخص گِل بیشتری بخورد؛ چرا که در آن صورت قند کمتری به او خواهد داد!
🔸پوزخند و زمزمه عطار نیز در این لحظات دیدنی و شنیدنی است! عطار اعتراف میکند که همانگونه که آن شخص از او میترسد، او نیز از آن شخص میهراسد ولی ترس آن شخص از سر حماقت و نادانی و ترس عطار از این جهت است که او گِل کمتری بخورد؛ آن شخص غافل از آن بود که اگرچه به ظاهر از گِل عطار دزدی میکند، لکن در حقیقت به سهم قند خود، دستبرد میزند!
🔸شایسته است هر انسانی با خود بیندیشد که با انجام گناه، چه کسی را فریب میدهد و سرگرم شدن به لذتهای آن، او را از درک چه لذتهایی محروم میکند؟
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰دستاویز دینزدایی‼️
🔹مخالفت و مبارزه با دین، سابقهای به درازای خلقت انسان دارد؛ در طول تاریخ افراد و گروههای متعددی در تکاپوی یافتن راهی برای به انزوا کشیدن دین بودهاند و جملگی در آرزوی برچیده شدن دین از جامعه بشری، عمر خود را به پایان رساندهاند؛ هریک از این افراد و دستهها راهکارهایی را برای غرض خود ارائه و در پیش گرفتهاند که یکی پس از دیگری، ناکام گشته و به فراموشی سپرده شدهاند؛ در این میان اما به نظر میرسد که راهکار کارل مارکس برای دینزدایی، همچنان توانسته است جذابیت خود را -حداقل برای پیروان خود- حفظ کند؛
🔹مارکس معتقد بود که هیچ قدرتی یارای مقابله و مبارزه با قدرت مذهب را ندارد و همه قدرتها در مواجهه با قدرت دین، محکوم به شکست هستند؛ به اعتقاد او برای مبارزه با مذهب، باید از خود مذهب عليه آن استفاده کرد؛ البته تمرکز مارکس در این راهبرد بر ارائه تفسیر مادی و انکار تفسیر معنوی معطوف بود ولی دینزدایانِ پس از او، تفاسیر دیگری نیز از این راهبرد ارائه کردند؛
🔹برخی افراد با غرض مشروعیتزدایی از اجرای ضروریترین احکام دینی، مواجهه کاریکاتوری با برخی دیگر از احکام و توسعه بیقاعده و ضابطه آن را در پیش گرفته و تلاش کردهاند دین را تبدیل به یک مقوله بیخاصیتی کنند که هیچ کاری از آن ساخته نبوده و تنها عنوان دین را یدک بکشد؛ بدین ترتیب هم به غرض خود که دینزدایی بوده است، دست یافتهاند و هم به جهت ظواهر شرعی، حساسیت جامعه مذهبی را تحریک نکردهاند!
🔹قاعده تنفیر، تازهترين موردی است که دستاویز زیر سوال بردن اجرای احکام الهی قرار گرفته است؛ طبق این قاعده لازم است از اجرای احکامی که منجر به نفرت از دین میشود، صرف نظر کرد؛ دینزدایانی که مترصد فرصت برای ضربه زدن به دین بوده و هستند، این قاعده را به منزله برگ برندهای تلقی کردهاند که میتوانند با توسعه بیرویه آن، برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند؛ به این شکل که به بهانه نفرت عمومی از دین، نسخه تعطیلی احکام و قوانین اساسی آن را بپیچند؛
🔹به عنوان مثال امر به معروف و نهی از منکر که دیگر واجبات در مقابل آن به مثابه قطرهای در مقابل یک دریا معرفی شده است، تنها با این توهم و بهانه که نفرت عمومی را در پی دارد، به تعطیلی کشانده میشود؛ کمترین اشکال چنین فهمی از قاعده تنفیر، آن است که طبق این برداشت اساسا هیچ یک از احکام دینی قابلیت اجرا نخواهد داشت؛ چرا که طبیعت هر حکمی، ایجاد تعهد و گذاشتن باری بر دوش انسان است و روشن است که در نگاه سطحی و ابتدایی، نسبت به هر حکمی قاعده تنفیر پياده خواهد شد!
#نفاق
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰این راه به مقصد نمیرسد!
🔘 وضعیت کلی کشور در ایام منتهی به خرداد۱۴۰۰، مسئولان وقت دولت را وادار میکرد برای مدتی هرچند کوتاه از مواجهه مستقیم با افکار عمومی پرهیز کرده تا بدین شیوه از آتش خشم جامعهای که مدتها منتظر پایان کار دولت بودند ایمن بمانند؛ کنارهگیری موقت دولتمردان از عرصه سیاسی اگر چه توسط شرایط جامعه بر آنان تحمیل میشد ولی در عین حال فرصتی را برای بازسازی چهره منفور دولت دوازدهم نزد افکارعمومی نیز پدید میآورد؛ همانگونه که پیشبینی میشد دستاندرکاران دولت دوازدهم پس از مدتی که در سکوت خبری به سر میبردند، آرام آرام از لاک انزوا خارج شده و سعی در بازگشت به عرصه سیاسی داشته و دارند؛ از قرار معلوم شیوه و راهی که برای این هدف در پیش گرفتهاند به شرح ذیل است:
🔘در نقشه بازگشت، حساب ویژهای بر فراموشی مردم از وضعیت آن سالها باز شده است؛ آنچنان که از شواهد و قرائن پیداست برنامه بازگشت آنان به عرصه سیاسی، مبتنی بر نفی بحث پیرامون وضعیت گذشته بوده است؛ عمده بحثی که در اظهارات آنان و در مقام جدل با مسئولان کنونی کشور تکرار شده و میشود آن است که "مردم به گذشته کاری ندارند(!) و شما هم گذشته را رها کنید و بگویید هماكنون چرا هوا آلوده است؟چرا مشکل کمآبی هست؟ چرا ترافیک هست؟ چرا مسکن گران هست؟ و..." القای این که چنین مشکلاتی یکشبه به وجود آمده است اساس این گونه اظهارات است.
🔘ضلع دیگر نقشه بازگشت، اعتمادزدایی از دولت مستقر و ناامیدسازی نسبت به آینده کشور است؛ طبق این برنامه باید چنان آینده تاریکی برای کشور ترسیم شود که منجر به سلب اعتماد عمومی و ایجاد حس بدبینی در مردم شده و سپس تفکر حاکم بر دولت سابق به عنوان فرشته نجات معرفی شود!
با وجود طراحی برنامه هوشمندانهای که ذکر آن رفت، آنچه که در صحنه عمل به چشم میخورد آن است که -حداقل تاکنون- برنامه موفقی از آب درنیامده است؛ شاید بتوان دلیل این ناکامی را در حجم عظیم خسارات وارده به کشور در طول آن سالها و روند -و نه وضعیت- مطلوب و قابلقبول کشور در طول این دوسال دانست.
🔘هماكنون پرسش بیپاسخ مردم از دولتمردان دولت دوازدهم این است که مگر چه کردهايد که از بازخوانیِ آن چه که در طول نزدیک به یک دهه، بر سر ایران و ایرانی آوردهاید وحشت دارید؟ بر فرض که بتوانید با ابزار تحریف، روند کنونی و آینده روشن کشور را زیر سوال ببرید؛ آیا خیال میکنید با آن سابقهای که رقم زدهاید همچنان کسانی هستند که مجددا به شما اعتماد کنند؟ تصور نمیکنید این راهی که برای بازگشت انتخاب کردهاید، بنبست میباشد؟
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰پرنده انتخابات چگونه به پرواز درمیآید؟
🔻راهکارها و شبهراهکارهای افزایش مشارکت در انتخابات
✳️در حال حاضر بیشترین و چالشیترین مسألهای که پیرامون انتخابات شکل گرفته است، بحث مشارکت در انتخابات است؛ اظهارات احزاب و جریانات سیاسی مختلف حاکی از آن است که همه آنان -ولو در ظاهر- دنبال مشارکت حداکثری در انتخابات بوده و طرحهایی برای گرم کردن تنور انتخابات ارائه کردهاند؛ به طور کلی راهکارهایی که تاکنون برای تحقق مشارکت حداکثری ارائه شده است به این شرح است:
1⃣احراز گسترده صلاحیتها:
گروهی معتقدند که برای افزایش مشارکت در انتخابات، باید دایره احراز صلاحیتها را به قدری گسترده کرد که همه افراد و گروههای سیاسی را - حتی آنانی که در گذشته مرتکب خیانت و وطنفروشی شدهاند- در بر بگیرد؛ این افراد معتقدند که در هر انتخاباتی که صلاحیت آنان احراز نشده است، علاوه بر سقوط(!) مشارکت، جمهوریت نظام نیز زیر سوال رفته است! شواهد و قرائن حاکی از آن است برخلاف دو دیدگاهی که در ادامه میآید، این دسته دغدغه چندانی درباره میزان مشارکت ندارند و تنها به این جهت که میتوانند به بهانه افزایش مشارکت، امکان بالا رفتن از نردبان قدرت را برای خود فراهم کنند، تظاهر به لزوم افزایش مشارکت دارند؛
توجه به این نکته نیز ضروری است که اگرچه احراز صلاحیت بیضابطه، اعضای قبیله احراز شده را تشویق به شرکت در انتخابات خواهد کرد ولی در صورتی که قبیله مد نظر سابقه خسارتبار و فاجعهآفرینی در اداره کشور داشته باشد، احراز صلاحیت آنان توده مردم را نسبت به شرکت در انتخابات دلسرد خواهد کرد؛ لذا به جرئت میتوان گفت که گاهی اوقات احراز گسترده صلاحیتها، نهتنها منجر به افزایش مشارکت نمیشود بلکه در مواردی حتی کاهش مشارکت را نیز به دنبال خواهد داشت.
2⃣بهبود وضعیت اقتصادی:
گروهی دیگر معتقدند که مردم فرصت و حوصله توجه به بازیهای سیاسی و احراز صلاحیتها را ندارند و آن چه در درجه اول برای مردم اهمیت دارد، رفاه و آسایش آنان است؛ به اعتقاد این دسته شرایط اقتصادی تاثیر مستقیمی بر میزان مشارکت داشته و افزایش یا کاهش مشارکت در گرو مساعد یا نامساعد بودن شرایط اقتصادی است؛
در ارزیابی این شاخص باید گفت اگرچه عنصر موثری در میزان مشارکت است ولی نمیتواند به تنهایی بار افزایش مشارکت را بر دوش بکشد؛ حداقل تاریخچه انتخاباتهایی که پس از انقلاب اسلامی برگزار شده است، این ادعا را تایید نمیکند؛ در این مدت شاهد مواردی بودهایم که علیرغم وضعیت نامطلوب اقتصادی، مشارکت بالایی نیز رقم خورده است؛ به عنوان مثال در سال۹۲ و بدتر از آن در سال ۹۶ و با وجود آن که در همه شاخصهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... وضعیت نامطلوبی حاکم بود ولی همچنان مشارکت نسبتا بالایی محقق شد؛ لذا وضعیت اقتصادی نمیتواند به عنوان عامل منحصر به فرد افزایش مشارکت مطرح شود؛
3⃣تشویق به شرکت در انتخابات:
دیگر عاملی که میتواند به عنوان عامل افزاینده مشارکت مطرح شود، تبیین و تشویق به مشارکت است؛ مجددا به سال ۹۶ بازگردیم؛ در آن سال حتی افراد و رسانههایی که مخالف اصل نظام بوده و پروژه براندازی را دنبال میکردند، در حمایت از یک کاندیدای خاص به میدان آمده بودند؛ اگرچه بعدها اعتراف کردند که حمایت آنان از کاندیدای خاص با این تحلیل صورت میگرفت که "آن کاندیدا توانمندی لازم را جهت اداره کشور نداشته و میتواند با انباشت نارضایتی عمومی، کشور را به سمت فروپاشی و نقطهجوش برساند" ولی به هرحال منجر به افزایش مشارکت در آن انتخابات شد!
واقعیت آن است که از تاثیر این عامل در افزایش مشارکت نمیتوان چشمپوشی کرد؛ حال گاهی تشویق به رأی، به غرض بدتر کردن اوضاع هست - همان گونه که در سال ۹۶ رخ داد- و گاهی با هدف تحول و بهبود وضعیت کشور صورت میگیرد ولی در هر دو حالت نتیجه حتمی آن، افزایش مشارکت است.
✅و در پایان به نظر میرسد با تلفیق دیدگاه دوم و سوم، میتوان به مدلی جامع برای افزایش مشارکت در انتخابات رسید؛ مدلی که یک بال آن توسط دولت -اقتصاد- و بال دیگر آن توسط حلقههای میانی -تبلیغ- به حرکت در آمده و اوجگیری پرنده انتخابات را منجر شود.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal