✅علم گسترده ی ولیّ
🔶استاد علی صفایی حائری:
انسان پس از گسترش دانشهايش اگر چيزى را بدست بياورد و چيزى را كشف كند، همان هايى است كه تجربهاش كرده و با آن روبرو بوده است و چه بسيار عوالمى كه هنوز به آن نرسيدهايم و تجربهاش نكردهايم و چه بسيار مراحلى كه هنوز از آن بىخبريم و غافليم.
و بخاطر اين محدوديت در ديد و اين وسعت در ديدگاه هستى است كه انسان،به سوى خدا مىشتابد و از او مىپرسد و از او مىپذيرد. او كه به تمام هستى آگاه است؛ از تمام نفعها و ضررها و از تمام اثرها؛ اثر يك غذا بر تمام سلولها، آن هم نه در يك سال و دو سال و هفتاد سال و در اين محدودهى هستى و در اين عالم؛ كه در تمام طول راه، تا بينهايت.
📚 #غدیر، صفحه 18
🌿 @einsad
✅جریان این اسلام بدون سعی نیست.
🔶استاد علی صفایی حائری:
جريان اين اسلام، چه در فرد، چه اسلام ابراهيم و چه اسلام هاجر و چه اسلام اسماعيل،بدون سعى نيست.
و مىبينيم كه هاجر وقتى اين سلم و سَلَم را پذيرفته و آمده و خود و فرزند خردسالش در بيابان ماندهاند و هيچ كس را ندارند و ابراهيم همهى اينها را اينجا رها كرده و اَسْلَمْتُ را گفته و رفته. ١ و ارزش هاجر وقتى روشنتر مىشود و عظمت اسلام او وقتى بيشتر در چشمها مىنشيند كه با ديگران مقايسه شود كه در اوج رفاه حتّى آنجا كه تو آنها را در قصر بگذارى و دنبال تكليفت بروى، جز نق و ناله و گلايه، كار ديگرى ندارند. و اين هاجر با وجود اين اسلام و تسليمى كه دارد،به خاطر وثوق به امر حق و اطمينانى كه به خود حق دارد با اينكه در منطقهاى قرار گرفته كه هيچ گمان آب و آبادانى نيست،به دنبال آب سعى مىكند و حدود ٤ كيلومتر آن هم بين دو كوه صفا و مروه در رفت و آمد است و هرگز از هدفش رو بر نمىگرداند و دائم به هدف و كعبه توجه دارد. ٢
و مهمتر اين كه در اين سعيش هرگز جفا نكرده و از مروّت هم خارج نشده و حدود را فراموش نكرده است. و اين نبوده كه براى رسيدن به هدف به هر كارى دست بزند؛ كه سعيش منطبق بر سنت است و از سنت و حدود الهى تجاوز نكرده است.
📚 حقیقت حج، صفحه 15
🌿 @einsad
4_498281850616152118.mp3
503.9K
✅عظمت علی در عبودیت
🎤 : استادعلی صفائی حائری(عین-صاد)
🌿 @einsad
✅اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد چون.....
🔶استاد علی صفایی حائری:
ولايت يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهرهاى ندارند، كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرفها و جلوهها در آنها حكومت دارند.
معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على خواهان است و دوستدار آن است.
و احمد حنبل گر چه براى على شعر مىسرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد.
و جرج جرداق گر چه از على مىنويسد، اما براى على نمىنويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفهاى فقط او را به چرخ انداخته است.
اما مالك؟
اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مىكشد.
مالك چند سال براى نابودى معاويه رنج كشيده و كوشش كرده است.
خويش و فاميل و قبيلهاش را به خون كشيده، شبها و روزها را بر روى لبهى تيغ و سرِ نيزهها گذرانده و شمشير زده و شمشير زده تا اين كه لشگر شام را عقب رانده و معاويه را به حركت وادار كرده و در بيرون از خيمه آمادهى فرار نموده، هان چيزى نمانده تا اين بت بزرگ بشكند و اين طاغوت سركش بميرد و يا فرارى شود و مالك به هدف نهايى،به پيروزى محبوب دست بيابد و در ميان قومش و در ميان تمام مردم به بزرگى معرفى شود و بر رقيب خودش، اشعث و بر قبيلهى رقيبش، كِنده، پيروز شود.
درست در اين هنگام، در اين هنگام، على او را ميخواند، على او را مىطلبد. على مىگويد كه برگرد.
و اين از مرگ سختتر و اين از مرگ جانكاهتر است. مخالفت يك هوى، مخالفت يك هوس، مخالفت با يك حرف و گذشتن از حرفهاى خلق، مخالفت با يك جلوه از جلوههاى دنيا ما را مىشكند، ما را از پاى در مىآورد. ما از راه حق با يك حرف با يك فحش با يك پشيز باز مىگرديم و اما مالك؟ و اما مالك؟
او از تمام هواهاى چند ساله و تمام حرفهاى تمام مردها و زنهاى عرب و از زمزمهى خفيف زبانها بر سر راه مردان فاتح و از نگاههاى شيفتهى سرداران پيروز و از تمام جلوههاى دنيا، از اين همه مىگذرد و باز مىگردد و به على اين سرپرست آگاه ملحق مىشود. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزهها حرفها و زمزمههاى زنهاى عرب جلوههاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند.
اين بادهاى بى رمق بيچارتر از اين است كه در اين درياى بزرگ، طوفانى بپا كند: مالك از هواها از حرفها از جلوههاى دنيا بزرگتر است و عظمت او اسير اين حقارتها نيست. او در سطح غريزه نيست. او انسانى است كه در حد وظيفه زندگى مىكند و زندگى و مرگ او با اين معيار ميخواند، او كوه است از طوفان نمىلرزد. او كاه نيست تا با نسيمى از دهنى زير و رو شود.
او به ولايت رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است.
📚 #غدیر، صفحه 16
🌿 @einsad
✅چرا انسان از آموختههايش بهره نمىگيرد؟
🔶استاد علی صفایی حائری:
چرا انسان از آموختههايش بهره نمىگيرد؟ چون آموختههايش تا به مرحله عمل برسند احتياج به مقدماتى دارند كه فراهم نشده است. من گرسنه هستم و غذا پختن را هم آموختهام. خوب آموختهام، ولى از اين آموختههايم بهره نمىگيريم؛ چون مقدماتى را كه براى اين پخت و پز احتياج دارم فراهم نكردهام. اين در مباحث عادى است، در مسائل معرفتى هم همين طور است. در مراحل اخلاقى و سلوكش هم همين است. تو وقتى براى مقدمات كار خودت اقدام نكرده باشى، آگاهىهاى تو روى دست تو انباشته مىشود، كاربردى نخواهد بود، به نتيجه نخواهد رسيد.
📚 روزگار ستمگر، صفحه 42
🌿 @einsad
🔴کانال تلگرامی راز انسان؛
تبیین اندیشه استاد علی صفایی حائری
🔗 https://t.me/RazeEnsann
✅روز #غدیر
🔶استاد علی صفایی حائری:
روز غدير، روز نور، روز سرور، روز سرشارى و اكمال، روز بارورى و اتمام، روز رهبرى و ولايت است. ١
و غدير، خود بركهى نور و عشق است، درياى شور و جوشش، آن هم در كوير كور و ريگزار مرگ.
و غديرى، تشنهى مشتاقى است، كه سالها در كوير گرديده و ريگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در كوله بار خود بسته تا به زندگى برسد و به زندگى برساند.
و غديرى، مهاجر تنهايى است كه بالاتر از رفاه مىخواهد و بيشتر از آزادى و عدالت.
در اين روز، و در اين غدير گسترده، اين مهاجر تشنه مىتواند سيراب شود و اين بالاتر و بيشترها را بدست بياورد؛ از دست پيامبر صلى الله عليه و آله و با جام ولاى على عليه السلام .
داستان غدير و تاريخ غدير، از عظمت غدير و ضرورت ولايت و ريشهاى بودن اين مسأله خبر مىدهد.
رسول در آن هنگام و در زير آن آفتاب سوزان، آن همه جمعيت را براى چه نگه مىدارد و چه پيامى براى آنها دارد؟
بايد اين پيام اساسىترين پيام او باشد و بزرگترين ستون دين او، چون او براى هيچ يك از پايههاى دين خود، اين گونه دعوت نكرد و اين گونه مردم را گرد نياورد.
📚 #غدیر، صص۷-۱۰
🌿 @einsad
✅ #انتظار
🔶استاد علی صفایی حائری:
آداب انتظار، توجه بود و پيمان و انس و ارتباط و توسّل و بهرهبردارى در جايگاههاى مناسب و اهداف هماهنگ. و مرور بر روايات و ادعيه در زمان غيبت، ما را به اين آداب راهنمايى مىنمايد و به حقيقت انتظار كه تهيُّأ و آمادهباش است، مىرساند.
منتظر فرزند محبوب و دلدار عزيز، اقدام مىنمايد و در خود و در محيط اطراف، نشان و اثر مىگذارد. منتظر مهدى و قائم آل محمد كه براى تمامى آدمها و براى تمامى قدرتها طرح دارد و حرف دارد و برخورد دارد، چگونه مىتواند آماده نشود و زمينهسازى ننمايد... كه در حديث آمده؛ «يُوَطِّئُونَ للمهدى سلطانَه ١». و اين آمادهباش و زمينهسازى، در فكر ، در روحيه ، در طرح و عمل اثر مىگذارد و در واقع تقدير جديد و برنامهريزى و تدبير جديد و مديريت و تربيت مهرههاى كارآمد و جاسازى اين مهرهها در جاى مناسب كه با كار كم، بهرۀ زياد بياورند و با قطرههاى محدود حركت و شور ايجاد كنند. و از اينها گذشته، جايگزينى نيروها؛ كه اگر يارى افتاد يارى ديگر برخيزد و بار را به دوش بگيرد. اينها همه و همه از مظاهر انتظار و آمادهباش و زمينهسازى سلطان و تسلط مهدى است.
📚 تو مي آیی (ويرايش جديد)، صفحه 26
🌿 @einsad
✅ آنها كه ولايت را قبول كردند...
🔶استاد علی صفایی حائری:
آنها كه ولايت را قبول كردند، آنهايى هستند كه يافتند ماشين پيچيدهى وجود آنها را امام و ولى بهتر از خود آنها رهبرى مىكند و در اين راه شلوغ هستى كه اعمال و افكار انسان غوغايى بپا كرده، او بهتر انسان را به مقصد مىرساند و نجات مىدهد.
و توضيح اين ولايت و سرسپردگى در همين آگاهى نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما،براى خداست و از اوست. هر كس كه اينها را بهتر به كار بگيرد، در اينها حق تصرف دارد. و همين است كه رسول خدا و پيشوايان اولويت دارند.به تصرف در هستى ما، سزاوارتر از ما هستند.
📚 #غدیر، صفحه 20
🌿 @einsad
4_5922565669877973001.mp3
572.1K
✅خودمان رادست کم نگیریم
🔸استادعلی صفائی حائری(عین-صاد)
🌿 @einsad