✅اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد چون.....
🔶استاد علی صفایی حائری:
ولايت يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهرهاى ندارند، كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرفها و جلوهها در آنها حكومت دارند.
معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على خواهان است و دوستدار آن است.
و احمد حنبل گر چه براى على شعر مىسرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد.
و جرج جرداق گر چه از على مىنويسد، اما براى على نمىنويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفهاى فقط او را به چرخ انداخته است.
اما مالك؟
اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مىكشد.
مالك چند سال براى نابودى معاويه رنج كشيده و كوشش كرده است.
خويش و فاميل و قبيلهاش را به خون كشيده، شبها و روزها را بر روى لبهى تيغ و سرِ نيزهها گذرانده و شمشير زده و شمشير زده تا اين كه لشگر شام را عقب رانده و معاويه را به حركت وادار كرده و در بيرون از خيمه آمادهى فرار نموده، هان چيزى نمانده تا اين بت بزرگ بشكند و اين طاغوت سركش بميرد و يا فرارى شود و مالك به هدف نهايى،به پيروزى محبوب دست بيابد و در ميان قومش و در ميان تمام مردم به بزرگى معرفى شود و بر رقيب خودش، اشعث و بر قبيلهى رقيبش، كِنده، پيروز شود.
درست در اين هنگام، در اين هنگام، على او را ميخواند، على او را مىطلبد. على مىگويد كه برگرد.
و اين از مرگ سختتر و اين از مرگ جانكاهتر است. مخالفت يك هوى، مخالفت يك هوس، مخالفت با يك حرف و گذشتن از حرفهاى خلق، مخالفت با يك جلوه از جلوههاى دنيا ما را مىشكند، ما را از پاى در مىآورد. ما از راه حق با يك حرف با يك فحش با يك پشيز باز مىگرديم و اما مالك؟ و اما مالك؟
او از تمام هواهاى چند ساله و تمام حرفهاى تمام مردها و زنهاى عرب و از زمزمهى خفيف زبانها بر سر راه مردان فاتح و از نگاههاى شيفتهى سرداران پيروز و از تمام جلوههاى دنيا، از اين همه مىگذرد و باز مىگردد و به على اين سرپرست آگاه ملحق مىشود. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزهها حرفها و زمزمههاى زنهاى عرب جلوههاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند.
اين بادهاى بى رمق بيچارتر از اين است كه در اين درياى بزرگ، طوفانى بپا كند: مالك از هواها از حرفها از جلوههاى دنيا بزرگتر است و عظمت او اسير اين حقارتها نيست. او در سطح غريزه نيست. او انسانى است كه در حد وظيفه زندگى مىكند و زندگى و مرگ او با اين معيار ميخواند، او كوه است از طوفان نمىلرزد. او كاه نيست تا با نسيمى از دهنى زير و رو شود.
او به ولايت رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است.
📚 #غدیر، صفحه 16
🌿 @einsad
✅چرا انسان از آموختههايش بهره نمىگيرد؟
🔶استاد علی صفایی حائری:
چرا انسان از آموختههايش بهره نمىگيرد؟ چون آموختههايش تا به مرحله عمل برسند احتياج به مقدماتى دارند كه فراهم نشده است. من گرسنه هستم و غذا پختن را هم آموختهام. خوب آموختهام، ولى از اين آموختههايم بهره نمىگيريم؛ چون مقدماتى را كه براى اين پخت و پز احتياج دارم فراهم نكردهام. اين در مباحث عادى است، در مسائل معرفتى هم همين طور است. در مراحل اخلاقى و سلوكش هم همين است. تو وقتى براى مقدمات كار خودت اقدام نكرده باشى، آگاهىهاى تو روى دست تو انباشته مىشود، كاربردى نخواهد بود، به نتيجه نخواهد رسيد.
📚 روزگار ستمگر، صفحه 42
🌿 @einsad
🔴کانال تلگرامی راز انسان؛
تبیین اندیشه استاد علی صفایی حائری
🔗 https://t.me/RazeEnsann
✅روز #غدیر
🔶استاد علی صفایی حائری:
روز غدير، روز نور، روز سرور، روز سرشارى و اكمال، روز بارورى و اتمام، روز رهبرى و ولايت است. ١
و غدير، خود بركهى نور و عشق است، درياى شور و جوشش، آن هم در كوير كور و ريگزار مرگ.
و غديرى، تشنهى مشتاقى است، كه سالها در كوير گرديده و ريگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در كوله بار خود بسته تا به زندگى برسد و به زندگى برساند.
و غديرى، مهاجر تنهايى است كه بالاتر از رفاه مىخواهد و بيشتر از آزادى و عدالت.
در اين روز، و در اين غدير گسترده، اين مهاجر تشنه مىتواند سيراب شود و اين بالاتر و بيشترها را بدست بياورد؛ از دست پيامبر صلى الله عليه و آله و با جام ولاى على عليه السلام .
داستان غدير و تاريخ غدير، از عظمت غدير و ضرورت ولايت و ريشهاى بودن اين مسأله خبر مىدهد.
رسول در آن هنگام و در زير آن آفتاب سوزان، آن همه جمعيت را براى چه نگه مىدارد و چه پيامى براى آنها دارد؟
بايد اين پيام اساسىترين پيام او باشد و بزرگترين ستون دين او، چون او براى هيچ يك از پايههاى دين خود، اين گونه دعوت نكرد و اين گونه مردم را گرد نياورد.
📚 #غدیر، صص۷-۱۰
🌿 @einsad
✅ #انتظار
🔶استاد علی صفایی حائری:
آداب انتظار، توجه بود و پيمان و انس و ارتباط و توسّل و بهرهبردارى در جايگاههاى مناسب و اهداف هماهنگ. و مرور بر روايات و ادعيه در زمان غيبت، ما را به اين آداب راهنمايى مىنمايد و به حقيقت انتظار كه تهيُّأ و آمادهباش است، مىرساند.
منتظر فرزند محبوب و دلدار عزيز، اقدام مىنمايد و در خود و در محيط اطراف، نشان و اثر مىگذارد. منتظر مهدى و قائم آل محمد كه براى تمامى آدمها و براى تمامى قدرتها طرح دارد و حرف دارد و برخورد دارد، چگونه مىتواند آماده نشود و زمينهسازى ننمايد... كه در حديث آمده؛ «يُوَطِّئُونَ للمهدى سلطانَه ١». و اين آمادهباش و زمينهسازى، در فكر ، در روحيه ، در طرح و عمل اثر مىگذارد و در واقع تقدير جديد و برنامهريزى و تدبير جديد و مديريت و تربيت مهرههاى كارآمد و جاسازى اين مهرهها در جاى مناسب كه با كار كم، بهرۀ زياد بياورند و با قطرههاى محدود حركت و شور ايجاد كنند. و از اينها گذشته، جايگزينى نيروها؛ كه اگر يارى افتاد يارى ديگر برخيزد و بار را به دوش بگيرد. اينها همه و همه از مظاهر انتظار و آمادهباش و زمينهسازى سلطان و تسلط مهدى است.
📚 تو مي آیی (ويرايش جديد)، صفحه 26
🌿 @einsad
✅ آنها كه ولايت را قبول كردند...
🔶استاد علی صفایی حائری:
آنها كه ولايت را قبول كردند، آنهايى هستند كه يافتند ماشين پيچيدهى وجود آنها را امام و ولى بهتر از خود آنها رهبرى مىكند و در اين راه شلوغ هستى كه اعمال و افكار انسان غوغايى بپا كرده، او بهتر انسان را به مقصد مىرساند و نجات مىدهد.
و توضيح اين ولايت و سرسپردگى در همين آگاهى نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما،براى خداست و از اوست. هر كس كه اينها را بهتر به كار بگيرد، در اينها حق تصرف دارد. و همين است كه رسول خدا و پيشوايان اولويت دارند.به تصرف در هستى ما، سزاوارتر از ما هستند.
📚 #غدیر، صفحه 20
🌿 @einsad
4_5922565669877973001.mp3
572.1K
✅خودمان رادست کم نگیریم
🔸استادعلی صفائی حائری(عین-صاد)
🌿 @einsad
✅مقام ولایت تمام نعمت ها را بکار می گیرد
🔶استاد علی صفایی حائری:
ولايت بزرگترين نعمتهاست و بالاترين نعمتهاست و به تعبير قرآن متمم نعمتهاست چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمتها را به كار مىگيرد و به جريان مىاندازد و اين مقام ولايت است كه تمام استعدادها را شكفته مىكند و بارور مىنمايد، درست مثل اينكه من يك كارخانهى بزرگ وسيع را دارا باشم اما از طرز كار و طرز بهرهبردارى از آن بىخبر باشم. اين كارخانه كه مىتواند در روز،بى نهايت به من سود برساند،بر اثر نبود آگاهى و جهالت من، يك بار سنگين مىشود
📚 #غدیر، صفحه 20
🌿 @einsad
✅صالحِ مصلح، دو خصوصيّت و دو مسؤوليت هر مؤمن آگاه است.
🔶استاد علی صفایی حائری:
امروز، اگر چه مىتوانى در قسمتهاى مختلفى خدمت كنى؛ مثلاً طبيب بشوى و يا مهندسى كنى و يا هزار شغل مفيد ديگر را به گردن بگيرى؛ ولى حساب كن جامعهاى كه صالح نيست،برفرض سالم بشود، چه حاصل خواهد داشت؟ پس صلاح جامعه را بر سلامت آن مقدّم بدار و در كنار هر شغل به اين نقش بپرداز. صالحِ مصلح، دو خصوصيّت و دو مسؤوليت هر مؤمن آگاه است. حتّى اگر بقّال هستى، پيش از آنكه پاكت را پر كنى،بايد به مغز و قلب او هم رزقى داده باشى و درس انسانيت و ايثار و صفا را به او آموخته باشى و سعى كن آموزگار كلاسهايى باشى، كه آموزگار كمتر دارد و مشكلات بيشتر؛ چون كارهاى مانده، اهميّت زيادى دارند و كارهاى بزرگ، در گرو آنها هستند.
اين نقش توست: صالح و مصلح بودن و در صراط عبوديّت بودن.
📚 نامه های بلوغ، صفحه 41
🌿 @einsad
✅هدف ولايت
🔶استاد علی صفایی حائری:
اين رهبرى و سرپرستى بالاتر از امنيت و پاسدارى و بالاتر از رفاه و پرستارى، هدف دارد.
اين رهبرى در زمينهى آزادى ١ و با هدف آموزگارى و شكوفا كردن استعدادهاى انسان و با هدف تشكيل جامعه انسانى براساس قسط همراه است كه على مىگفت: لَيْسَ أَمْرى و أَمْرُكُمْ واحداً انّى أُريدُكُمْ للّه و أَنْتُمْ تُريدُونَنى لأَنْفُسِكُمْ. ٢
هدف من و شما يكى نيست. من شما را نه براى خودم و نه براى خودتان، كه براى حق مىخواهم، در حالى كه شما مرا به خاطر خويشتن و منافع خود خواستاريد. شما مىبينيد من مثل عثمان نيستم كه شما را بچاپم،به اين خاطر به من روى آورديد، اما من شما را نه براى خودم ميخواهم و نه براى رفاه خودتان، كه براى حق مىخواهم.
اين كافى نيست كه انسانهاى مرفهى بسازيم،بلكه بايد براى آنها جهتى و راهى را در نظر بگيريم كه آنها پس از رفاه و تكامل استعدادها در آن راه بيفتند و آن جهت را انتخاب كنند.
📚 #غدیر، صفحه 26
🌿 @einsad
✅حقیقت توکل
🔹استادعلی صفائی حائری(عین-صاد):
داستان توکل که بر ما سنگینی میکند از همین دید مایه میگیرد،
که تو نمیتوانی بر وسیله هایی که عقیم میمانند و یا خودشان تو را می شکنند تکیه کنی.
تو نه همراه پول و نه حتی همراه نان و لقمه ی در دست گرفته ات
آرام نداری که من کارم تمام است و امروزم سیر است،
چون آنقدر لقمه ها در گلو گیر کرده اند و طرف را به خفگی هم کشانده اند.
📚کتاب صراط
صفحه ۴۷
🌿 @einsad