🔰استعدادها
🔷🔹 انسان از سرمايه هايى سرشار است
و با استعدادهايى همراه،
از نيروهاى بدنى و عاطفى
و غرايز فردى و اجتماعى و عالى گرفته
تا مهم تر از اين همه؛
يعنى نيروى رهبرى اينها
و جهت دادن به اين همه استعداد.
🔹انسان ها گرچه در سرمايه ها با هم تفاوت دارند
اما در جهت دادن
به اينها و رهبرى اينها همه با هم برابرند.
🔹هر كس از تضاد استعدادها برخوردار بود
و هر كس بشر بود
ناچار از اين جهت دادن و رهبرى كردن برخوردار است.
🔹 خود اين استعدادها مهم نيستند
و كارى كه با دست يا فكر
يا نيروى عظيم خود انجام مى دهيم مهم نيست،
🔹بل مهم هدف و جهت اين كارهاست
كه براى چه از اينها بهره مى گيريم
و در چه راهى آنها را به جريان مى اندازيم.
🔹 و با اين ديد ديگر اختلاف
عملها و اختلاف استعدادها
مسأله ظلم و بى عدالتى را به دنبال نمى كشد؛
چون حكمت بر اساس نيازهاى گوناگون،
افراد گوناگون تهيه مىكند،
🔹در حالى كه اين گوناگونى ها ملاك افتخار نيست
و در حالى كه از هر كس
به اندازهاى كه داده اند بازدهى مى خواهند
🔹و در حالى كه هنگام پاداش،
نسبت سرمايه ها و سودها را مى سنجند،
نه سرمايه ها را و نه سودها را.
🔹در حالى كه جهت اين نسبت
و هدف اين كوشش را در نظر مى گيرند، كه:
«انَّما الاعمالُ بالنِّيَّات» و
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ الَّا مَا سَعَى» و
«لايُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً الَّا ما اتيها».
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد ص ۲۹
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 امام خمینی (ره)
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
کی بیچاره تر از من هست؟.mp3
3.03M
🎙کی بیچاره تر از من هست؟
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 راه بی نهایت
🔶🔸 انسان بايد در اين محدوده
هفتاد ساله پاهايى تربيت كند
و مركب هايى بيابد
و سرمايه هايى را زياد نمايد
و توشه هايى براى بى نهايت راه بردارد
و سپس راهش را شروع كند و حركتش را دنبال نمايد.
🔹 در اين دنيا پاها ساخته مى شوند
و در آن مرحله راهها پيموده مى گردند.
🔹همه انسانها در يك نقطه انحطاط قرار دارند
و فقط با سرمايه هايى هستند و پاهايى.
🔹«هر كس هر قدر كار بكند
و راه برود بالاتر مى آيد،
تا ثروت، تا قدرت، تا رياست،
تا بهشت آب و نان و بالاتر مى آيد، تا ... تا»
تا آنجايى كه نهايتى ندارد و تا برنمى دارد.
🔹و ايناست كه على آن مرد راه
فريادش بلند مى شود:
«آه مِن قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيق»؛
آه از توشه كم و راه دور.
🔹اگر هدف على،
بهشت نان و آب بود
و بهشت حوريان بود
كه آن توشه ها كم نبود،
با كمتر از اينها به آن همه مى رسند.
🔹على راهى دارد تا بى نهايت
و اين است كه هر چقدر توشه بردارد
چيزى نيست؛
🔹چون هر مقدار در برابر بى نهايت،
صفر است و هيچ است و كم است.
🔹آنهايى كه اين راه دراز را ديده اند
و از اين استعدادهاى عظيم خبر دارند،
اينها در فكر بازارى هستند
و در جست وجوى خريدارى
كه بيشتر سود بدهد
و زيادتر بهره برساند
و سرمايه ها را بارور كند
كه مگر در اين راه به جايى برسند.
🔹اينها شب و روز مشغولند
و شب و روز مى كوشند؛
چون فرصتى ندارند.
🔹اين است كه بايد خوردن و خوابيدن
و رفتن و آمدن
همه اش تجارت باشد
و كار باشد و عبادت باشد
و حركت باشد و پاى رفتن باشد.
🔹اينها ديگر درنگى نمى كنند
و آرام نمى نشينند
و از بازى ها سر باز مى زنند.
🔹كسانى درنگ مى كنند
و به بازى گرفتار مى شوند كه هدفى ندارند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۳۲
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰سرگرمی ها
🔶🔸 وقتى كه ما بچه تر بوديم،
مشتاق بازى و توپ بوديم،
در انتظار مى نشستيم
تا ما را به بازى بگيرند،
تملق مى گفتيم تا راه مان بدهند
و قهر مى كرديم و دور مى شديم
تا نزديك مان كنند،
🔸اما همين كه هدفى پيدا مى كرديم
ديگر به توپ ها و بچه ها نگاه نمى كرديم،
حتى اگر دعوت مان مى كردند
مى خنديديم
و اگر دست مان را مى كشيدند،
نق مى زديم و فرار مى كرديم.
چرا؟
🔸مگر توپ همان توپ نبود
و بازى همان بازى محبوب نبود؟
چرا اينها همه اش همان ها بودند،
اما ما ديگر آن نبوديم،
ما هدفى داشتيم و لباسى به تن كرده بوديم
و مهمانى مى خواستيم برويم...
🔸آه حالا مى فهمم كه چرا خيلى ها
به توپ هاى بزرگ تر
و كره هاى زمين و ماه و خورشيد
هم همان طور نگاه مى كنند
و توپ بازى نمى كنند
و اسير بازى نمى شوند.
🔸اينها كارى دارند و هدفى دارند
و اين است كه مشغول نمى شوند
و سرگرم نمى شوند.
🔸سرگرمى ها براى بيكاره هاست.
بازى ها براى آواره ها ست
و آنها كه جايى دارند و آنها كه كارى دارند
و آنها كه به مهمانى دعوت شده اند
و لباس ضيافت پوشيده اند،
ديگر با توپ ها و با بازيچه ها كارى ندارند.
🔸اينها نه بازيگرند و نه بازيچه و نه تماشاچى.
🔸اينها رهرو هستند و به تحرك ها رسيده اند
و از تنوع ها گذشته اند.
🔸اينها راه را مى بينند
و وقت كم را مى بينند
و اين است كه شب و روز مى كوشند
و آرام ندارند.
اين است كه همه خوردن و خوابيدن
و حركت هاى بى حاصل شان
بايد حاصل خيز بشود و بار بياورد.
🔸هيچ ديده ايد
كه كسى خانه اى بزرگ ساخته باشد
و در قرضش مانده باشد،
چگونه روز و شب مى دود
و چگونه حتى درمهمانى هايش
در جست و جوى كار خويش است.
🔸انسان بى نهايت سرمايه دارد
و بى نهايت راه دارد
و فقط هفتاد سال وقت براى تجارت،
آن هم، نصفش خوراك و پوشاك و مسكن
و نصفش مقدمات اينها،
🔸واى به روزى كه بقيه اش هم بشود
صرف نمايش دادن اينها
كه ديگر سرمايه ها از دست رفته اند
يا راكد مانده اند
و احتكار شده اند
و يا از دست رفته اند و زيان شده اند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۳۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
جوانی مان را کهنه کردیم_mixdown.mp3
4.32M
🎙خدایا من تمامی سرمایه م رو با سهو با فراموشی نابود کردم...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰بازارها و خریدارها
🔷🔹 بايد در اين وقت كم به تجارتى دست زد
كه بى نهايت سود بياورد
🔹و بايد به دنبال خريدارى رفت
كه پولش نقد باشد
و بازگردان داشته باشد
🔹و بايد در جستوجوى بازارى بود
كه رونق داشته باشد.
🔹يك بازار، بازار پايين است
با خريدارى هايى به نام دل و هوس هايش
و به نام مردم و حرف هايش
و به نام دنيا و جلوه هايش؛
با ثروت و قدرت و شهرت
و مدارك و عنوانهايش
و به نام شيطان و وسوسه هايش.
🔹و يك بازار هم بازار ديگرى است
با خريدارى به نام اللّه، مالك، رحيم، مهربان.
🔹اينها بازارها و خريدارها هستند،
آن هم سرمايه ها و متاع هاى ما،
بايد ديد كه هر كدام چه مى گيرند
و در برابر چه مى دهند.
🔹آن بازار پايين نمى تواند
اين همه سرمايه را جذب كند،
سرمايه ها گزاف هستند
و متورم مى شوند و عصيان مى آورند
و بحران مى آورند و...
🔹آن خريدارها هم مصرف كننده مفت هستند.
سرمايه را مى بلعند،
استعدادهاى مرا به بازى مى گيرند،
چيزى بر آن نمى افزايند.
هنگامى كه يك عمر براى دلم دويدم
چه بازدهى دارد؟
هنگامى كه يك عمر براى هوس هاى مردم سوختم
آنها به من چه مى دهند؟
🔹جز چهار تا بارك اللّه
و يك دقيقه كف زدن و چهار دقيقه سكوت.
🔹اگر اين خلق، از فرزندم گرفته تا زنم
تا پدرم تا مادرم و ديگران به من چيزى دادند
و برايم لذتى آوردند
بايد بسنجم كه چه چيز از من گرفته اند.
آيا اينها بيش از آنچه داده اند از من نگرفته اند؟
مغز من و دل من و عمر من به سوى آنها رفته،
سرم شده مستراحشان و دلم شده انبار جهودها و
بتخانه شان و عمرم شده چراگاه و جولانگاه شان،
كه چى؟
خودم هم نمى دانم،
فقط اسير عادت ها و هوس ها شده ام
و از فكرم و سنجشم و اراده ام كارى نكشيده ام.
🔹فكرم فقط در حساب خانه و اجاره اش كلنجار مى رود
و عقلم دخل و خرج را مى سنجد.
🔹و اراده ام در اين تكرار خوردن و خوابيدن و خوش بودن،
گرفتار شده است.
از خودم و سرمايه هايم مانده ام.
🔹اگر اينها را شناخته بودم،
ديگر به كم قانع نمى شدم
و اگر تجارت ها و سودها را محاسبه كرده بودم،
هيچگاه دو بار ضرر نمى دادم
و از يك سوراخ دو بار گزيده نمى شدم.
🔹من با اين همه پا،
فقط تا توالت و آشپزخانه رفته ام
و با اين همه سرمايه،
فقط بوق حمام خريده ام،
آن هم در دهى كه حمام ندارد
و قدرت جذب اين همه بوق را ندارد.
🔹من از خانه وسيع وجودم
با قسمتهاى گوناگون و اتاق هاى متعدد،
فقط به مستراحش چسبيده ام
و به آن مشغول شده ام،
🔹در حالى كه بايد تمام اين اتاق ها منظم مى شد.
همان طور كه دست و پا و موى و اندامم
را منظم مىكنم و پرورش مى دهم،
بايد دل و مغز و فكر و عقل و اراده ام و روحم را پرورش مى دادم
و در جاى خود مى نهادم
و در جاى خود به جريان مى انداختم.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۳۷
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 خودمان را به چه می فروشیم؟
🔷🔹 اين خريدارها چيزى ندارند. چيزى به من نداده اند
و چيزى به من باز نمى گردانند
و اگر لذت مى برم به خاطر اين است
كه نمى دانم چه از دست داده ام.
🔹 درست مثل آن پيرزال كه بشقاب عتيقه را با يك دست بشقاب گلى رنگ مبادله كرده بود و خوشحال بود و لذت مى برد،
🔹غافل از آنكه با همان بشقاب مى توانست صد هزار تا از همين ها را يكجا بخرد و درست مثل آن كودك كه اسكناس صدتومانى را با ده تا كاكائو عوض مى كند و زود در مى رود
كه نكند طرف پشيمان شود و معامله را به هم بزند.
🔹 ما امروز خوشحاليم كه خودمان را داده ايم
و چند تا بارك اللّه و چند تا خانه
و چند تا ماشين
و چند تا فلان و بهمان گرفته ايم
و فرار هم مى كنيم كه نكند طرف معامله۲ را به هم بزند.
🔹 غافل از اينكه ما را به بيش از اينها خريدارند
و غافل از اينكه اينها قيمت يك لحظه ما نيست.
🔹چه مى گويم، نه اينها كه
تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقرهها و تمام زمين و حتى تمام بهشت
قيمت يك لحظه ما نيست.
🔹ما در يك لحظه مى توانيم بيش از زمين و بيش از بهشت به دست بياوريم. مى توانيم به رضوان و لقا دست بيابيم، كه:
🔹«رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ اكْبَرُ »
اما در يك عمر به پشيزى قانع شده ايم و خوشحال هم هستيم.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص۴۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
یا جلیس الذاکرین.mp3
3.96M
🎙احتیاج داریم به راهی که نزدیک باشه، باخت یک عمر ما رو جبران کنه وحشت ها و تنهایی های ما رو با انس و همنشینی دلداری، مهربانی، نزدیکی، سمیعی، قریبی، مجیبی پر کنه ...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 چه کنم تا دچار خسران نشوم؟
فكر من اسير كمها شده،
در حالى كه مى توانستم با فكرم، خودم و محرك هايم را بشناسم
🔹و با عقلم، سرمايه ها و بازارها و خريدارها را بسنجم.
🔹اگر فكر مى كردم، مى يافتم كه محرك هاى من بايد از من عظيم تر باشند و از من بزرگتر باشند.
🔹آيا دلم و دل خلق و جلوه هاى دنيا از من بزرگترند كه شب و روز، مرا مىچرخانند.
اگر من در خودم و در اينها فكر كرده بودم، رشد مى كردم و بزرگ مى شدم و در نتيجه از اينها آزاد مى گرديدم،
همان طور كه از تيله هاى ديروز و بت هاى كودكى و معشوق ها و درّه هاى پيشينم آزاد شده ام.
🔹 من بايد به سوى كسى مى رفتم كه از من بزرگتر باشد.
🔹چه كسى بزرگتر از من، جز حاكم بر من؟
🔹 من بايد با كسى معامله مى كردم كه چيزى داشته باشد،
چه كسى داراتر از مالك من؟
🔹 من بايد سراغ بازارى را مى گرفتم كه قدرت جذب داشته باشد
و چه بازارى وسيع تر از بازار آخرت؟
🔹من بايد در راهى مى دويدم كه بن بست نداشته باشد و چه راهى بهتر از بى نهايت؟
🔹و اگر به سراغ ديگرى رفتم و در جاى ديگرى، ناچار به بن بست مى رسم و به ديوار و به عصيان و چه بسا بميرم و به تولدى ديگر هم دست نيابم و در اتاقى كه افتادن يك پرده آسمانش را مى گيرد مدفون شوم.
🔹اگر در بازار ديگرى معامله كردم، ورشكست مى شوم و خسارت مى بينم و اين خسارت نتيجه اى حتمى است در هر عصرى از عصرها؛
🔹از عصر حجر گرفته تا عصر فضا و در هر دوره اى از دوره هاى زندگى؛
از كودكى و جوانى گرفته تا كمال و پيرى.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۴۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 با عرض سلام و آرزوی کامیابی برای شما همراهان همیشگی انتشارات لیله القدر.
◀️ خدا را شاکریم که توفیق حاصل شد به ارائه اثری جدید از مرحوم استاد علی صفایی حائری.
◀️ این اثر، تدوینی است از نوارهای صوتی استاد،
پیرامون ویژگی جمعهای دینی، راهکارهای تشکیل آن
و چگونگی بهرهمندی
و باروری چنین جمعی،
که در مراحل پایانی و چاپ به سر میبرد.
◀️ برای تعیین نام این کتاب،
بر آن شدیم
تا از میان پیشنهادات اساتید، تعدادی را در یک نظرسنجی قرار داده
و نام منتخب مخاطبین را به عنوان نام کتاب تعیین کنیم.
✅ حال از شما همراه همیشگی تقاضامندیم تا
از میان نامهای ذکر شده، دو نام را انتخاب کرده و ما را در این امر یاری کنید.
۱- جمعها و حاصل جمعها
۲- نیازها در جمعها
۳- جمعهای خدایی
۴- دوستان خدایی
۵- جمع مطلوب
لطفا رای خود را به آی دی
@ad_einsad
ارسال کنید.
و من الله توفیق
#معرفی_کتاب
📚بشنو از نی
▪️بینشهای تاریخی و سیاسی و طبقاتی یا آن شعارها، به درد دیگران میخورد،
▫️کسانی که بیش از رفاه نمیخواهند و رابطهها را با هستی و با تمام نسلها در نظر نمیآورند.
🔹اما تو که بار خدا را به دوش گرفتهای، جز با پای او و عبودیت او نمیتوانی حرکتی کنی.
◀️چنین است که دعا هدف و جهتی برتر مییابد و چند مرحله مطرح میشود:
▫️وسیلهای هنگام شکستن وسیلهها
▪️وسیلهای همراه وسیلهها
▫️دعا نه بهعنوان وسیله و نه مقدمه، بلکه خودش هدف خودش عمل، خودش مقصد میشود.
◀️ این کتاب بشنو از نی و ابوحمزه ثمالی است و مراحلی چون:
▫️توجه
▪️حیرت و تنهایی
▫️امن
▪️ حمد
▫️ قصد
▪️ اقرار
▫️ اعتذار
▪️ طلب
▫️ خستگی در راه
▪️ایمان
▫️ توحید
▪️ خواستهها، را مرور میکنی و از امام مناجات، امام سجاد علیهالسلام هم تصوری برتر مییابی.
#باز_نشر
🆔 @einsad
📡https://instagram.com/ali.safaeihaeri
از دست رفته ایم....mp3
1.81M
🎙اگر تو ما را حفظ نکنی، ما از دست رفته ایم ...
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰علائم کفر
🔶🔸 كفر هم علائمى دارد،
لزومى ندارد كه ما در همه امور كافر باشيم.
🔸انسان همين كه يكى از بيّنات
و نشانه هاى خدا را ببيند
و بفهمد و زير بار نرود
كافر است. ...
🔸منشاء هر كدام از اين كفرها هم متفاوت است:
منشاء كفرِ شيطان كبر بود
كه محرومش كرد،
يكى منشاء كفرش حرص و
ديگرى بخل است.
◀️ آن وقت ببينيم كه آيا ما جامعيت نداريم؟
و آيا اين همه را با هم نداريم؟
تازه اگر از مشكل كفر و نفاق
نجات پيدا كرديم،
بايد ببينيم كه آيا كينه نداريم؟
🔷🔹 در اين ماه رمضان
بايد دلهاي مان را مطالعه اى بكنيم،
شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد.
🔹بايد ببينيم
كينه هاى ما نسبت به مؤمنين،
نسبت به دوستان، از چه نوع است.
آيا «لِلّه» است؟
🔹در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينه ها را ببر،
مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد».
بايد ببينيم كه كينه هاى ما به خاطر چيست؟
آيا براى اينكه دعوتمان نكردند
يا ديرتر به ما گفتند
يا چايى خوب به ما ندادند يا ...
◀️ اين كينه هاباعث محروميت هاست.
اين سوء ظن ها و بدگمانى ها باعث محروميت هاست؛
چه به خدا و چه به بندگان خدا.
🔴 آيا ما به خدا بدبين نيستيم؟
يعنى خدا را مهربان و رحيم مى بينيم،
نزديك مى بينيم،
مجيب مى دانيم،
ته دلمان در پرونده خدا سياهى ننوشته ايم؟
راستى آيا مسبّح هستيم؟
❇️ وقتى همه اين بارشها باشد
ولى ظرف من واژگون باشد،
چه حاصلى به دست مى آورم؟
استاد علی صفایی حائری
#برشی_از_کتاب_بهار_رویش
ص ۳۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰نقش ايمان در رشد
🔸🔶 «وَالعصر اِن الانسان لَفى خُسر، الاالّذينَ آمنوا»
🔸 در تمام دوره ها انسان در خسارت است
مگر آنهايى كه به هدفى
و به عشقى رسيده اند
و به آن سو گرويده اند.
🔸انسان مادامى كه هدفى ندارد
آهسته آهسته راه مى رود
و مى لنگد و حتى مى نشيند و مى پوسد،
اما هنگامى كه كارى پيدا كرد
حتى تا حد توالت رفتن و به مستراح رسيدن،
آن وقت سرعت مى گيرد
و مى شتابد و از تمام امكاناتش بهره مى گيرد.
🔹 هدف ها و گرايش ها،
ما را از ركود و احتكار نجات مى دهند،
اما اين كافى نيست؛
چون پس از احتكار،
جهنم اسراف در سر راه است.
🔸 هر هدفى تا اندازه اى
استعداد ما را به كار مى كشد
و سرمايه هاى ما را بارور مى كند،
🔸🔹بايد در انتخاب هدف سنجيد و انديشيد
تا هدفى بيابيم
كه تمام استعدادهاى ما را بارور كند
و تمام نيروهاى نهفته
و پاهاى پنهان ما را بيرون بكشد.
🔸انسان به خاطر معشوق مى دود،
هر چقدر معشوق عظيم تر و ارزنده تر باشد
ناچار حركت و كوشش اش
و در نتيجه سود او زيادتر خواهد شد.
🔹بايد در انتخاب هدف سنجيد
كه به سوى چه كسى رو بياوريم،
به سمت چه هدفى بگرويم
و به چه مقصدى مؤمن شويم.
🔷🔹 ايمان؛ يعنى گرايش،
گرايش به سوى چى؟
آيا به سوى كسى و چيزى
كه كمتر از ماست يا عالى تر از ماست؟
🔹 گرايش به سوى پست تر و يا برابر،
يا اسراف است و يا ركود،
يا انحطاط است و يا احتكار.
🔹پول، قدرت، شهرت، رياست و
خلاصه دل و خلق و دنيا و شيطان،
اينها مى توانند هدف ما باشند،
اما اين هدف ها چيزى ندارند
و استعدادهاى شكفته شده ما را
به بن بست مى رسانند و در لجن مى كشند.
📝استاد علی صفایی حائری (عین صاد)
🔰کتاب رشد، ص ۴۹
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عشق به حق
⬛️ چقدر نكته در اين كلمه ها نهفته،
«اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا».
◼️ مگر جز به سوى او
مى توان به سوى ديگرى رفت
و مگر جز با او مى توان با ديگرى سودا كرد!
◾️بر فرض چيزى نداده باشد
و بر فرض بهشتى نداشته باشد،
اما باز اوست كه بر دل
و بر خلق و بر دنيا و بر شيطان هم
احاطه دارد و تسلط دارد و حكومت دارد.
▪️اگر بناست كه با كسى باشيم
و اگر بناست كه مفت ببازيم
پس چرا براى او نباشيم و به او نبازيم،
كه حاكم است و عظيم است،
نه محكوم و اسير.
⬜️ بگذر از آنكه
همه هستى ما، همه سرمايه ما
از خود اوست
و بگذر از اينكه بى نهايت سود مى دهد؛
◻️ چون دادن ها از او كم نمى كند؛
«لاتَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاَّ جُودآ وَ كَرَمآ »
و جز بخشش و كرامت چيزى بر او نمى افزايد.
◽️ خودش مى گويد
چگونه تمام مى شود و يا كم مى شود
مملكتى كه من قَيّومش هستم:
«كَيْفَ تَنْقُصُ مُلْکٌ أنَا قَيِّمُهُ ».
▫️ هنگامى كه انسان او را جهت مى گيرد
و به او مى فروشد،
هم بى نهايت مى تواند حركت كند
و هم بى نهايت مى تواند به دست بياورد
و در نتيجه نه بن بست
و پوچى و عبث پيش مى آيد
و نه خسارت و ضرر.
نه احتكار و نه اسراف و نه فقر.
▪️ عشق به حق و ايمان به او
تمام سرمايه ها را به جريان مى اندازد
و تمام استعدادهاى ما را به كار مى كشد.
به چه كارى؟
اين كارها با نظر معشوق بستگى دارد.
▫️ عاشق،
چشم به فرمان معشوق است،
اگر او صالح باشد و صالح بخواهد،
عاشق، صالح مىشود و صالح مىآورد.
▪️ هنگامى كه عشقى در سينه نشست
و معشوق در دل خيمه زد،
ناچار خواسته هاى اين معشوق،
عاشق را حركت مىدهد
و اين است كه اعمال عاشق
با خواست هاى معشوق وابستگى دارد.
▫️ هنگامى كه خواسته هاى معشوق،
صالح باشد،
كارهاى عاشق به صلاح مى گرايد.
▪️ و از آنجا كه خدا جز خوبى نمى خواهد
و جز رشد خلق را نمى خواهد،
ناچار گروندگان به او و عاشق هاى به راه افتاده او،
جز خوبى نمىآورند
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۵۳
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri