eitaa logo
استاد علی صفایی حائری
66.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
34 فایل
انتشارات لیله القدر ناشر انحصاری آثار مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) سایت: www.einsad.ir 📲ارتباط با ادمین @ad_einsad 📚 سفارش کتاب @einsadshop_ad 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/einsad.ir تلفن : ۰۲۵۳۷۷۱۲۳۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ولايت چيست‌؟ 🔶استاد علی صفایی حائری: ولايت چيست‌؟ اين ولايت،بالاتر از محبت و دوستى و عشق است؛ كه عشق على در دل دشمنان او هم خانه داشت. آنها كه شكوه و وقار كوه و زيبايى دشت و عظمت كوير و دريا و جلوه‌ى طلوع و غروب، اسيرشان مى‌كند و چشمشان را مى‌گيرد و دلشان را به بند مى‌كشد، چگونه مى‌شود شكوه و عظمت آن روح بزرگتر از كوه، زيبايى و گستردگى آن قلب وسيع‌تر از هستى و عظمت و ناپيدايى آن سينه‌ى ناپيداتر از كوير و عميق‌تر از دريا و جلوه‌ى آن طلوع بى غروب، چشم و دل و عشق و احساسشان را پر نكند. هر كس با هر مشربى و عقيده‌اى،مى‌تواند دوستدار على باشد. در على، علم و عشق، تدبير و شمشير، حريت و عبوديت، نجواى دل و آتش سخن، زمزمه‌ى شب و فرياد روز، قدرت و عزت و تواضع و ذلت، ١ نرمش و آشنايى و خشونت و پايدارى، در على اين همه هست و اين همه بخاطر حق است و براى اوست و اين است كه همه‌ى او دوست داشتنى است و حتى دشمنش در دل شيفته‌ى اوست و مخالفش در پنهان شيداى او. 📚 ، صفحه 12 🌿 @einsad
🌿 لقاء، زحمت می خواهد استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
4_5917892221473915091.mp3
1.3M
🌿 توجه به انگیزه اعمال در محاسبه ی نفس استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
✅ولایت علی.... 🔶استاد علی صفایی حائری: ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط‌ على را دوست داشتن است. ٢ ولايت على، على را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها بريدن است. و اين ولايت، ادامه‌ى ولايت حق است و دنباله‌ى توحيد، ٣ آن هم توحيدى در سه بعد؛ در درون و در هستى و در جامعه؛ كه توحيد در درون انسان، هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها را مى‌شكند؛ هواهاى دل و حرف‌هاى خلق و جلوه‌هاى دنيا را. و در جامعه طاغوت‌ها را كنار مى‌ريزد و در هستى خدايان و بت‌ها را. در اين حد، موحد، جز خدا كسى را حاكم نمى‌گيرد. جز وظيفه چيزى او را حركت نمى‌دهد. هيچ قدرت و ثروت و جلوه‌اى در روح او موجى نمى‌آورد و هيچ دستورى او را از جا نمى‌كَنَد. جز دستور حق و امرِ اللّه، از هر زبانى كه اين دستور برخيزد و از هر راهى كه اين امر برسد. و هنگامى كه روحى به آزادى رسيد و جز امر حق امرى نداشت و جز خواست او خواهشى نداشت، اين روح به ولايت مى‌رسد و به سرپرستى مى‌رسد و دستور او و حتى نگاه او در دل‌هاى موحد عاشق، حركت مى‌آفريند. و اين است كه رسول به ولايت رسيد و به اولويت رسيد؛ كه النَّبىُ‌ أَوْلى‌ بِالمُؤمِنينَ‌ مِنْ‌ أَنْفُسِهِمْ‌. ١ و اين است كه على به ولايت مى‌رسد؛ كه: مَنْ‌ كُنْتُ‌ مَولاه فَهذا عَلىٌّ‌ مَولاه 📚 ، صفحه 13 🌿 @einsad
✅عمل به وظیفه استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
✅زير بناى ولايت 🔶استاد علی صفایی حائری: زير بناى ولايت زير بنا و سرّ آن همه فداكارى و جانبازى شيعه در طول تاريخ همين شناخت و همين يافت برهانى و عينى است. ١ - او مى‌داند كه ولى بيش از او به او علاقه دارد. ٢ - و بيش از او به منافع او آگاهى دارد، لذا امر او را هر چه باشد مى‌پذيرد و دستور او را هر چه باشد گردن مى‌نهد و حتى به ميان آتش مى‌نشيند و به استقبال مرگ مى‌رود. مگر نه اين است كه مى‌ميريم‌؟ پس بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه زندگى‌هايى را بارور كند و بهره‌هايى بياورد. مگر نه اين است كه ما از كسى چيزى اطاعت مى‌كنيم، پس بگذار اطاعت از آگاهِ‌ دلسوز و مهربان باشد. شناخت آگاهى و دلسوزى، اطاعت را، تسليم را بدنبال مى‌كشيد 📚 ، صفحه 17 🌿 @einsad
✅ ولایت 🔸 استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
✅علم گسترده ی ولیّ 🔶استاد علی صفایی حائری: انسان پس از گسترش دانش‌هايش اگر چيزى را بدست بياورد و چيزى را كشف كند، همان هايى است كه تجربه‌اش كرده و با آن روبرو بوده است و چه بسيار عوالمى كه هنوز به آن نرسيده‌ايم و تجربه‌اش نكرده‌ايم و چه بسيار مراحلى كه هنوز از آن بى‌خبريم و غافليم. و بخاطر اين محدوديت در ديد و اين وسعت در ديدگاه هستى است كه انسان،به سوى خدا مى‌شتابد و از او مى‌پرسد و از او مى‌پذيرد. او كه به تمام هستى آگاه است؛ از تمام نفع‌ها و ضررها و از تمام اثرها؛ اثر يك غذا بر تمام سلول‌ها، آن هم نه در يك سال و دو سال و هفتاد سال و در اين محدوده‌ى هستى و در اين عالم؛ كه در تمام طول راه، تا بينهايت. 📚 ، صفحه 18 🌿 @einsad
✅جریان این اسلام بدون سعی نیست. 🔶استاد علی صفایی حائری: جريان اين اسلام، چه در فرد، چه اسلام ابراهيم و چه اسلام هاجر و چه اسلام اسماعيل،بدون سعى نيست. و مى‌بينيم كه هاجر وقتى اين سلم و سَلَم را پذيرفته و آمده و خود و فرزند خردسالش در بيابان مانده‌اند و هيچ كس را ندارند و ابراهيم همه‌ى اينها را اينجا رها كرده و اَسْلَمْتُ‌ را گفته و رفته. ١ و ارزش هاجر وقتى روشنتر مى‌شود و عظمت اسلام او وقتى بيشتر در چشم‌ها مى‌نشيند كه با ديگران مقايسه شود كه در اوج رفاه حتّى آنجا كه تو آنها را در قصر بگذارى و دنبال تكليفت بروى، جز نق و ناله و گلايه، كار ديگرى ندارند. و اين هاجر با وجود اين اسلام و تسليمى كه دارد،به خاطر وثوق به امر حق و اطمينانى كه به خود حق دارد با اينكه در منطقه‌اى قرار گرفته كه هيچ گمان آب و آبادانى نيست،به دنبال آب سعى مى‌كند و حدود ٤ كيلومتر آن هم بين دو كوه صفا و مروه در رفت و آمد است و هرگز از هدفش رو بر نمى‌گرداند و دائم به هدف و كعبه توجه دارد. ٢ و مهم‌تر اين كه در اين سعيش هرگز جفا نكرده و از مروّت هم خارج نشده و حدود را فراموش نكرده است. و اين نبوده كه براى رسيدن به هدف به هر كارى دست بزند؛ كه سعيش منطبق بر سنت است و از سنت و حدود الهى تجاوز نكرده است. 📚 حقیقت حج، صفحه 15 🌿 @einsad
4_498281850616152118.mp3
503.9K
✅عظمت علی در عبودیت 🎤 : استادعلی صفائی حائری(عین-صاد) 🌿 @einsad
✅ ولایت علی علیه السلام 🔸 استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
✅اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد چون..... 🔶استاد علی صفایی حائری: ولايت يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره‌اى ندارند، كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها در آنها حكومت دارند. معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على خواهان است و دوستدار آن است. و احمد حنبل گر چه براى على شعر مى‌سرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از على مى‌نويسد، اما براى على نمى‌نويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفه‌اى فقط‌ او را به چرخ انداخته است. اما مالك‌؟ اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مى‌كشد. مالك چند سال براى نابودى معاويه رنج كشيده و كوشش كرده است. خويش و فاميل و قبيله‌اش را به خون كشيده، شب‌ها و روزها را بر روى لبه‌ى تيغ و سرِ نيزه‌ها گذرانده و شمشير زده و شمشير زده تا اين كه لشگر شام را عقب رانده و معاويه را به حركت وادار كرده و در بيرون از خيمه آماده‌ى فرار نموده، هان چيزى نمانده تا اين بت بزرگ بشكند و اين طاغوت سركش بميرد و يا فرارى شود و مالك به هدف نهايى،به پيروزى محبوب دست بيابد و در ميان قومش و در ميان تمام مردم به بزرگى معرفى شود و بر رقيب خودش، اشعث و بر قبيله‌ى رقيبش، كِنده، پيروز شود. درست در اين هنگام، در اين هنگام، على او را ميخواند، على او را مى‌طلبد. على مى‌گويد كه برگرد. و اين از مرگ سخت‌تر و اين از مرگ جانكاه‌تر است. مخالفت يك هوى، مخالفت يك هوس، مخالفت با يك حرف و گذشتن از حرف‌هاى خلق، مخالفت با يك جلوه از جلوه‌هاى دنيا ما را مى‌شكند، ما را از پاى در مى‌آورد. ما از راه حق با يك حرف با يك فحش با يك پشيز باز مى‌گرديم و اما مالك‌؟ و اما مالك‌؟ او از تمام هواهاى چند ساله و تمام حرف‌هاى تمام مردها و زن‌هاى عرب و از زمزمه‌ى خفيف زبان‌ها بر سر راه مردان فاتح و از نگاه‌هاى شيفته‌ى سرداران پيروز و از تمام جلوه‌هاى دنيا، از اين همه مى‌گذرد و باز مى‌گردد و به على اين سرپرست آگاه ملحق مى‌شود. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزه‌ها حرف‌ها و زمزمه‌هاى زن‌هاى عرب جلوه‌هاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند. اين بادهاى بى رمق بيچارتر از اين است كه در اين درياى بزرگ، طوفانى بپا كند: مالك از هواها از حرف‌ها از جلوه‌هاى دنيا بزرگتر است و عظمت او اسير اين حقارت‌ها نيست. او در سطح غريزه نيست. او انسانى است كه در حد وظيفه زندگى مى‌كند و زندگى و مرگ او با اين معيار ميخواند، او كوه است از طوفان نمى‌لرزد. او كاه نيست تا با نسيمى از دهنى زير و رو شود. او به ولايت رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است. 📚 ، صفحه 16 🌿 @einsad