eitaa logo
استاد علی صفایی حائری
66.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
34 فایل
انتشارات لیله القدر ناشر انحصاری آثار مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) سایت: www.einsad.ir 📲ارتباط با ادمین @ad_einsad 📚 سفارش کتاب @einsadshop_ad 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/einsad.ir تلفن : ۰۲۵۳۷۷۱۲۳۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ داستان یکلیا و تنهایی او قسمت 1⃣ استاد علی صفایی حائری داستانى ديگر را، تازگى درباره‌‏ى دخترى از پادشاهان بنى اسراييل خواندم: «يكليا و تنهايى او»* ------------- *«يكليا و تنهايى او، تقى مدرّسى‏» يكليا، دختر پادشاه، به چوپان جوانى دل مى‌‏بندد و تا آخرين مرحله با هم مى‌‏آميزند. پدر كه اين نكته را از كنيزان كاخ مى‏‌شنود، با حيله نام چوپان را از دختر بيرون مى‌‏آورد. او را مى‌‏كشد و دختر را با تازيانه مى‏‌زند و لباس دختران بنى‌‏اسراييل را بر تن او مى‌‏درد و زنگوله‏‌هاى بدنامى را به پايش مى‏‌بندد و از دروازه‏‌ى اورشليم، رو به دمشق بيرونش مى‌‏كند. دختر در كنار رود آبانه راه مى‌‏افتد و از هيچ چوپانى، نان و شير و شراب نمى‌‏گيرد. تا آن روز غروب در كنار علفزارى مى‌‏افتد و شب مى‏‌رسد و آتش‏هاى چوپان‏ها، يكى پس از ديگرى خاموش مى‏‌شوند. دختر پستان‏هايش را به علف‏ها مى‌‏فشارد و به ياد عشق بردار آويخته‏‌اش، مدهوش مى‌‏شود. شيطان، با فانوسى از دور به او نزديك مى‌‏شود؛ چراغ را خاموش مى‏‌كند و از دختر و از چگونگى عشق او مى‌‏پرسد. دختر تنهايى‌‏اش را مى‏‌گويد و شيطان مى‌‏گويد: اين تنهايى را، همان روزها كه با معشوق همراه بودى، داشته‌‏اى و به بهانه‏‌ى تأمّل در عظمت عشق، به تنهايى پناه مى‌‏آوردى؛ در حالى كه عشق تو عظيم نبود و تو نام جوان را فاش كردى. شيطان از عصيان خود مى‌‏گويد و اين‏كه او مى‌‏خواهد كه نمايش بدهد و زبانى را مى‌‏خواهد كه او را تلفّظ كند؛ در حالى كه جهان، از تكرارهايش، در حال گنديدن است. آن‏گاه از داستان دو روز حكومت خود بر شهر بنى‌‏اسراييل مى‏‌گويد، كه چگونه پادشاه او را به شهر راه داد و در دست او اسير شد. ميكاه پادشاه بود. عسابا، پسر عمويش كه سركش و لذّت طلب بود. و عازار پسر و سردارش، كه مرد جنگ بود و ايزابل، زن زيبا و مغرور او بود و يورام پدر زن عازار و كاتب تاريخ پادشاه. عازار، پس از دو سال جنگ باز گشته بود و در جشن پيروزى، دخترى از بنى عمون، بنام تامار را به پدر تحويل داده بود و دختر، پادشاه ناشناس را انتخاب كرده بود و پادشاه كه نمى‌‏خواست اسير دختر بشود، به او دل داده بود و مى‌‏خواست او را به قصر بياورد. از سوى ياكين نبى، پيام آورند كه هيچ بيگانه‌‏اى را از دروازه‌‏هاى اورشليم عبور ندهيد و ناچار تامار را پشت دروازه گذاشتند؛ ولى عسابا، با تحريك‌‏ها و وسوسه‌‏ها، شاه را شبانه به دروازه‌‏ى شهر كشاند و تامار را به قصر آورد و با او به خلوت نشست. نشانه‌‏هاى عذاب آشكار شد و آسمان تاريك و پر صدا آنها را به وحشت انداخت. آمنون عابد به شاه نهيب زد و تامار، كه در اين فرصت بيرون خزيده بود، با عازار روبرو شد و با وسوسه‌‏هايش با او تا صبح ماند. شاه كه در برابر آمنون، با وسوسه‏‌هاى عسابا ايستاده بود، در برابر هجوم و فرياد و خواهش مردم و سخنان شائول ماهى‌‏گير- اين كامل‏‌مرد سخت‏كوش- تا غروب وقت خواست و با تامار در خلوت نشست. هنگام غروب، عرّابه‌‏اى را با دو الاغ لنگ و زينت‏‌هاى بسيار، براى بردن تامار آورده بودند؛ اما هنوز از پادشاه خبرى نبود تا اين‏كه پرده‌‏هاى قصر كنار رفت و تامار بدون اين‏كه كسى به او چيزى بگويد، به درون عرّابه رفت و مردم او را با فرياد و سنگ، بيرون راندند. شاه، در برابر فشار عشق، بالاى بام قصر آمد و با خدا زمزمه كرد و خدا به او بركت داد و فرشته‏‌ها را براى بوسيدن پيشانى او فرستاد. داستان دو روز حكومت را، شيطان براى يكليا گفت و سپس پيش از آن‏كه هوا روشن شود و در روشنايى، چهره‏‌ى او مشخص شود، بر روى رود آبانه، عصازنان راه افتاد. و يكليا، نيمه عريان بر روى علف‏ها افتاده بود و او را نگاه مى‏‌كرد. 📚 نامه هاى بلوغ، ص ۸۸ 🌿 @einsad
✅ داستان یکلیا و تنهایی او قسمت 2⃣ استاد علی صفایی حائری ✅ راستى، نه يكليا، نه شيطان و نه پادشاه، كه همه‌‏ى آدم‏ها تنها هستند. و اين تنهايى، با عصيان و با خوشى‌‏ها و لذّت‏ها و بى‌‏خيالى‌‏ها و بى‌‏خبرى‌‏ها، درمان نمى‌‏يابد؛ كه دل ما، بزرگ‏تر از اين زندگى و بزرگ‏تر از تمامى هستى است. در وسعت دل بزرگ ما، تنهايى را نمى‌‏توان با اين لحظه‌‏هاى شاد و يا بت‏هاى گوناگون و يا دلدارهاى چند رنگ، درمان كرد؛ كه اين دل، دلدارى ديگر مى‌‏خواهد. اين خانه، براى ديگران بزرگ است. ما مى‌‏خواهيم، اين دل بالغ را، با شهوتى مكرّر و بوسه‌‏هاى شيرين مشغول كنيم و اين، كارى است كه به بن‏بست مى‌‏رسد. اگر تمامى ايزابل‏‌ها و تامارها و تمامى عشق‌‏ها را يك‏جا به ما بسپارند، باز هم سرزمين دل ما، سرزمين گسترده‌‏ى وجود ما، خالى است و اين خلوت، نه در هنگام محروميت، كه حتّى در لحظه‏‌ى برخوردارى هم احساس مى‏‌شود؛ و تازه بهتر احساس مى‌‏شود. يكليا، بر فرض كه هر روزش را با چوپانى محبوب پر كند، باز وجود او سرشار نمى‌‏شود؛ كه اين فقط يك گوشه‏‌ى دل اوست. اين فقط لب‏ها و پستان‏ها و سينه‏‌ها و بازوهاى عريان او را مى پوشاند. گيرم كه چوپان محبوب يكليا، بالاى دار نرود و گيرم كه تمامى عالم برايش چوپان بزايد؛ مگر يكليا مى‌‏تواند تا هميشه‌‏ى هميشه، با بدن‏هاى چوپان‏ها و مردهاى محبوب، از تنهايى نجات يابد؟ ✅ دل آدمى، بزرگ‏تر از اين زندگى است. و اين، راز تنهايى اوست. او چيزى بيش‏تر از تنوع و عصيان را مى‌‏خواهد. او محتاج تحرّك است و حركت، با محدوديت سازگار نيست، كه محدوديت‌‏ها، عامل محروميت و تنهايى ماست. 📚 نامه های بلوغ، ص ۸۹ 🌿 @einsad
🌿 چنین بود رسم پیامبر بزرگ: http://www.einsad.ir/Main.php?pid=articles_form&id=689&start=1&tedad=10 🌿 @einsad
4_454890886946357405.mp3
3.2M
✅ انسان حتی با داشتن یقین، می تواند از خدا چشم بپوشد! 🔶 استاد 🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب به اسلام می رسد ، ولی «اسلام راکد» پدر بزرگ کفر است . سلمان ها در حالی که کافر بودند ، آن ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند آن ها را به کفر پیوند زد . کُفری که با همراه باشد ، وحشتی ندارد . وحشت آن جایی است که با پیوند خورده باشیم . 📚 حرکت - علی صفایی حائری - صفحه ۱۲ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
💢 کانال رسمی موسسه لیله القدر 🔸 برگزاری کلاس های همخوانی کتب استاد علی صفایی (عین-صاد) 🔸 فروش کتب عین صاد 🔸 کلاس های طب اسلامی 🔸کلاس های روانشناسی اسلامی 🔸 جلسات مشاوره ازدواج و خانواده 🔸 برگزاری کلاس های تدبر در قرآن 🔸 برگزاری کلاس های بررسی اندیشه غرب 🔸 برگزاری کلاس های اصول فقه، صرف و نحو 👉👉👉 @EinSadTehran
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب داستان ما ، داستان چوپانی است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه می داد و از طرف دیگر دنبه اش را وزن می کرد تا ببیند چاق شده یا نه ... ما می خواهیم اگر امروز برخوردی کردیم ، فردا به برسیم ، در حالی که این ، در هیچ موقعیتی بهره نمی دهد حتی غذا هم بلافاصله به رگ ها و سلول ها منتقل نمی شود ، بلکه بارها و بارها کنترل می شود بذری که تو امروز کاشته ای ، بعد از ماه‌ها سر از خاک در می آورد و پس از مدت درازی ریشه می‌دواند تا بار دهد تا سُنبله شود . «شکست های ما» از اینجا شروع می شود که می خواهیم در و در یک روز ، تمام خلق را بسازیم ، در حالی که در تاریخ می‌بینیم که انبیاء سالها نالیدند و نتیجه ای نگرفتند ، ولی مأیوس هم نشدند . حالا چه شده که ما مأیوس می شویم و صدمه می‌خوریم ؟! 📚 حرکت - علی صفایی حائری - صفحه ۵۸ 🔰 کانال برشی از یک کتاب : http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
حکومت دینی و شبهات.MP3
14.08M
جلسه استاد طهماسبی با موضوع حکومت دینی و شبهات 6 خرداد ماه 98 موسسه کتابپردازان مشهد 🌿 @einsad
🌿 ویژگی‌های مربی آگاه 🔶استاد 🌿 @einsad
4_454890886946357329.MP3
1.24M
✅رضایت به حیات دنیا 🎤 : استادعلی صفائی حائری(عین.صاد) 🌿 @einsad
✅انسان مؤمن برای هر حرکتش حساب باز می کند 🔸استاد چه کسی می تواند کلیه اعمالش را کنترل کند؟ آن کسی که مؤمن باشد، زیرا وقتی انسان همه هستی را هماهنگ و یگانه و همراه و همساز می بیند، وقتی که می بیند ، هیچ حرکتی، بی حساب در هستی صورت نمی گیرد، او هم که جزو این مجموعه است و روی به سمت واحدِ احد دارد، نمی تواند بی حساب حرکت کند. انسان مؤمن برای هر حرکتش حساب باز می کند. در هستی‌ِ منظمِ هدف دار، بی هدف گام برنمی دارد. هرکاری که می کند با توجه به مبدأ واحد است. و شاید گام اول توحید این باشد، این باشد که انسان به توحیدِ با خویش برسد، ظاهر و باطنش را یکی کند. واقعیت موجود خویش را با حقیقت متعالی انسان، یگانه کند. 📚تربیت کودک ص١٤ 🌿 @einsad