✅ شکر بر محرومیت ها
🔶استاد علی صفایی حائری:
امام سجاد عليه السلام مىخواهد تا شكرش بر محروميتها بيشتر و وافرتر باشد از شكرش بردارايىها(باشد).
«اللهم اجعل شكرى لك على ما زويت عنى اوفر من شكرى اياك على ما خولتنى». (صحیفه سجادیه)
اگر با اين ديد همراه باشيم تمامى رنجها و گرفتارىهاى زمان انتظار، نعمتها و عنايتهايى مىشوند كه شكر و طلب را سزاوار هستند نه صبر و جزع را.
بلاء عامل تمحيص است. آدمها و حالتها را غربال مىكند و از يكديگر جدا مىسازد.غربال كفر از ايمان، و كافر از مؤمن و غربال حالتها و ذلتها و عزتها و تعلق و فراغت و توجه و غفلت.
📚 #وارثان_عاشورا ص۶۲
🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#ادعایی_دروغ
ما هنوز نیازمان را به خدا و به امام زمان و به معصومین حتی به اندازه ( یک لیوان آب) در هنگام تشنگی احساس نکرده ایم .
وقتی در تابستانی گرم ، یک ساعت کولر از کار بیفتد یا یخچال کار نکند یا هنگامی که فیلمی ، فوتبالی یا برنامه ی مورد علاقه ی دیگری در تلویزیون نگاه می کنید ، اگر همان موقع برق برود ، چه اضطرار و احساس نیاز و کمبودی احساس می کنید ؟
آیا چنین احساس و کمبودی را نسبت به خدا یا معصوم علیه السلام یا امام زمانتان نیز داشته اید ؟ بنابراین ، مایی که هنوز نیازمان را به خدا و معصوم به اندازه ی ( یک لیوان آب) یا یک ساعت ( روشنایی برق) احساس نکرده ایم ، نمی توانیم ( ادعا) کنیم که سعی و تلاش ما در حیاتِ دنیایی نیست و به خاطر خدا و هدف الهی زندگی می کنیم .
📚 اندیشه های پنهان ، علاء الدین اسکندری ، ص ۱۷
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✅ کار انسان در جهان چهارفصل و بیقرار...
🔶استاد علی صفایی حائری
🌿 @einsad
✅ کثرت گرایی دینی
🔶استاد علی صفایی حائری:
كثرتگرايى براى كسانى كه دين برايشان يك ضرورت نيست طبيعى است. وقتى دين يك امر زائد است، ديگر چه ضرورتى دارد كه دين را داخل در زندگى دنيايى كنيم؟!وقتى كه منافع هست ديگر چه معنا دارد كه دين در اينجا فتنه به پا كند؟ ولى اگر مبانى ديگرى شكل گرفت، داستان اهداف آمد، اقدار آمد، حدود آمد، حقوق آمد و آدمى با اين بصيرت،با اين استمرار،با اين وسعت مطرح شد، طبيعتاً مضامين ديگرى شكل مىگيرد و حرفهاى ديگرى تحقق پيدا مىكند.
📚 #خط_انتقال_معارف ص۷۲
🌿 @einsad
✅ #وظایف_همسران
🔶استاد علی صفایی حائری:
احترام امامزاده با متولى است. تو مىتوانى بدون لج در آوردن و تحريك كردن همسرت را در چشمها و دلها بزرگ كنى. آنجا كه تو حُرمت او را مىشكنى، ديگران حرمت نگه نمىدارند.
در لحظههاى شيرين و در تنهايى، ايجاد انگيزه و مسؤوليت پذيرى، از كارهاى خوب و اساسى است. اينكه خيلى دورها به ما مربوط است و دنيا، دنياى رابطههاست، از تنگ چشمى و خودخواهى مىكاهد. چشم اندازهاى وسيع، همّت مىآورد و غافلگيرى را مىبرد.با كار و احساس مسؤوليت، لحظههاى فراغت مزاحم را پر كن.با روابط و پيوندهاى دوستانه، خلاء عاطفى و پر حرفى بىحاصل را بارور كن.
📚 #روابط_متکامل_زن_ومرد ص۲۴
🌿 @einsad
✅ به یکی از کسانی که به #امام و #انقلاب نیش میزد، توپید و گفت: آنقدر به تو بگویم که اگر بدانم راهم میدهند و موفق به دیدار با امام میشوم به جماران میروم حتی اگر چند روز هم پشت در جماران معطل بمانم.(دیدن امثال امام ظرفیت ساز است)
📚 حکایت ها و هدایت ها(خاطراتی از استاد صفایی)/ سیدمسعود پورسیدآقایی، ص۴۵
🌿 @einsad
✅ جوان و فرصت سوزی
🔶استاد علی صفایی حائری:
واقعيتش اين است كه من هنوز براى اين دنيا،براى اين هفتاد سالم كارى نكردهام،برنامه ريزى نكردهام حتى موجودى خودم را ارزيابى نكردهام چه رسد به اين كه بخواهم براى دنياهاى ديگر،برنامه كه هيچ، امكاناتى،بودجهاى و وسائلى فراهم بكنم.در دعاى شعبانيه هم هست:
«فقد افنيت عمرى فى شرة السهو عنك و ابليت شبابى فى سكرة التباعد منك» ؛ خدايا! من تمامى سرمايهام را با سهو،با فراموشى نابود كردهام. يادم رفته تا كجا مىخواهم بروم.
«افنيت عمرى فى شرة السهو عنك و ابليت شبابى» ؛ واقعاً جوانىمان را كهنه كردهايم، كهنه كه هيچ، پير شديم... من گاهى مىخواهم بلند شوم بايد از دستهايم كمك بگيرم، از ديوار كمك بگيرم ... من به هر دو داستان اشاره كردم؛ جوان مشكلش اين است كه تواناست و باكش نيست، اصلاً فكر نمىكند؛ يعنى حساب نمىكند كه نيروى اين چشم تمام مىشود،باطرى او آخرين لحظههايش را طى مىكند.با چشمش به هر چيزى نگاه مىكند.با گوشش هر چيزى را مىشنود.با دلش هر چيزى را جمع مىكند.به هر چيزى اجازه ورود به لحظههايش را مىدهد و باكش هم نيست، خيال مىكند چون به همان كه مىخواهد، مىتواند برسد، هميشه هم همينطور خواهد بود. دليل آن هم اين است كه يا توانمندىاش او را مغرور كرده و يا جهلش به دورى راه و به حجم مشكلات و اندازههاى عظيم موانع او را مغرور كرده است و ...اين حرفها تازه شروع روضه است! هنوز اول حرف است. خوب دقت كنيد! حضرت مىگويد من جوانىام را تمام كردهام،با سهو و با فراموشى و...
«و ابليت شبابى فى سكرة التباعد منك» ؛ من جوانىام را كهنه كردم در اينكه با مستى از تو دور شدهام و باكم نبود. دورى كه تو هم پاداشم را مىدادى؛ تباعد بود.تنها من از تو دور نشدم، تو هم مرا رها و واگذارم كردى. گفتى بروم درها را بزنم،بنبستها را ببينم و تجربه كنم. وقتى از تو نپذيرفتم و هدايت تو را نخواستم، آن وقت تو رهايم كردى.من در مستى، خيال مىكردم. مست بودم و متوجه نبودم كه در چه درصدى از مشكلات هستم. «سكرة التباعد» ، مستى و دورى دو طرفه است.
📚 #خط_انتقال_معارف ص۱۳۴
🌿 @einsad
✅ تولد چنين امامى اگر با جشنى همراه باشد، بايد با جشن تولد دوبارۀ ما باشد❗️
🔶استاد علی صفایی حائری:
ما تولد چنين امامى را جشن مىگيريم، به اميد آنكه خود در اين تولد، به تولدى ديگر برسيم و از شكم عادتها و تقليدها و از شكم قالبها و محدودهها و روابط توليد و بازتابها و غريزهها بيرون بياييم و با تدبر و تفكر و تعقل خويش، به آزادى انسانى برسيم و در اين آزادى، حاكمى را انتخاب كنيم كه نور راه ما و حجت راه رفتن ما و امين استعدادهاى ما و پناه و قلعۀ ما، در اين دزد بازارِ بى در و پنجره باشد.
تولد چنين امامى اگر با جشنى همراه باشد، بايد با جشن تولد دوبارۀ ما باشد، كه اين امامت را جز پس از اين تولد نمىتوانيم تحمل كنيم و اين امام را جز با اين ديد وسيع و مترقى نمىتوانيم شيعه باشيم و دنبال كنيم، كه گفتهاند: «انّ أمرنا صعب مستصعب، لا يحتمله الا ملك مقرب او نبى مرسل او عبد مؤمن امتحن اللّه قلبه للايمان ».
📚 #تومي_آيي (ويرايش جديد)، ص 83
🌿 @einsad
✅آيا اميد تولدى هست، اى تولدِ بالغِ تاريخ ...
🔶استاد علی صفایی حائری:
اى قامت بلند امامت
ما در روز تولد تو، به اميد تولد دوبارۀ خويش، جشن مىگيريم، تا شايد در اين تولدِ مسرور بتوانيم زنجيرها را بگسليم و آغلها را كه برايمان آذين هم بستهاند، فراموش كنيم و تو را حاكم بگيريم.
اى سايبان شوق!
ما رنجهايى در دل داريم و زخمهايى بر سينه و زنجيرهايى بر خويش.
بگذار با تو بگوييم، كه ما زنجيرىِ خويشتن هستيم، خود را با دست خويش بستهايم. ما هنوز هم رهسپارِ پس كوچههاى گنگ و بنبستهاى حكومتها هستيم؛ حكومتهايى كه آغلها را برايمان آذين بستهاند و ما را كه اغنامشان هستيم از سرچشمۀ انسان شدن، تبعيد كردهاند.
آيا اميد تولدى هست، اى تولدِ بالغِ تاريخ ...
📚 #تومي_آيي (ويرايش جديد)، ص 67
🌿 @einsad