💮🍂🍂🍂💮🍂🍂🍂💮
صد زخم نشسته بود بر صورت ماه
خورشید، اسیر دیو شب در دل چاه
کشتند بهار را، ولی زنده شدهست
از نفخهء جانبخش تو ای روحالله!
@eitaaparvanegi
💮🍂🍂🍂💮🍂🍂🍂💮
این ایستگاهِ آخر عمر است پیش من
ای زندگی! برای من آماده کن کفن
خشک است در زمین دلم رودخانهها
خشکیدهتر هزار گلِ بوسه بر دهن
پاییز تا حوالی حلقم رسیده است
در آینهء صورت من زرد شد چمن
لب را ببند و گوش به آواز دل بده
وقتش نشد عزیز دلم بس کنی سخن؟
آن کعبه که، سپرده خداوند دست تو-
بتخانه شد؛ کجاست تبر؟ آی بتشکن!
ای آن که روی سینهء من رد پای اوست!
بر سینهء پر از غم من دست رد نزن
دستم اگرچه خالی از اعمال صالح است
آخر به دوست میرسم از راه حسن ظن
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
با وجود کوه عشقت باز لرزانم چرا؟
مثل خاشاکی اسیر دست طوفانم چرا؟
سنگها را از مسیر رودها برداشتی
باز شد راهم، بگو در حال طغیانم چرا؟
یک طبق پر از ستاره ریختی بر دامنم
دست من دور است از اطراف دامانم چرا؟
زمزم مهر تو را نوشیدم اما باز هم
در کنار کعبه، اسماعیلِ عطشانم چرا؟
جلوه کردی چون شبی در طور سینای دلم-
در تکلّم با تو مثل مرد چوپانم چرا؟
دانههای عشق را در کشتزارم کاشتم
قطرهای باران نشد یک روز مهمانم چرا؟
روی آیینه نوشتم قل هو الله احد
از لبش ساطع نشد آوای قرآنم چرا؟
#زینب_نجفی
#پروانگی 🦋
@eitaaparvanegi
خستهام از زندگی، از عشق، از فصل بهار
در زمستانِ خودم میمیرم و یخ میزنم
#زینب_نجفی
@eitaaparvanegi