وقتی چیزی مرا رنج میداد ، در مورد آن با ھیچکس حرفی نمیزدم خودم درموردش فکر میکردم ، به نتیجه میرسیدم و تنهایی عمل میکردم .
نه اینکه واقعا احساس تنهایی کنم ؛ نه ، بلکه فکر میکردم در آخر انسانها باید خودشان ، خودشان را نجات دھند .
- هاروکی موراکامی
آدم ها تا حد مرگ از خود خسته ات میکنند ترکت نمیکنند اما مجبورت میکنند ترکشان کنی ، آنگاه تو میشوی بنده ی سر تا پا خطاکار.
من به تنهایی معتاد شده بودم . اگر تنهایی را از من میگرفتند ، عین آدمی میشدم که آب و خوراکش را ازش گرفته باشند
اگر هر روز یک کمی با خودم خلوت نمی کردم ، مثل این بود که ضعیف تر میشدم . چیزی نبود که فکر کنید بهش افتخار می کردم اما بدجوری وابسته اش شده بودم
ندیدم ، نشنیدم ، نخوندم ، نمی دونم از کجا در اومده ، احتمالا برای یه تیکه از یه رپه 😂
ولی برای من شبیه یه مانترای شفا بخشه.