eitaa logo
پله پله تا اجتهاد جامع
357 دنبال‌کننده
1هزار عکس
215 ویدیو
259 فایل
پاسخگویی به سؤالات طلاب از دوران قبل ورود به حوزه تا پایان طلبگی،و ارائه یک نظام جامع علمی برای دستیابی به اجتهاد جامع ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 اثر اجتماعی و تاریخی هجرت امام رضا(ع) به ایران آیت الله : 🔹️ «يكي از بركات زيارت امام رضا(ع) اين است که آن حضرت به ايران آمدند و شيعيان به عشق زيارت امام رضا(ع) دور حضرت جمع شدند و اینجا كانون تشيع در جهان شد. سپس دولت شيعي شكل گرفت. 🔹️ اکنون نيز اثر زيارت امام رضا(ع) در تحقق عصر ظهور فوق‌العاده است. يك جابه‌جايي عظيم در دنياي اسلام اتفاق افتاد و دوستان و محبين هجرت کردند و آمدند. والا پراكنده بودند. اين نقطه كانوني است كه اکنون پايگاه تشيع در جهان و مركز ظهور تشيع در جهان است و الان هم مي‌بينيد حقيقت آن تقريباً دارد در عالم آشكار مي‌شود. 🔹️ يك زماني اسلام مهجور بود، اکنون اسلام مورد توجه قرار گرفت، نزاعي كه در دنياي اسلام بين مكتب اهل بيت(ع) و مكاتب ديگر است آشكار شده است. هر كسي که به دنياي اسلام مي‌آيد، مي‌فهمد دو قرائت از اسلام وجود دارد يكي قرائت اهل بيت(ع) كه ملت بزرگوار و رشيد شيعه و جامعه ايران آن را پرچمداري مي‌کنند و يكي قرائت غير اهل بيت كه تکفیری‌ها و داعشي‌ها آن را پرچمداري مي‌كنند.» 🆔 @rasanewsagency
💠 پشتکار در طلبگی 🔻مرحوم آیت الله سيدمحمدباقر درچه‌اي از آقايان اصفهان، بدون نوشتن هيچ در ذهنش نمي‌مانده، در سنين بالايي هم گويا ايشان وارد حوزه مي‌شوند ولي پشتکار، ايشان را از اساتيد مرحوم آيت‌الله‌العظمي بروجردي کرده است. 🔸 آن بخشي که شما مديريت مي‌کنيد مهم است. خداوند آن را براي شما قرار داده است. اين در اختيار شماست که آقا از صبح ساعت هفت تا ظهر اين‌ چگونه بر شما مي‌گذرد؟ از ظهر تا شب. ساعت به ساعتش را چه کار مي‌کنيد؟ اين فرصت‌ها در اختيار ما و شماست. 🔹 اين طلبگي از الطاف خداست. طعم طلبگي اگر در ذائقه کسي بنشيند به هيچ قيمتي رها نمي‌کند. ما بايد ترازها و ميزان‌هاي ذهنيمان را درست کنيم. اين چيزها را با امور مالي نمي‌سنجند. طلبه يعني شخصيتي که علم را ترجيح مي‌دهد، شخصيتي که تقوا را ترجيح مي‌دهد. شخصيتي که اول در خودش پياده مي‌کند. شخصيتي که با رذائل اخلاقي مي‌خواهد فاصله بگيرد و مي‌گيرد. شخصيتي که به سمت فضائل مي‌خواهد برود. شخصيتي که اخلاق را بايد در خودش بشناسد و استانداردهايش را بشناسد و از افراط و تفريط پرهيز کند. 🔸 اگر اين بخش محتوايي و معنوي و روحي ضميمه طلبگي نباشد، بخش‌هاي نظري چندان جواب نمي‌دهد. ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل... 🔻درس می خوانیم ولی مطلق و مقيدي که تقيد براي انسان نياورد به کار انسان نمي‌آيد. عام و خاصي که انسان را از عواميت فکري بيرون نياورد به کار نمي‌آيد. تعادل و تراجيحي که انسان را به اعتدال در منش و روش سوق ندهد و قادر به انتخاب گزينه بهتر نکند جواب نمي‌دهد. بخش علمي و محتوايي باید با هم ترکيب شود. 🔸 تمام شخصيت طلبگي به اين رشد است. شاگرد خطاط‌ روز اول که پيش استاد مي‌رود يک سرمشق به او مي‌دهد يک نگاه به سرمشق مي‌کند و با يک نگاه آنچه که خودش نوشته است را با آنچه استاد نوشته مقايسه مي‌کند. فاصله‌ها دستش مي‌آيد. يک وقتي در حوزه بزرگاني بودند که سرمشق بودند. الان هم الحمدلله هستند. طلبه بايد تراز رشد خودش را دقيق‌تر قرار بدهد. بالاتر بياورد، تا افتخاري براي جامعه شيعي و براي حوزه باشد. يک نفر اضافه و نيم‌بند نيست. 🔹 ظرفيت و استعداد در همه هست. خدايي که سفارش فرعون را مي‌کند، به حضرت موسي و هارون مي‌فرمايد: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» يعني از يک زاويه از ظرفيت‌هاي انسان‌ها غافل نيست. ما عقب افتاده کم‌کاري در خودمان هستيم. الحمدلله سفره، سفره قرآن و آقا امام زمان است. ديگر چه مي‌خواهيم؟ غير از اينکه از اين فرصت استفاده کنيم. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💢 «به جای مباحث جدید، حدیث مطالعه می‌کنم‌»؛ نقد مهم‌ شهید مطهری بر کسانی که به علوم‌ غیروحیانی و روایی بی‌توجه‌اند 🔹مردی از اهل علم را گفته بودند که به فلسفه اشتغال داشته باش، گفته بود به جای این کار حدیث مطالعه می‌کنم. این جمله در نزد بسطاء [افراد ساده]صورت خوبی دارد ولی مثل این است که به یک نفر بگویند بیا این کلید را بگیر، بگوید به جای این کار در را باز می‌کنم و به در فشار می‌آورم. 🔸به کسانی می‌گوییم از کتب اخلاقی و تربیتی جدید مطالعه کنید می‌گویند به جای این کار حدیث مطالعه می‌کنیم. 🔹 اینها نمی‌دانند که علم کلید وحی است. تا از راه علم به رموز فلسفی و روانشناسی و اجتماعی پی نبریم لطافت قرآن و حدیث را نمی‌توانیم بفهمیم. 🔹علم از یک نظر به منزله عینک است برای مطالعه؛ نباید در جواب کسی که می‌گوید چشمت ضعیف است بگوییم من عوض [استفاده از عینک] مطالعه می‌کنم. 🔸در حکمت ۲۳۸ نهج البلاغه است که «العلم علمان: مطبوع و مسموع، و لاینفع المسموع اذا لم‌یکن المطبوع». کسانی که می‌گویند ما با حدیث از علم مستغنی هستیم مثل این است که می‌گویند ما با مسموع از مطبوع مستغنی هستیم. 🔻به نقل از کانال تلگرامی «بنیاد شهید مطهری»
🗓سالروزهجرت پیامبر به مدینه 🏳وضرورت‌هجرت‌ازخود‌به‌خدا/۱۶ 💠رهبرانقلاب ‼️هجرت هم مراحلی دارد. یک روز شاید مرادِ نبىِ اکرم از هجرت، تشکیل مدنیّت اسلامی بود که لازم بود مردم از حالت زندگىِ رهایی که اعراب، آن روز در «جزیرةالعرب» داشتند، خارج شوند و یک مدنیّت به وجود آورند. تا وقتی که مردم تابع مدنیّت و تجمّع و اجتماعِ به اصطلاح شهری نشوند، نمیشود نسخه‌های الهی و اسلامی را روی آنها اجرا کرد و آنها را به جایی رساند. هجرت به آن‌جا که باید هجرت کرد، یعنی نچسبیدن به یک مکان. شاید امروز مصداقِ این هجرت برای طلاّب علوم دینیّه و فضلای محترمی که در حوزه‌ها متمکّن و مستقرّند، این باشد که برای تبلیغ به اکنافِ بلادِ اسلامی هجرت کنند، عده‌ای هستند که میتوانند در شهری مستقر شوند و آن را هدایت کنند. اینها در خلال هزارها یا صدها نفر مثل خودشان، در قم مانده‌اند و اثری هم بر ایشان مترتب نیست. حداکثر اینکه درسی بگویند، که اگر هم نگفتند، آن چند نفری که به درس اینها می‌آیند، به یک درس دیگر میروند. الان در کشور ما، شهرها و روستاهایی وجود دارد که محتاج عالِم دینی است و علمای دینی باید به آنجا بروند. البته بدون پیش شرط. بعضی از بزرگان هستند که اگر به شهرهای دیگر بروند وجودشان در آنجا انفع از قم خواهد بود. ۷۳/۶/۲۰ #نشربامنبع @Jahade_tabeini
🗓سالروزمهم‌تشکیل‌حکومت‌اسلامی 🏳بدنبال هجرت پیامبر به مدینه/۱۲ 💠رهبرانقلاب ‼️امروز دشمنان در زمینه تبلیغات به دنبال تشکیک در اصول مسلّم انقلاب، مثل اصل مسأله دین و دولت هستند. سالیان متمادی بر اثر برداشت‌های غلط، جمعی ترویج کردند، عده‌ای هم قانع شدند که دین از سیاست جداست، در گذشته علمای بزرگ دینی اصولا در مسائل مربوط به امور سیاسی دخالتی نمی‌کردند. البته بعضی میخواستند ولی سیاستمداران و قدرتمداران مانع می‌شدند. درحالیکه مرکز اصلی این دین، یعنی وجود مبارک پیامبر، خود در رأس حکومت و سیاست بود. حضرت برای تشکیل حکومت هجرت کرد، مسأله خلافت و حکومت و سیاست، جزو مسلمات اسلام است. مگر ممکن است دین از سیاست جدا باشد!؟ دین برای اداره زندگی مردم آمده است. البته دست‌هایی در طول سالیان متمادی، با کمال خباثت و موذی‌گری زحمت کشیدند که دین را به گوشه‌ی محراب‌ها و مساجد و کنج خانه‌ها برانند لکن اسلام و قرآن این چنین نیست. پیغمبران آمدند برای اینکه مردم در امور دین و دنیا از آنان اطاعت کنند. ولی حالا دشمنان انقلاب، تشکیک در اصل این قضیه را شروع کرده‌اند که آقا روحانیت و اسلام چه به اداره مردم است؟ سیاست امر کثیفی است! آقایان علما باید پاک بمانند. بله؛ نتیجه‌ کار معلوم است. علما بروند کناری بنشینند تا رضاخان‌ها، محمدرضاها، قاجارها، حکام وابسته، مزدوران اجنبی و بندگان کسانی که برده شهواتند، بیایند و امور بندگان خدا را به دست گیرند! ۷۴/۶/۲۰ #نشربامنبع @Jahade_tabeini
🗓سالروزمهم‌تشکیل‌حکومت‌اسلامی 🏳بدنبال هجرت پیامبر به مدینه/۶ 💠رهبرانقلاب ‼️طبق فرهنگ غیرقابل تردید قرآن، ایمان صرفا یک امر و احساس قلبی نیست، ایمان یعنی باور و قرآن هر ایمانی را قبول نمیکند، ایمان بی‌تعهد، ایمانی که در آن احساس مسئولیت نباشد نه به درد دنیا میخورد نه آخرت، این منطق قرآن است؛ ای انسان مومن اگر در ایمان خودت احساس تعهد نکردی در مومن بودنت شک کن. از لوازم ایمان، هجرت است، هجرت یعنی از مشهد به تهران رفت و ماندن؟ نه. اولاً هجرت یعنی یکباره از همه چیز دست شستن بخاطر پیوستن به جامعه اسلامی، بخاطر قبول تعهد در مجموعه تشکیلات جامعه اسلامی، از مکه که بلند میشدی بیرون می‌آمدی، مغازه پرمتاع و پرکالای خود را از دست می‌دادی و اموالت به تاراج میرفت؛ هجرت یعنی این. آن کسانی که هجرت می‌کردند همه این محرومیت‌ها و ناکامی‌ها را به جان می‌پذیرفتند، هجرت، یعنی برای بنای کاخ عظیم جامعه اسلامی یک خشت بردن. جامعه اسلامی که در مدینه بوجود آمده بود محتاج بود به عناصر مؤمن، فعال، پرتلاش، پرتوان، سابقه‌دار، اسلام‌فهم، محب و معتقد به این راه، با دلی سرشار از ایمان. آن کسی که هجرت میکرد از مکه، از انس و محبت و خاطره و راحتی و عیش و نوش می‌گذشت. و در حقیقت به سهم خودش، گام بزرگی برداشته بود در راه بنای آن چنان جامعه‌ای. اینها به هم پیوستگان و هم جبهه‌گان یکدیگرند. اینها همه یک عنصرند و خشت و آجر یک دیوار و سقفند. لذا هجرت چنین مومنانی ارزش و جهاد بود اما کسانی که هجرت نکرند از ولایت اسلامی خارجند تا وقتی که به تعهد ایمانی خود عمل کنند! ۵۳/۶/۳۱ ص۱۱۳کتاب #نشربامنبع @Jahade_tabeini
هنگامی که امام حسن عسگری علیه السلام در دوران طفولیت به سر می برد متوکل پدرش امام هادی علیه السلام را به شهر سامراء منتقل نمود و لذا آن حضرت از کودکی در سامرا بودند. از داستانی که از دوران کودکی آن حضرت نقل شده است مشخص می گردد که آن حضرت از همان ابتدا از علمی الهی برخوردار بوده اند: روزی شخصی امام حسن عسکری علیه‏ السلام را در آن هنگام که کودک بود مشاهده کرد که در کنار عده ای از کودکان که بازی می‏ کردند ایستاده است و گریه می‏ کند. او پنداشت که امام بخاطر نداشتن بازیچه ای که در دست کودکان دیگر است می گرید، از این رو نزد حضرت رفت و گفت: «ناراحت نباش، ای پسر رسول خدا! من برایت یک اسباب بازی می ‏خرم!» آن حضرت ناراحت شده و گفت: ما را برای بازی نیافریده اند آن مرد حیرت کرد و گفت: پس برای چه آفریده اند؟ فرمود: برای دانش و پرستش. مرد با تعجب پرسید: از کجا این را می گویی؟ فرمود: «زیرا خداوند فرموده: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون»[۲۲] «آیا گمان می‏کنید که شما را بیهوده (و برای بازی) آفریده ایم و شما به ما بازگشت نمی کنید؟» ... او گفت: «با آنکه کودک هستی و گناهی بر تو نیست چرا اینگونه منقلب هستی و از خدا می‏ترسی؟» حضرت فرمود: مادرم را دیدم که می خواست با چند قطعه هیزم ضخیم آتشی بر پا کند. پس برای روشن کردن آن هیزم های بزرگ، هیزمهای کوچکی را روشن کرد گریه من از این جهت است که مبادا ما جزئی از آن هیزم های ریز و کوچک دوزخیان قرار گیریم!» (نقل از احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏۲۹، ص۶۵، نقل با تلخیص) @ejtehad_jame
☑️نظر مراجع تقلید پیرامون چند همسری @ejtehad_jame
آیا شعار «مرگ بر آمریکا» با ممنوعیت ناسزاگویی به دشمنان در قرآن تعارض دارد؟ افرادی ادعا می‌کنند که شعار مرگ دادن به دیگر کشورها مصداق ناسزاگویی به دشمنان است و این با آموزه‌های قرآنی تعارض دارد که در مطلب حاضر به این شبهه پاسخ داده شده است. * * * کسانی شبهه می‌کنند که قرآن كريم مي‌فرمايد: اي مسلمانان! به خدايان و مقدسات كافران و مشركان ناسزا مگوييد تا آنها هم جاهلانه به خداي شما (مقدسات شما) توهين نكنند، پس چرا در كشور ما به پرچم و ملت كشور آمريكا توهين مي‌شود و شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود. در پاسخ این افراد باید گفت: «سب» در لغت به معناي دشنام و فحش دادن است که بر اساس ادب و اخلاق اسلامي ممنوع شمرده شده است، به گونه اي که حتي از دشنام نسبت به دشمنان و لو دشمناني که در حال جنگ هستند نهي شده است ، چنان‌که امام علي(ع) در واکنش به فحاشي يارانش به لشکر معاويه فرمودند: «من اکراه دارم از اينکه شما فحاش باشيد‏[1]»، همچنين خداوند متعال مومنين را از فحش دادن به مقدسات مشرکان نهي مي‌کند تا مبادا اين کار باعث فحش دادن آنها به خداوند شود[2]. در اين ميان برخي معتقدند با توجه به اينکه خداوند متعال ما را از دشنام دادن به مقدسات مشرکان نهي مي‌کند لذا نبايدنسبت به آمريکا هيچ اهانتي صورت گرفته و مثلا شعارهايي همچون مرگ بر آمريکا گفته شود. اين در حالي است که حتي اگر اين فرض را درست بگيريم که اقداماتي همچون شعار مرگ بر آمريکا، فحاشي نسبت به اين کشور باشد آيه فوق شامل اين ماجرا نمي‌شود چرا که فلسفه و هدفي که در پي ممنوعيت فحاشي نسبت به مقدسات مشرکان وارد شده است عبارت است از ممنوعيت زمينه‌سازي فحاشي نسبت به خداوند و اينکه مبادا با فحاشي کردن به خدايان مشرکان کاري بکنیم که آنها را تحريک نماييم تا به خداوند متعال توهين نمايند کما اينکه از نص صريح آيه چنين فلسفه و علتي براحتي فهميده مي‌شود و مفسران نيز به آن‌ اشاره کرده‌اند. به‌عنوان مثال علامه طباطبايي در تفسير الميزان در اين زمينه مي‌فرمايد: «چون ممكن بود مسلمين به منظور دفاع از حريم پروردگار، بت‏هاى مشركين را هدف دشنام خود قرار داده در نتيجه عصبيت جاهليت، مشركين را نيز وادار سازد كه حريم مقدس خداى متعال را مورد هتك قرار دهند لذا به آنان دستور مى‏دهد كه به خدايان مشركين ناسزا نگويند، چون اگر ناسزا بگويند و آنان هم در مقام معارضه به مثل، به ساحت قدس ربوبى توهين كنند در حقيقت خود مؤمنين باعث هتك حرمت و جسارت به مقام كبريايى خداوند شده‏اند».[3] بنابر اين، آيه فوق شامل ناسزا گفتن به آمريکا نشده و اگر هم بنا بر ممنوعيت ناسزاگويي به دشمنان باشد بايد از دلايل ديگري اين ممنوعيت را استفاده نماييم. ثانيا، اگر هم اطلاق آيه شامل ممنوعيت ناسزاگويي به مقدسات دشمنان باشد، باز هم شامل آمريکا و امثال آن نمي‌شود چرا که با توجه به مباني مقبول اين نظام‌ها که متأثر از جريانات مدرنيته مي‌باشد اين کشورها اساساً هيچ امر قدسي را نمي‌پذيرند و در نتيجه هيچ امر مقدسي ندارند تا اينکه ممنوعيت ناسزاگويي به مقدسات، شامل اين کشورها شود. ثالثا، فعاليت‌هايي که بر عليه آمريکا و انگليس سر داده مي‌شود همچون برگزاري تظاهرات روز مبارزه با استکبار جهاني و يا سر دادن شعار بر عليه اين کشورها اساساً از جنس ناسزاگويي و فحاشي نيستند تا ادله ممنوعيت ناسزاگويي شامل اين شعارها شود بلکه اين قبيل اقدامات ماهيت ديگري دارند از جمله اينکه مي‌تواند از جنس «برائت» از دشمنان باشد که يکي از آموزه‌هاي ديني به شمار مي‌آيد لذا به‌عنوان مثال اطلاق «مرگ» بر دشمنان انقلاب و اسلام در واقع اعلام برائت از سياست استكباري و خوي سلطه‌جويي آنان است كه طبق اصل تبري التزام به آن لازم است. امام خمینی فرمودند: «نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و كجا ما را تحمل مي‌كنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند، به یقين آنان مرزي جز عدول از همه هدايت‌ها و ارزش‌هاي معنوي و الهي‌مان نمي‌شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنمي‌دارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند...»[4] همچنين رهبر معظم انقلاب فرمودند: «تا وقتي كه آرمان‌ها و اهداف قرآني و الهي و اسلامي بر ما و بر اين نظام حاكم است اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهاني و در رأس همه آمريكا به قوت خود باقي است»[5] ادامه👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽
آمریکا؛ منفور ملت‌های ستمدیده در همين راستا شعار مرگ بر آمريکا و يا آتش زدن پرچم آمريکا نشانه خشم ملت ايران و ساير ملت‌هاي ستمديده از سياست‌هاي استکباري و ظالمانه اين کشور مي باشد و پرچم آمريکا به‌عنوان نماد و سمبل نظام استکباري و زورگو که حقوق ملت‌ها و کشورها را ناديده مي‌گيرد، مورد نفرت همه ملت‌هاي ستمديده و حتي ستمديدگان آمريکايي است، چنان‌که در سال‌هاي اخير خبرهاي مختلفي از به آتش کشيده شدن پرچم آمريکا در تجمعات اعتراضي ضدنژادپرستي در درون آمريکا در رسانه‌ها منتشر شد. رفتار مستکبرانه دولت آمريکا با ساير کشورها و ناديده گرفتن حقوق آنان موجب شده تا دولت آمريکا در ميان ملت‌هاي مظلوم جهان مورد خشم و نفرت باشد و شعار مرگ بر آمريکا بيانگر ميزان انزجار از اين‌گونه رفتارهاست و ملت‌هاي مظلوم جهان که خود را در مقابله با زياده‌خواهي‌هاي اين کشور تنها مي‌بينند، سردادن شعار و نيز آتش زدن پرچم اين کشور را به‌عنوان اعلام انزجار و دشمني با آن و تنها راه برخورد برگزيده‌اند. در حقيقت اين رفتارها، بازتاب و عکس‌العمل مردمي در قبال رفتار دولت آمريکاست. دولت آمريکا با رفتار استکباري خويش در عمل، حقوق ساير کشورها را ناديده گرفته و هويت آنان را زير پا گذارده و زندگي انسان‌هاي بسياري را به آتش کشيده، حيات و آزادي ملت‌ها را به نام حقوق بشر و دموکراسي به نابودي کشانده است و ملت‌ها با رفتارهاي خود، مراتب خشم و نفرت خويش را اين‌گونه به نمايش مي‌گذارند و در عين حال اين پيام را براي مردم آمريکا مي‌فرستند که بدانند که چگونه دولتمردان اين کشور حقوق انساني ساير کشورها را ناديده گرفته و اعتبار بين‌المللي آنان را در ميان ملت‌ها خدشه‌دار کرده‌اند تا آنان نيز در برابر زياده‌خواهي‌ها و جنگ‌افروزي‌هاي دولتمردان اين کشور ايستادگي کنند و نظام حاکم را به رعايت حقوق ساير کشورها و پرهيز از سلطه‌جويي فراخوانند. اگر مردم آمريکا موافق اين‌گونه سياست‌ها هستند و براي حقوق ساير کشورها و ملّت‌ها ارزشي قائل نيستند که در اين صورت در کنار دولتمردان و شريک آنها در جنايات و تجاوزهاي آن هستند و خود مورد نفرت و انزجار ملت‌ها خواهند بود اما اگر مخالف سياست‌هاي دولتمردان خويش هستند و حقوق ساير ملت‌ها را همچون حقوق خويش محترم مي‌دانند بايد اعتراض و مخالفت خود را با اين رفتارها اعلام کنند. براستي ملت‌هاي ستمديده جهان در برابر سياست‌هاي استکباري آمريکا و سکوت سازمان‌هاي بين‌المللي و سازش کشورها و حمايت و همراهي برخي قدرت‌هاي بزرگ، آيا راهي براي ابراز اعلام انزجار و خشم خويش به جز راهپيمايي، تجمع، شعار و آتش زدن پرچم اين کشور به‌عنوان نماد و سمبل نظام استکباري پيش روي خويش دارند؟ توطئه‌های بی‌پایان آمریکا علیه ملت ایران در مورد نظام جمهوري اسلامي و خشم و خروش مردمي بر عليه رفتار استکباري آمريکا کافي است نگاهي به فهرست توطئه‌هاي آمريکا بر عليه ملت ايران از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا امروز داشته باشيم. کودتاي 28 مرداد سال 32، حمله نافرجام طبس، حمايت از رژيم منفور پهلوي، حمايت از رژيم بعث در طول جنگ تحميلي، پشتيباني از منافقين، توقيف اموال ايران، اعمال تحريم‌هاي اقتصادي، تبليغات رسانه‌اي بر عليه نظام، سرنگوني هواپيماي مسافربري، سنگ‌اندازي در راه احقاق حقوق هسته‌اي، حمايت آشکار از گروه‌ها و جريانات برانداز و مخالف نظام و دخالت در امور داخلي کشور و... تنها گوشه‌اي از اقدامات خصمانه و سلطه‌جويانه دولتمردان آمريکا بر عليه نظام جمهوري اسلامي ايران است که خشم و انزجار مردم را بر عليه سياست‌هاي استکباري آمريکا به همراه داشته و در قالب سردادن شعار مرگ بر آمريکا و نيز آتش زدن پرچم اين کشور بروز يافته است. در مقابل، عکس‌العملی که ملت ايران در قبال آمريکا انجام مي دهند مي‌تواند ماهيت ديگري داشته باشد که عبارت است از دعا، البته دعاي منفي؛ و ابراز برائت و تنفر. به‌عنوان مثال شعارهايي که ملت ايران بر عليه آمريکا و مشابه آن سر مي‌دهند از جمله مرگ بر آمريکا، فحش و بددهني نيستند بلکه دعاي منفي بر عليه اين کشورهاست و بر اساس آن، دعا مي‌کنند که اين سياست‌هاي سلطه‌گرانه، نابود شوند و چنين دعاهايي اولا واکنش طبيعي و فطري هر انسان مظلومي در برابر ظالمان است و حداقل اقدامي است که مي‌توانند در برابر ظالمان انجام دهند ادامه👇🏽
و ثانيا مورد تاييد منابع ديني نيز مي‌باشد چنان‌که در قرآن کريم نيز در کنار نهي از بدگويي نسبت به خدايان مشرکان، بارها از اين دعاها بر عليه دشمنان حق استفاده کرده است که البته با بيانات مختلف از جمله لعن، نفرين و... مطرح شده است که برخي از آنها عبارتند از:«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَهًْ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعين‏[6]»، «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمين‏[7]»، «قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون‏[8]»، «تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ [9]»، «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَهًْ لُمَزَهًْ»[10]، «وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثيمٍ»[11]و.‌... همچنين در روايات اهل بيت نيز تعابير متعددي همچون «قاتلک الله»، «قاتله الله»، «قتلک الله» و... مشاهده مي شود که همه اينها ضمن هم معنا بودن با شعار مرگ، تاييدي بر مشروعيت چنين دعاهاي منفي بر عليه دشمنان است. نتيجه اينکه اگرچه قرآن مسلمانان را از ناسزاگويي و بددهني نسبت به دشمنان منع مي کند اما ملت ايران در رفتارهاي خود نسبت به کشورهاي سلطه‌گري همچون آمريکا هرگز بددهني و فحاشي نمي‌کنند بلکه عملکرد و رفتارشان در قبال دشمنان صرفا واکنشي طبيعي است در برابر جنايت‌ها و ظلم‌هايي که از سوي اين کشورها بر عليه ملت ايران در طول تاريخ صورت گرفته است و ماهيت چنين واکنش‌هايي نيز يا از نوع برائت است و يا از نوع دعاي منفي همچون لعن و نفرين که هر دو نوع واکنش از نظر اسلام مشروعيت دارند و در قرآن و سنت نيز نظايري دال بر مشروعيت آن وجود دارد. پی‌نوشت‌ها: [1] إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين، نهج‌البلاغه خطبه 206 [2] انعام/ 108 [3]‌ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج‏7، ص: 434 [4]. صحيفة نور، ج 20، ص 237 و 238. [5]. اطلاعات 12/8/73. [6] بقره/161 [7] هود/18 [8] توبه/30 و منافقون/4 [9] مسد/1 [10] همزه/1 [11] جاثيه/7 * مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌ علمیه قم @ejtehad_jame